التفاصیل، نقیضههای یک شاعر فراموششده
فریدون توللی از شاعران تاثیرگذار دورهای از ادب معاصر است که با سبک خاص خود نامی در تاریخ ادبیات برجا نهاده است. تأثیر او بر شعرای دهه 30 و 40 (حتی فروغ) غیرقابل انکار است و با مطالعه کتابهای حوزه ادبیات معاصر بهخوبی میتوان این مساله را دریافت. هرچند بیشتر شعرای اثرپذیر از توللی سبک خاص خود را یافتند و راهی دگر برگزیدند؛ راهی که به شاهراه شعر نیمایی منتهی میشد. اما توللی همچنان بر شیوه خود پای فشرد و جالب است که هرروز بیش از پیش به سمت اشعاری با فرم و محتوای قدیم رفت. این کهنهپرستی و عدم نوآوری از او شاعری منزوی ساخت که پس از کودتای سال 32 روز به روز بیشتر در لاک خویش فرو رفت و درواقع از یادها فراموش شد.
توللی افزون بر هنر شعر، در وادی نثر نیز قلم میزند؛ نثریكه دارای خصایص خاص خود است. گفتنی است داستانهایی نیز از او منتشر شده اما بحث این نوشتار اثر منثور توللی التفاصیل است. در واقع توللی با نوشتن قطعات منثور و طنزآمیز التفاصیل كه دارای موضوع سیاسی اجتماعی است، نزد اهل ادب شناخته شد. این کتاب اولین اثر منتشر شده توللی است كه نوشتههای طنزآمیز سیاسی او را دربر میگیرد. او در ابتدا قطعههای منثور خود را در روزنامهی فروردین و شیراز چاپ میكرد. اما بعد از روی كار آمدن قوام السلطنه و تعطیلی جراید، وقتی سروش بهجای فروردین نشست، توللی بقیهی قطعاتش در آن روزنامه چاپ کرد. مدتی بعد (در سال 1324) تمام قطعات منثور او در كتابی با عنوان التفاصیل، جمعبندی و منتشر شد.
آنچه درباره التفاصیل میتوان گفت اینکه قطعات آن نوعی نقیضه یا پارودی محسوب میشوند. در فرهنگ سخن ذیل واژه نقیضه میخوانیم: «اثر ادبی و علمی که به مقابله یا نظیرهگویی یا رد و تخطئه اثر دیگری ساخته میشود.» درواقع نقیضه یا پارودی از فنون عمده طنز است. نقیضه یعنی تقلید تمسخرآمیز یا طنازانه کلمات، سبک، تفکرات و اندیشه یک مولف. نویسنده نقیضه در تقلید خود به کلمات مهجور و مطنطن روی میآورد و زبانی بسیار متکلف برمیگزیند. اخوان ثالث در کتاب نقیضه و نقیضهسازان، نقیضه در شعر را به معنی نقض و شکستن و جواب مخالف و جد و جدالی برای مقابله و نظیرهگویی یا رد و تخطئه شعر شاعری یا کلاً اثر ادبی و فکری دیگری اعم از شعر و نثر میداند که از نظر او بهتر است آنرا نقیضه جد بدانیم.1
توللی افزون بر هنر شعر، در وادي نثر نيز قلم ميزند؛ نثريكه داراي خصايص خاص خود است. |
پارودی یا نقیضه از انواع ادبی مهم در دنیا بهشمار میآید که اولین نمونههای آنرا به یونان باستان نسبت میدهند. ارسطو و افلاطون از جمله کسانی هستند که میتوان پارودی یا نقیضه را در آثارشان پی گرفت. زرینکوب اریستوفان را استاد فن پارودی میداند که آثارش تاکنون باقی است.2
نظریهپردازی چون باختین نیز پارودی را در تکامل رمان بررسی میکند. او معتقد است نویسنده با گفتوگوی شخص دیگری سخن میگوید و پارودی به آن گفتوگو حرفی اضافه میکند که مستقیماً در تضاد با گفتگوی اصلی اوست.3
در واقع باختین میگوید بین پارودی و اثر اصلی نوعی تضاد گفتوگویی وجود دارد و هر نوع ادبی موجود، پارودی خود را نیز دارد. او بر این باور است که برخی از انواع ادبی موجود در واقع پارودیهای انواع ادبی در گذشته است.4
