مقاله «نویسنده و اجتماع» نویسنده «حمید نیسی»/ اختصاصی چوک

چاپ تاریخ انتشار:

hamid neisi

فرهنگ و ادبیات اصیل و پویا پایه‌های اصلی تمدن اجتماعی به حساب می‌آیند و هیچ تمدنی بدون معنویت، عدالت، آزادی و احترام به حرمت انسان امکان بقا نخواهد داشت. در قرن بیستم تئوری ادبیات و هنر به صورت مفهوم‌گرا دگرگون شد و در دایره اندیشۀ انسان قرار گرفت. ادبیات در خلاء اتفاق نمی‌افتد و نویسنده بدون ارتباط با اجتماع نمی‌تواند مطلبی بنویسد.

نویسنده و اجتماع با هم زندگی می‌کنند و نویسنده در بستر زمان و مکان و شرایط بارور می‌شود. اگر در تاریخ ادبیات جستجو کنیم، متوجه خواهیم شد که آفرینش ادبی از خاک اجتماعی که نویسنده در آن زندگی می‌کند برمی‌خیزد و ارتباط اثر ادبی و بازخوردها و پیامدهایش در بستر اجتماع آشکار می‌شود. هدف ادبیات و هنر، اشکارساختن مناسبات ضروری میان پدیده‌های اجتماعی است. تخیل نویسنده از واقعیت‌های اجتماعی تأثیر می‌گیرد و هر دو آن‌ها (نویسنده و اجتماع) اثری متقابل بر یکدیگر می‌گذارند. ژان پل سارتر در کتاب «ادبیات چیست؟» عنوان می‌کند:

«بطن هر کتابی رجوعی ضمنی است بر نهادهای اجتماعی، آداب و سنن، اخلاق و رسوم و ارزش‌های مقبول و خلاصه به دنیایی که نویسنده و خواننده در آن مشارکت. و همین دنیای آشناست که نویسنده با آزادی خود به آن جان می‌دهد»

نویسنده در اجتماع تربیت می‌شود که خوب دیدن را در خودش رشد دهد. خوب دیدن منحصر به خوب دیدن اشیاء و به خاطر سپردن تابش طبیعت و حالات چهرۀ انسان‌ها نیست بلکه خوب دیدن مقدمه‌ای برای خوب تحلیل‌کردن

اجتماع است. نویسنده در خلق اثر خود از حواس پنجگانه استفاده می‌کنند و با دقت زیاد به جزئیات می‌نگرد. زندگی نویسنده سراسر غافلگیری است و نویسندۀ واقعی به امید جستجویی بی‌منت‌ها پیوسته درحال حرکت است تا به زندگی معنا ببخشد. نویسندگی یعنی سراسر رنج و هیچگاه ادبیات رایگان خلق نمی‌شود و درکل باید گفت، نویسندگی یعنی زیستن پرهزینه. تمام رنج‌هایی که نویسنده تحمل می‌کند، هیزم تنور رشد و پختگی او حساب می‌شود. پس می‌توان گفت که مردم، تاریخ و اجتماع هر کدام به اندازۀ نویسنده در شکل‌گیری اثر دخیل و سهیم هستند. نویسنده هر اتفاقی اجتماعی و فردی را خوب می‌بیند و با عمیق‌ترین دیدگاه، آن را واکاوی می‌کند و در مرحلۀ آخر به ذهن و روحش اجازه بایگانی آن اتفاق را می‌دهد. نویسنده از داده‌های بایگانی شده استفاده و آن وقت شروع به نوشتن می‌کند. نویسنده درمورد هر موضوعی که می‌نویسد ارتباط روحی، ذهنی و قلبی برقرار می‌کند و همچون یک دوست یا همدم با آن موضوع زندگی می‌کند چون بدون این ارتباط نمی‌تواند اثر تازه‌ای خلق کند مگر واگویه نوشتن. نویسندۀ حرفه‌ای و دغدغه‌مند، درمورد اتفاقی که قصد دارد آن را به صورت اثری مکتوب دربی‌آورد، ملزم به تحقیق و جست و جوی اساسی و همه جانبه آن موضوع است. البته قبل از آن نویسنده باید اندیشه خود را وارد نوشته کند تا اثری بی‌نقص و اثرگذار تحویل جامعه دهد. نویسندۀ کاوشگر، معنای زندگی در اجتماع است. سرانجام بین نویسنده که خالق ادبیات است و اجتماع، آنچه باقی می‌ماند ادبیات است. ادبیات می‌ماند. ■

 

.

مقاله «نویسنده و اجتماع» نویسنده «حمید نیسی»