کتاب «زندگی نو» با شروعی مناسب بدین گونه آغاز میگردد: «روزی کتابی خواندم و کل زندگیام عوض شد. کتاب چنان نیرویی داشت که حتی وقتی اولین صفحههایش را میخواندم٬ در اعماق وجودم گمان کردم تنم از میز و صندلیای که رویش نشستهام جدا شده و دور میشود.
اما با آنکه گمان میکردم تنم از من جدا و دور شده٬ گویی با تمام وجود و همه چیزم٬ بیش از هر زمان دیگر٬ روی صندلی و پشت میز بودم و کتاب نه فقط بر روحم٬ بلکه بر همهٔ چیزهایی که مرا ساخته بودند٬ تأثیر میگذاشت. این تأثیر آن قدر قوی بود که گمان کردم از صفحههای کتابی که میخوانم نور فوران میکند و به صورتم میپاشد: نوری که در آن ِ واحد هم عقلم را به کلی کُند میکرد و هم صیقلش میداد و بر نیرویش میافزود. با خود گفتم با این نور خودم را از نو میسازم٬ پی بردم که با این نور از راه به در میشوم٬ در پرتو این نور سایههای زندگیای را حس کردم که بعدها میشناختم و نزدیکش میشدم. پشت میز نشسته بودم٬ با گوشهای از عقلم میفهمیدم که نشستهام٬ صفحهها را ورق میزدم و همان طور که کل زندگیام داشت عوض میشد٬ کلمهها و صفحههای تازه را میخواندم. مدتی بعد٬ در مقابل چیزهایی که به سرم میآمد خودم را چنان بی دست و پا و درمانده حس کردم که انگار برای در امان ماندن از نیرویی که از کتاب فوران میکرد در یک آن به طور غریزی صورتم را از صفحهها پس کشیدم. آن وقت بود که ترسان و لرزان پی بردم دنیای اطرافم هم از سر تا پا عوض شده. احساس تنهایی چنان در برم گرفت که تا آن موقع نظیرش را حس نکرده بودم. گویی در سرزمینی که نه زبان٬ نه آداب و رسوم و نه جغرافیایش را میدانستم٬ تک و تنها مانده بودم.» (پاموک٬ زندگی نو٬ ص 8-7) بسیار پیش آمده با مطالعهٔ یک کتاب ذهن خواننده از این رو به آن رو شده است و بسیار اتفاق افتاده که خواننده آنچنان ذهنش
افسون مطالب یک کتاب شده که تصمیم گرفته مسیر زندگی خود را عوضکرده٬ گذشتهاش را ترک کند و در ذهن خود به آن کتاب ایمان بیاورد. در کتاب «زندگی نو»٬ اثر نویسنده معاصر ترکیه و برنده جایزه نوبل ادبی سال 2006 ٬ اورهان پاموک با به کارگیری ژانر پست مدرن و عناصر
ترکیبی آن به این ماجرا میپردازد: آیا مطالعهٔ بک کتاب نو میتواند زندگی نو با خود به ارمغان بیاورد؟
كتاب «زندگی نو» اثر اورهان پاموک روایتگر تاثرات مرد جوانی است که بعد از خواندن کتاب «زندگی نو» در پی افسونی خیالی و کشف رازها و ذهنیتهایش برای آنکه آدمی نو شود (آدمی متعلق به دو دنیا) در پی یافتن دختری به نام جانان که بانی آشنایی او با کتابی شده و مسیر زندگیاش را عوض کرده؛ گذشته خود را به کلی ترک میکند و راهی سفر میشود. در قسمت بعدی راوی جوان بعد از ماهها سفر با اتوبوس در پی حادثهای٬ تصادفاً جانان را مییابد. آن دو سفر را به قصد کشف معنای کتاب و یافتن دانشجویی به نام محمد که اشراف کاملتری به کتاب دارد٬ ادامه میدهند تا آن که در پی تصادف اتوبوس با علی و افسون کارا آشنا میشوند که مانند خودشان به دنبال زندگی نو در سفراند. با