در زبان فارسی نقیضههای بسیاری وجود دارد. نقیضههایی چون پریشان قاآنی به تقلید از گلستان سعدی، زنبیل از فرهادمیرزا به تقلید از کشکول شیخ بهایی، تذکره یخچالیه مذهب اصفهانی به تقلید از آتشکده آذر بیگدلی و... از آثار مدرنتری که در قالب نقیضه یا پارودی جای میگیرد نیز میتوان به وغوغ ساهاب هدایت و فرزاد اشاره کرد. اما کتاب مورد بحث ما التفاصیل توللی است که از جمله نقیضههای مشهور معاصر محسوب میشود و به تقلید از گلستان سعدی، مرزباننامه و برخی از ابیات شاعران مشهور فارسی است. با توجه به اینکه در دل هریک از قطعات التفاصیل داستانی خواندنی نهفته است و همچنین نظر پستمدرنها که پارودی را به فراداستان نیز تعبیر کردهاند میتوان التفاصیل را در ژانر ادبیات داستانی طبقهبندی کرد. زیرا قطعات التفاصیل هریک قصهای طنزآمیز را حکایت میکنند؛ قصههایی با موضوعات سیاسی و اجتماعی با رنگی از طنز که در فرم و قالب از اثر دیگری تقلید میکنند و سخن خود را میگویند.
توللی كه در آن دوران عضو حزب توده بود، قطعات التفاصیل را در خدمت به اهداف حزب مینگاشت و دیگران نیز نوشتههای او را «بُرندهترین شمشیر ادبی حزب»5 میدانستند. به گفته حسن امداد با افتتاح حزب توده، روزنامه سروش، التفاصیلهای صددرصد سیاسی توللی را درج میكرد و اعضای حزب هر روز عصر، مقابل باشگاه خود آثار او را با آهنگ، در بلندگو میخواندند.6
انتشار برخی قطعات التفاصیل، توللی را به دردسر میاندازد. حتی بهخاطر انتشار مقاله «خواجه» به بستك لار تبعید میشود.7 اما او پس از مدتی به این نتیجه میرسد كه حزب توده یك حزب مستقل نیست و وابسته است؛ بنابراین بههمراه آلاحمد، خلیل ملكی، انور خامهای و گروهی دیگر از این حزب انشعاب میكند.8 بعد از انشعاب از حزب، توللی در مقابل حزب میایستد و در روزنامه «شرق میانه» شروع به فعالیت علیه این حزب میکند. او قطعههای منثور پس از انشعابش را (در سال 1331) در كتابی بهنام كاروان منتشر كرده است. كاروان نیز مملو از مضامین سیاسی است كه در واقع، ادامهی همان التفاصیل است. با همان سبك و سیاق، صرفاً موضعگیری نویسنده در این كتاب تغییر کرده است. در التفاصیل، مطابق معیارهای حزب توده و اهداف سیاسی آن سخن میگوید اما در كاروان به مصاف حزب توده میرود. البته التفاصیل مشهورتر از كاروان است و مزّیات بیشتری نیز از لحاظ محتوایی بر آن دارد. منتقدان و صاحب نظران نیز همواره راجع به آن سخن گفتهاند.
حسن جوادی در كتاب تاریخ طنز در ادبیات فارسی توللی را در شمار طنزپردازان پس از مشروطیت قرار میدهد و ریشخند و نیشخند التفاصیل را بیش از جنبهی ادبی آن مورد توجه قرار میدهد.9 مهدی اخوان ثالث نیز التفاصیل را اثری خلاقانه و بدیع میداند. اما بر این عقیده است كه التفاصیل آن چنان كه باید نزد عامهی اهل ادب و سخن شناخته و معروف نیست و قدر آن نزد عموم جامعه، تقریباً مجهول است.10
عدهای نیز معتقدند كه التفاصیل اثری هنری نیست. چرا كه طرح مسائل طنزآمیز با این شیوه بیان، موضوعیت تاریخی-هنری خود را از دست داده است. سیدعلی موسوی گرمارودی كه التفاصیل را از نظر ادبی، اثری ارزشمند میداند، علت ناكامی آنرا (از نظر موردتوجه برخی ادبا قرار نگرفتن) در این میداند كه موضوع برخی از قطعات آن، اخبار سیاسی روز یا اشخاصی سیاسی است كه از شهریور سال 1320 به بعد در سیاست ایران ظهور كردهاند. موضوعاتی مثل نفت، اسكناس، یا اشخاصی مثل سیدضیاءالدین طباطبایی، تقیزاده و... كه پس از خارج شدن از گردونه سیاست فراموش شدند و مانند اخبار روزنامهها فقط خواندنی بودهاند نه ماندنی و با گذشت زمان، جذابیت خود را از دست دادهاند.11
با توجه به دیدگاههای مذكور، میتوان نتیجه گرفت كه التفاصیل تا چه حد مورد قبول اهل ادب است. اینگونه برمیآید كه التفاصیل، بیشتر از لحاظ پرداخت به طنز در مسائل سیاسی اجتماعی مورد قبول است تا جنبهی ادبی آن.
