«دود» وارونه «دود» است
بهنام بهزادی در تجربههای قبلی فیلمسازیاش نشان داده علاوه بر محتوا به اجرا و فرم نیز توجه ویژهای دارد. در «وارونگی» پیچیدگی فرمی دیده نمیشود، روایت خطی است و موضوعی برای کشف وجود ندارد، ولی جنبه رئال و دراماتیک فیلم با ضرباهنگی آرام ولی موزون عامل اصلی کشش مخاطب و جذابیت فیلم است.
تضادها و تناقضهای موجود در فیلم، در حالیکه در بیان هیچکدام اغراق نشده، نقطه قوت «وارونگی» هستند.فضای آلوده شهر تهران و تناقضش با دلبستگی عجیب آدمها به تهران دودی نمادی روشن از تناقضهای عاطفی انسان مدرن در سردترین روابط انسانی است. بستر آلودگی هوا برای صحبت کردن از آلودگی نزدیکترین روابط انسانی از جنس خواهر و برادرهای خونی در یک خانواده انتخاب هوشمندانهای است. زندگی در شهرهای بزرگ در چنین شرایطی به مرحلهای از بحران رسیده که میتواند زندگی ساکنانش را نیز به مرزهای بحرانی برساند.
نیلوفر با بازی سحر دولتشاهی در موقعیتهایی قرار میگیرد که برای نخستین بار در زندگیاش وادار میشود به فردیت خودش احترام بگذارد و برای خودش راهی را انتخاب کند، به جای اینکه مانند گذشته به تائید انتخابهای دیگران برای زندگیاش تن بدهد.
در نتیجه این انتخابها او به شناختی جدید از خودش میرسد و متوجه میشود بهایی که برای مبارزه با سنتها و تابوهای اجتماع و خانوادهاش باید بپردازد به قیمت از دست دادن عشق بازیافته زندگیاش و اعتماد مادرش است. انگار این زن تنها و مجرد همیشه باید برای به دست آوردن چیزی چیزهایی را از دست بدهد.
این رشد و بلوغ فکری شخصیت زن اصلی فیلم استعارهای است از بلوغ فکری و عدالتخواهی زنان در کشورهای جهان سومی به خصوص ایران در سالهای اخیر. این تغییرات همزمان با مدرنیته، که نماد بارز آن در این پدیده وارونگی هوای کلانشهر تهران است، رخ میدهد. ■