مرگ علی و افسون کارا و برداشتن شناسنامههای آن دو؛ راوی و جانان حال به عنوان نمایندگان فروش بخاری به شهر گودول دعوت میشوند تا مردی که بوی خاصی میدهد آنان را نزد دکتر نارین ببرد. در قسمت بعدی راوی با دکتر نارین (پدر محمد و پدر معشوق جانان) سر دسته گروهی که با تهاجم فرهنگ غرب به مبارزه برخواسته اند٬ آشنا میشود. دکتر نارین مردی است که معتقد است «وقتی تمدنهای بزرگ سقوط میکنند و حافظهها از بین میروند٬ اولین کسانی که فاسد میشوند بچههایند. آنها چیزهای قدیمی را سریعتر و راحتتر فراموش میکنند و چیزهای نو را آسان میپذیرند.» (پاموک٬ زندگی نو٬ ص 151) او که علت تغییر رفتاری و مرگ پسرش را در مطالعهٔ کتاب میداند نه تنها دستور قتل نویسنده کتاب بلکه تمام افرادی که به نوعی تحت سلطه کتاب قرار گرفتهاند را میدهد و از راوی میخواهد به جای پسرش نزد او بماند و در مقابل توطئه بزرگ غرب یاریاش کند. راوی بعد از خواندن کاغذهای بایگانی شده دکتر با اطمینان و جسارتی بی سابقه به علت عشق شدید به جانان و با آگاهی از زنده بودن محمد راهی سفر میشود تا محمد (رقیب عشقیاش) را به قتل برساند. قسمت آخر داستان مربوط میشود به بعد از قتل محمد و بازگشت به خانه دکتر. راوی بعد از آنکه میفهمد جانان خانه دکتر را ترک کرده به خانه قدیمی نزد مادر بازمی گردد و بعد از سالها تلاش بی نتیجه در پی یافتن عشق از دست رفته و ازدواج با دیگری متوجه میشود که جانان با دانشجوی دیگری ازدواج کرده٬ راوی برای رهایی از تنهایی به خواندن کتاب رو میآورد و در شبی تصادفاً به کتابهای عمو رفقی دست مییابد و متوجه میشود نویسنده کتاب یعنی عمو رفقی کتاب «زندگی نو» را بر اساس کتبهای دیگر نوشته است و فرشتهای که او تمام این مدت دنبالش بوده الهام گرفته شده از زن خواننده روسپی در کاباره است. راوی وقتی متوجه تفاوت عینیتها و ذهنیتها میشود و میفهمد که تنها در پی افسونی خیالی زندگیاش را به هدر داده به قصد ادامه زندگی عادی نزد زن و دخترکش٬ در راه بازگشت به خانه در حادثهٔ تصادف اتوبوس با مرگ روبرو میشود.
کتاب «زندگی نو» اثری از اورهان پاموک است که نویسندهاش به دلیل متن پست مدرن این اثر بسیار تحسین شده است. این اثر بسیار پیچیده و در عین حال چالش برانگیز است و به خاطر لحن کند داستان٬ حین ناامیدی موجب جلب رضایت خواننده میشود. این کتاب تمام امتیازات برای کسب یک کتاب پرفروش مانند: قتل شخصیتهای مزدور٬ ابهام٬ روایت تکه تکه و ... را دارا میباشد. دوستداران ادبیات و فلسفه شیوهٔ سمبلیک و معمایی این رمان٬ و برخی دیگر ویژگی تفکر دنباله دار کتاب را بسیار تحسین میکنند. خوانندهٔ این کتاب حین مطالعه بسیار متحیر میشود و مدام از ذره بین زمان حال٬ گذشته را مرور میکند و بالعکس. شیوهٔ نوشتاری تمثیلی یکی از هنرهای پاموک در کتاب «زندگی نو» است. او مطالعه فرهنگی را در روایت به گونهای به کار میگیرد که تنها محدود به جامعهٔ ترکیه نمیباشد بلکه برای فرهنگهای مختلف و حتی خوانندگان کشورهای غیر اسلامی هم قابل فهم است. کتاب «زندگی نو» سرشار از تکنیک داستانهای پست مدرن است. اورهان پاموک برای مطرح کردنتم های اصلی داستان تا جایی که توانسته از این تکنیکها در نگارش داستان بهره گرفته است. تکنیکهای مطرح در کتاب «زندگی نو» عبارتند از:
- تغییر زاویه دید
در یک داستان پست مدرن امکان دارد خود نویسنده چه به عنوان راوی و چه غیر راوی حضور پیدا کند و اغلب نویسنده٬ زاویه دید ثابت را در روایت کنار میگذارد. پاموک در رمان «زندگی نو» با استفاده از ترکیب زاویه دید اول شخص و سوم شخص به تقابلهایی چون زندگی نو در مقابل زندگی کهنه٬ واقعیت در کنار تخیل و ذهنیت٬ پختگی در برابر بی تجربگی٬ سنت در مقابل مدرنیته٬ فرهنگ غرب در برابر فرهنگ شرق میپردازد. برای اینکه مشکلات حفظ اصالت ترکیهای را منعکس کند از ساختاری روایی بهره میگیرد که با روایت یک رمان استاندارد فرق دارد. گاه به عنوان خواننده با زاویه دید قهرمان داستان کتاب را مطالعه کرده و در جایگاه او قرار میگیریم و از چشم او به ماجرا میپردازیم اما در عین حال نویسنده با استفاده از تکنیکهای روایی مانند اشاره مستقیم و مورد خطاب قرار دادن خواننده به او یادآور میشود که نسبت به حضور خواننده در متن آگاه است انگار که پاموک برای درد و دل با خوانندهٔ کتابش آن متن را مینویسد؛ این شیوهٔ پیش بینی نویسنده به پیش برد داستان کمک زیادی میکند و همواره حضر خواننده درونی در دل رمان از حضور خواننده بیرونی که مشغول مطالعهٔ همین کتاب است٬ محسوس میباشد.
- بینامتنیت
بینامتنیت اصطلاحی رایج در نظریه ادبی و زبان شناسی متن است. بینامتنیت بر این اندیشه است که متن نظامی بسته٬ مستقل و خود بسته نیست بلکه پیوندی دو سویه و تنگاتنگ با سایر متون دارد. حتی میتوان گفت که در یک متن مشخص هم مکالمهای مستمر میان آن متن و متونی که بیرون از آن متن وجود دارد٬ در جریان است. این متون ممکن است ادبی یا غیر ادبی باشند٬ هم عصر با همان متن باشند یا به سدههای پیشین تعلق داشته باشند. در واقع هیچ متنی آزاد از متون دیگر نیست. در دل رمان٬ کتابی با همین عنوان «زندگی نو» نهفته است و همان کتابی است که مسیر زندگی قهرمان داستان را تغییر میدهد و هرچه داستان بیشتر پیش میرود٬ معلوم میشود که عنوان اصلی خود آن کتاب هم برگرفته از آثار دانته است. «همان شب شروع کردم به خواندن کتابها و از همان شب دیدم بعضی صحنهها٬ بعضی عبارتها٬ بعضی خیالهایی که در [کتاب] زندگی نو هست با الهام از این کتابها نوشته شده٬ یا اینکه مستقیماً از آنها نقل شده. عمو رفقی که عادت کرده بود برای نوشتن کتابهای کودکان از مطالب و شکلهای مجلههایی مثل تام میکس٬ پکاس بیل و کلانتر تنها استفاده کند٬ موقع نوشتن زندگی نو هم از این کتابها سود برده بود.» (پاموک٬ زندگی نو٬ ص 300-299) از آنجا که در خلق داستان پست مدرن از تکنیک کولاژ بهره میگیرند٬ در نیتجه متن داستان مجموعهای از متنهای مختلف میشود و ساختار کل داستان دستخوش چندپارگی است.
