شعر از «دلکش داودی کیانی خو»

چاپ تاریخ انتشار:    ارسال شده در مطالب عمومی

delkesh davodi

دست روی شقیقه های باد

وتمرکز

تا روبه رو

جهشی باید

تا باد

تا آباد

تا آبادتر

به قالیچه ی سلیمان هم ایمانی نیست!

دست روی شقیقه های باد

تا بادا باد غیرت

شرف

وپیوند

آب آتش خاک

تا روسیاهی تاوان ها

سرباز کردن دمل...

ایمان بیاوریم به "آغاز فصل سرد "

من هم سردم است

دراین آتش تیر لعنتی

تب ولرز!

بنزودیازپین ها لیوان را بیهوشی داده،

درد در هم می پیچد.

تنهای سلاخی شده

روی سر آوار میشوند.

بوی خون ورگ شهامت پاره...

بوی نخلهای سوخته

وتهوع آوری لاشخورها

فریاد ریشه ها

در اعماق نهر

سرها میسوزند.

زره آورده اند.

همه برهنه پیش میروند.

بدون پیش مرگ

جاده بدون بازگشت

خط مقدم هراس دارد؟

تردید دارد؟

چقدر پاتک

چقدر توپ

چقدر تیر

چقدر نعره ی تفنگ

وچقدر امید خوب است.

کنار

کلاه های چشم دار

دهان کفشها پراز خون

ودست هایی که راه میروند

وتن ها بدون سر

در رقص جنون

یا حسین را صدا میزنند بلند!

انگار همه دوست دارند

پر

پر

پر

خاکریز هم پر

چقدر دیوانه گر میگیرد.

چقدر یا حسین میگوید

چقدر یکجا بند نمیشود

سی هزار یا حسین

وداد بیداد

وفریاد آسمان

مگر آغوش حسین چقدر جا دارد؟

درد در هم می پیچد.

نفس هم نیست.

اکسیژن لعنتی تمام شده است.

دست روی شقیقه های باد

وتمرکز...

مهر

نهر

خاکریز

آتش

پل

فریاد

نعره ی تفنگ

"یا حسین "

وتفنگ چقدر بی عقل می غرد!

فریاد تا فریاد

تا لابها فریاد میزنند

سراب

آرامش پرنده ها پر

شالیزار ها ترک برداشته

سبز زارها پر

رودخانه ها ماهی ها را کفن میپوشند

جیغ ممتد آب آب آب پر

ودریا

در جیغ صد رنگ فلسها رنگ باخته

وموج در موج

فلسفه ی مرگ را به ساحل می کشاند

آسمان هم بیگانه با هوا خواهی

نبض نفت لعنتی را حسابی گرفته است

چراغ نفت سوز!

زن جیغ میکشد

ناامید

اکسیژن

اکسیژن

اکسیژن

خاک بر سر خاک

خاک به محمد حسین ها هم وفا نکرد

خاک هم برود به درک

حاج خرازی

اسماعیل

میثمی

فرمانده

فرمانده

فرمانده آب

یا حسین تشنه

درد در هم می پیچد

نیم تنه واینهمه درد

سقف اتاق تاریک شده

یکی مهتاب بیاورد

رسانه ها گستاخ،

فریاد بازداشت

فریاد خیانت

فریاد جنایت

فریاد اختلاس

فریاد اعدام

فریاد شکنجه

فریاد حق خواهی

زن جیغ میکشد

خفه کن این کثافت را،

همه اش دربه دری

نفس نداری گوشها را ببندی بهتر نیست؟ !

دست روی شقیقه های باد

وتمرکز...

آهنگران آمده!

دیوانه وار میخواند.

محمد نبودی ببینی....

حق آب حق خاک حق هوا

حق آزادی تا خاکریز

درد در هم می پیچد.

تن های سلاخی شده

بوی ناباوری

بوی سوختن دامن می آید

بوی تن های ورم کرده

اینجا نمک نیست

نمک! نمک! نمک!

درد در هم می پیچد.

مرا هم دارند میبرند

مرا هم دارند می کشند

در انبوه بی شمار کشتار

تفنگ ها خمیازه میکشند

باد مرا رها کرده است

پاتک

پاتک

پاتک

زن جیغ میکشد

یا"حسین "

یاور! یاور!

انگار 19 دی ماه است

باران سرب می بارد

وکسی از باریدن آتش دلگیر نیست

کسی از سوختن نمی ترسد.

کسی از خدا شاکی نیست

کسی فرمانده را محاکمه نمیکند.

ونمک دیگر اینهمه گند را بو نمی گیرد

لیوان بنزودیازپین شکست

وهیچ مرکز دایره ای

عصیان باد را جمع نکرد!

دوباره فوران

آب آتش خاک

وبیداد

پاتک یا حسین

روی نهر جاسم

تکه تکه شدن

در گرگ ومیش کربلای 5

1 محمد حسین ذوالفقاری

2 محمد حسین فهمیده (شهیدان 12 ساله و13 ساله جنگ تحمیلی

حاج حسن خرازی

حاج اسماعیل دقایقی

حجت الاسلام میثمی

شهیدان وفرماندهان دلیر عملیات  کربلای 5

# به پاس عدالت گستری