انتشار برخي قطعات التفاصيل، توللي را به دردسر مياندازد. حتي بهخاطر انتشار مقاله «خواجه» به بستك لار تبعيد ميشود. |
توللی در مقدمه التفاصیل، هدف خود را از نوشتن قطعات آن، مبارزه با هیأت حاکمه، مزدوران استعمار، بیدار کردن مردم، مبارزه با سیدضیاء، مبارزه با ملایان ریاکار و... بیان میکند.
تفاصیل (جمع تفصیل) در لغت به معنی فصل فصل کردن کتاب و شرح و بسط آن است. انتخاب این نام شاید بهخاطر قطعهها و فصلهایی باشد که بهصورت متوالی ساختار اثر را شکل میدهند. این کتاب شامل 75 قطعه منثور است. البته نظم نیز در کنار نثر او حضور دارد و التفاصیل پر از اشعاری است که در موضوعات سیاسی اجتماعی طبعآزمایی شدهاند. میتوان گفت که تقریباً نظم و نثر بهطور مساوی در متن التفاصیل دیده میشود.
قطعات التفاصیل به دو قسمت سیاسی و غیرسیاسی تقسیم میشوند. قطعات سیاسی آن، جریانات سیاسی روز را مورد نقد قرار میدهد؛ جریاناتی از قبیل احزاب سیاسی، استعمار، استخراج نفت و فروش آن، دستگاههای قضایی کشور، مبارزه با انگلیس و خوانین قشقایی، مبارزه با جاسوسبازی، قوام، سیدضیاء، محمدتقی ذوالقدر و... اما قطعات غیرسیاسی که شامل 18 قطعه است، حول مضامینی عادی مثل ازدواج، آرایشهای امروزی، جادوگری، غربزدگی، اعتیاد و... میچرخد.
بیپرده گفتن و صراحت بیان از خصوصیات التفاصیل است. توللی همه مسائل اجتماعی را درنظر دارد و بدون هیچ واهمهای به بیان نظرات منتقدانه خود در قالب طنز میپردازد. این صراحت بیان بههمراه ذوق لطیف ادبی او باعث میشود که حتی ملکالشعرای بهار از خواندن قطعات التفاصیل در روزنامه سروش لذت ببرد.12 نظر بهار راجع به توللی میتواند مهر تائیدی بر مقبولیت التفاصیل باشد.
بهنظر نگارنده، مقاصد و اهداف سیاسی اجتماعی التفاصیل بر جنبه هنری آن میچربد. زیرا شیوه بیان و زبان این کتاب، کهنه و تکراری است. البته طنز موجود در آن، این قدمت و تکرار را تا حدی جبران میکند زیرا خواننده نوشتهای به زبان قدیمی پیش رو دارد که مسائل امروزی با رنگی از طنز، محتوای آنرا تشکیل میدهند. در رابطه با سبک کهن التفاصیل، عدهای بر این عقیدهاند که توللی با انتخاب سبک قدیمی برای نگارش این اثر میخواست به سنتگرایان بفهماند که طرز قدما غیرقابل تقلید است و با طنزی که در التفاصیلهایش میآمیخت، به آنان میفهماند که زمان این نوع سخن گفتن سر آمده و تقلید از آن به شوخی میماند.13
سخنان طنزآمیز التفاصیل که پوششی بر اهداف سیاسی اوست، در سراسر این کتاب موج میزند و علاوه بر خنداندن خواننده او را متوجه پیام اصلی نویسنده میکند. اما زبان توللی در برخی قسمتهای کتاب به هزل میگراید و مسائل پیش پاافتاده را مورد بحث قرار میدهد. مسائلی مثل آرایش و لباس زنان و امثال آن که گاه از دایره اخلاق پای فراتر مینهند. زبان هزلهای التفاصیل تا حدی رکیک است و نویسنده از آوردن واژههای غیراخلاقی خودداری نمیکند. قطعات «ماتیک»، «ختان»، «شناوری»، «قرتی» و... از این گروهاند.