- بحران هویت
در داستانهای پست مدرن شخصیت داستان (قهرمان) دچار بی ثباتی است و اساساً شکننده و دچار بحران هویتاند. هویت نه به معنای «چارچوب انسانی» بلکه هویت میان انسان و فراانسان. شخصیت در داستان پست مدرن دچار «من پریشی» است واغلب قهرمان داستان بی نام است یا نام او با یک کد مشخص میشود. هرچند در داستان «زندگی نو» تا انتهای داستان نام قهرمان داستان معلوم میگردد اما خواننده صفحات زیادی را بدون آگاهی از نام شخصیت اول داستان «عثمان» هم چنان به سر میکند و هیچ اختلالی در مطالعه پیش نمیآید. یعنی در داستان پست مدرن دیگر هویت افراد با نام مشخص نمیشود بلکه در دنیای پست مدرن هویت افراد به وسیلهٔ لباسی که میپوشد٬ کتابی که میخواند٬ ایماژهایی که به دست میآورد٬ به وسیله دیدگاهش٬ آرمانها و اندیشههایش مشخص میگردد. در کتاب «زندگی نو» هویت عثمان با کتابی که خوانده مشخص میشود و حتی عدم آگاهی از نام او هیچ خللی در فهم داستان ایجاد نمیکند. نام قهرمان داستان در کتاب «زندگی نو» طنینی تاریخی دارد. عثمان (با عنوان خلیفه مسلمانان اهل تسنن و حکومت عثمانی در ترکیه) میتواند اشارهای به شخصیت تاریخی عثمان در همان اوایل حکومت اسلامی میباشد که پس از یک قتل به عنوان خلیفه برگزیده شد و خودش هم به قتل رسید. محمد در کتاب «زندگی نو» جوانی است که با خواندن کتاب گویی پیرو دین جدیدی شده٬ ابتدا جانان را اسیر خود میکند و با فراخواندن کتاب اسرار آمیز بر روی عثمان اثر میگذارد؛ این یادآور ماجرای پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) است که انسانها ر به فراخواندن کلام خدا دعوت میکند؛ هم چنین نام او میتواند یادآور ماجرای سلطان محمد فاتح در تاریخ امپراطوری عثمانی در ترکیه هم باشد.
- اصل تصادف
یکی از مؤلفههای اصلی در داستانهای پست مدرن اتکای شدید به اصل تصادف در روایت میباشد٬ تا حدی که گاهی موقعیتها از فرط تصادفی بودن به گونهای متناقض جلوه میکنند و در عین ظاهر کمیک به عمقی تراژیک دست مییابند. داستان پست مدرن بر اساس سلسله تصادفاتی پیش میرود که غیر قابل پیش بینیاند دلیل تصادفی بودن وقایع هم مربوط به خاصیت شیوه روایت پست مدرن است. همانگونه که اشاره شد روایت یک داستان پست مدرن دارای انسجام خاصی نیست و نویسنده برای پیش برد داستان به صورت سلسله مراتبی از وقایع پیش نمیرود و وقایع لزوماً به صورت علت و معلول اتفاق نمیافتند. بنابراین نویسنده اغلب در داستان پست مدرن از اصل تصادف وقایع استفاده میکند تا ماجرای داستان را هدایت کند. وقایعی که در داستان «زندگی نو» به شکل تصادفی اتفاق می افتند کم نیست. برای مثال٬ عثمان (قهرمان داستان) به شکل تصادفی کتاب را در دست جانان – دختر دانشجوی زیبایی- در بوفه دانشگاه میبیند و برای اینکه به دنیای افکاری جانان پی ببرد کتاب را تهیه کرده و میخواند و کتاب چنان تاثیرعمیقی بر روح او میگذارد که به کشف معنای زندگی میپردازد. حتی زمانی که جانان را گم میکند٬ در طول سفرهایی که با اتوبوس طی میکند روزی به طور تصادفی پلیس جاده اعلام خطر میکند و اتوبوسی را که عثمان سواران است متوقف میشود تا صحنه تصادف نیم ساعت قبل دو اتوبوس دیگر را نظاره کند و عثمان به طور تصادفی جانان را در میان مسافران مسدوم یکی از آن دو اتوبوس مییابد و به طور تصادفی وارد سلسله ماجراهایی میشود که زندگی و رابطهاش شکل لابیرانت به خود میگیرد. هم چنین٬ برخورد تصادفی هردوی آنها با علی و افسون کارا که بانی دسترسی راوی به شناسنامهها و سپس دیدار با دکتر نارین میشود٬ سپس ازدواج عثمان (قهرمان داستان) با دختری که شب اول زمان خوانش کتاب به این محل آمده بود٬ یافتن کتابهای عمو و باز شدن در قندان و آخرین اتفاقی که به طور تصادفی در داستان اتفاق می افتد این است که راننده اتوبوس هنگام تصادف انتهایی که منجر به مرگ راوی میشود همان رانندهای است که قبلاً با او سفر کرده ... و تمام این نمونههای بارز شگردهای پست مدرن میباشد که پاموک در نگارش کتاب از آنها به طور تجربی الهام گرفته است.
یکی از تمهای مطرح در اکثر آثار اورهان پاموک این است که مدرنیسم به هیچ وجه بر دنیای اسلام مؤثر نیست و باعث چندگانگی دیدگاههای مذهبی میشود و اصلاح جامعهٔ سکولار ترکیه به شدت دچار شکست شده چون این جامعه سعی دارد هم چنان با این باور پیش برود که تمام کمبودهای دنیوی٬ در دنیایی دیگر به نحو احسن جبران خواهد شد. حال آیا مطالعه یک کتاب نو میتواند «زندگی نو» با خود به ارمغان بیاورد؟
کتاب «زندگی نو» در واقع یک حکایت ریزبینانه از جامعه ترکیه است. در واقع استانبول مدرن٬ مرکز تجمع عقاید سکولار و افرادی است که برای پیوستن به اتحادیه اروپا همواره تلاش میکنند و از آنجایی که این کشور همواره تحت هجوم اجناس غربیهاست٬ بنابراین مشاغل کوچک و اجناس محلی اغلب ارزش خود را از دست میدهند و نمیتوانند بر هجوم کاپیتالیسم دنیای غرب غلبه کنند. ترکیه ملتی است سرشار از تناقض٬ از یک سو درحسرت پیوستن به اتحادیه اروپاست تا از منافع مالی و سیاسی این قضیه بهره مند گردد و از سوی دیگر آزادی بیان و اظهار عقاید سیاسی و دولتی در آن همواره سرکوب میگردد و کشوری شده که میان دینداری و دنیاگرایی٬ مدرنیته داخلی و مدرنیته جهانی گرفتار شده است. ترکیه کشوری است که توانایی برقراری صلح میان گروهها و فرقههای اسلامی متعدد را ندارد. دولتی که کمال آتاتورک ایجاد کرد هویتی بسیار متفاوت دارد؛ دولتی سکولار به دور از اصالت و گسسته از تاریخ اسلامی ترکیه و فرهنگ عثمانی. در واقع در جستجوی کشف هویت اصلی ترکیه چیزی بیش از یک هویت معلق میان غرب و شرق نمیتوان یافت. چیزی که قهرمان داستان در طی سفر در هر اتوبوسی یافت: آخرین نسخه از فیلمهای ویدیوئی پر از صحنههای سکس و خشونت به تقلید از فیلمهای آمریکایی٬ فست فود٬ کوکاکولا٬ ساندویچ همبرگر٬ حتی دیگر هیچ اثری از شکلات قندی دوران کودکی عثمان نیست چون با انواع کارامل و شکلاتهای غربی جایگزین شدهاند.
نویسنده کتاب «زندگی نو» در داستان٬ همان عمو رفقی نویسنده مورد علاقه عثمان است که به شدت طرفدار نوسازی خط راه آهن و طرفدار کتابهای کمیک و داستانهای تصویری آمریکایی بود. عمو رفقی هم مانند کمال آتاتورک علاقه شدیدی به دنیای مدرن غرب و قهرمانان داستانهای غربی (پیترپن) داشت و همواره سعی میکرد به نحوی دنیای مدرن غرب را با فرهنگ ترکیه درآمیخته کند. کتاب «زندگی نو» که قهرمان داستان مسحور آن شده است در واقع به کشف لذتها و معایب مطالعه میپردازد. کتاب واقعاً میتواند و این قدرت را دارد که مسیر زندگی فرد را تغییر دهد بنابراین باید از قدرت مضر آن بر زندگی فرد برحضر بود تا مبادا الگوبرداری صرف باعث نابودی یک نسل شود.
اورهان پاموک در کتاب «زندگی نو» تنها به مقولهٔ مطالعه اکتفا نمیکند و پا فراتر گذاشته و مسئله تحمیل حروف الفبای لاتین بر ادبیات ترکیه را زیر سؤال میبرد. رد پای مدرنیته در هر کشوری قابل ملاحظه است و شکی در این نیست که مدرنیته همزمان با ورودش به هر کشوری بر روی آن ملت تأثیر گذاشته٬ اما تاثیری که ورود مدرنیته (در سال 1928) بر جامعه ترکیه گذاشت بسیار متفاوت عمل کرد و بر تمامی آثار باقیمانده از دوره بیزانس غلبه کرد و باعث جدایی کشور ترکیه از گذشتهٔ تاریخی و باورهای مذهبی اسلامی خود شد و جامعهٔ ترکیه بالکل آغوش خود را بر روی دنیای غرب و عقاید دنیوی (سکولار) گشود و نوشتار با حروف الفبای عربی را کنار گذاشته و حروف لاتین را در نگارش متون خود پذیرفت. به قول قهرمان داستان عثمان که میگوید: ترکیه سرزمینی است که از درد نسیان رنج میبرد چون نمیتواند گذشتهٔ خود را از روی متون کهن مطالعه کند. پاموک در کتاب «زندگی نو» دو فرهنگ را مقابل هم قرار نداده و مقایسه نکرده٬ بلکه تنها خواسته نشان دهد که این دو فرهنگ یکدیگر را نشناختهاند و به خاطر همین عدم شناخت همواره از هم واهمه داشتهاند و ترسیدهاند. این دو فرهنگ همواره خواستهاند بر هم حکمرانی کنند و معلوم نیست کدام فرهنگ برتر و بهتر است. نور سفیدی که از کتاب بر صورت راوی میپاشد گویی نشانه معنویت و ورود به یوتوپیایی است که قهرمان داستان همواره سعی دارد آن را کشف کند در حالیکه اورهان پاموک در انتها با شرح زندگی عثمان نشان میدهد که جز بیهودگی در زندگی او چیز خاص دیگری مشهود نیست. در واقع قهرمان٬ ضد قهرمان فریب خوردهای است که در پی کشف معناها در اسارت ذهنیتهای خیالی خود غرق شده و برای رهایی از این شکست راه به جایی جز مرگ و نیستی ندارد. ■
منابع مورد مطالعه:
زندگی نو/ پاموک٬ اورهان؛ ترجمه ارسلان فصیحی٬ نشر ققنوس٬ 1381
نقد کتاب زندگی نو/ علیزاده٬ فرحناز؛ گلستانه٬ شماره 110/89
FATE OR FICTION? ORHAN PAMUK'S YENI HAYAT REVIEWED/ BY: MAUREEN FREELY; CORNUCOPIA 14, http://www.orhanpamuk.net
A QUEST ACROSS TURKEY FOR LOVE, LIFE AND DEATH/ BY: DAN CRYER; http://www.orhanpamuk.net
TURKEY SANDWICHED/ BY: JOHN SPURLING; http://www.orhanpamuk.net
FROM A BREEZE-BLOCK ISTANBUL/ BY: RONALD WRIGHT; http://www.orhanpamuk.net
THE NEW LIFE BY ORHAN PAMUK—BOOK REVIEW/ BY: CARMEN NGE; PUBLISHED IN OFF THE EDGE, FEB 2007 ISSUE, http://smallacts.blogspot.fr/2007/04/new-life-by-orhan-pamuk-book-review-by.html