طنز توللی در این حکایتها گاهی به هجو میگراید. او در هجوهایش، بیانی بُرنده دارد. البته هجو در التفاصیل شخصی نیست و نویسنده، غالبا افراد درباری و دولتی را هجا میکند. او نام افرادی را که هجو میکند، صراحتاً به زبان میآورد. البته با کمی دستکاری و دادن فرمی طنزآمیز به آنها؛ نامهایی مثل قوامالدین عمر نفتباز (قوام)، ابوالفساد تقیزاده لندنی، المجذوم بالله (رضاخان) ابن عجوز ریشدار، ابن تلمبه، خواجه حبیب بادنجان پیچ و... و این هنر اوست که با توجه به این واژهسازیها قصهای میپردازد که علاوه بر ساختار و فرم، ارجاعی به خارج از متن دارد و مسالهای سیاسی و اجتماعی را مورد نقد قرار میدهد.
عدهای طنز موجود التفاصیل را هزلآلود و هجاگونه نمیدانند. آنان طنز این کتاب را دارای حرکتی شورآفرین میبینند که پرتو امید را در دلهای افسرده ستمدیدگان جامعه میپراکند.14
برای آشنایی با نوع طنز و زبان التفاصیل نمونههایی از آن ذکر میشود:
جنابش را در فن قصیدهسازی و غزلپردازی مقامی شامخ و منزلتی باسق بودی و مستزاد و رباعی بغایت نیکو سروده... شیواترین قصیده وی قصیدهای است که در وصف دم اسب امیر سروده و صنعت تجاهل العارف را به کمال رسانده. مطلع آن این است:
یارب این گیسوان یار من است
یا دم اسب شهریار من است
گروهي سراي پدر مردگان و دستگاه نودولتيان را كافه خواندهاند. چه اينان را نيز تا مرده ريگ به ميان است، در سراي باز است و دست تبذير دراز. |
صاحب تذكره الحمقاء مینویسد كه امیر را استماع این قصیدهی غرّا چنان مقبول افتاد كه در حال، ماده خری به آن جناب صله داد و مولانا ارتجالا این بیت به شكرانه آن سخاوت بر وی خواند:
به خری مفتخرم كرد امیر
مفت همسر به خرم كرد امیر
التفاصیل ، ص19
گروهی سرای پدر مردگان و دستگاه نودولتیان را كافه خواندهاند. چه اینان را نیز تا مرده ریگ به میان است، در سرای باز است و دست تبذیر دراز.
تورا چه باك كه خلق از تو درغم و تعبند
بدین زبان كه تو داری كسی زبون تو نیست
به پشت میز ریاست نشین و چای بنوش
كه هیچ كافه به گرمی كمیسیون تو نیست
التفاصیل، ص242
از مواردی نیز كه طنز به سمت هجو سوق پیدا میكند، میتوان به ابیات زیر اشاره كرد كه در هجای مجلس شورا، كابینه، رضاخان و سید ضیاءالدین طباطبایی است:
این آغل است مجلس شورا نیست
مجلس مكان مردم رسوا نیست
التفاصیل، ص122
به قلاده آرند در صحن میدان
ضیاء دغل سید لات عنعن
التفاصیل، ص87
شیوه نگارش التفاصیل به اینگونه است كه نویسنده به شیوه فرهنگنامهها واژهها و عباراتی را در نظر میگیرد و راجع به آنها توضیح و تفصیل میدهد. در خلال نوشتهها اشعار و حكایاتی مربوط و نامربوط به آن واژهها را با بیانی طنزآلود میآورد و انتقاد خود را در بطن مطلب میگنجاند. او وجه تسمیههای عجیب و غریبی را برای حكایاتش بیان میكند. در كل، وجه تسمیههای ساختگی طنزآمیز و داستانهای جعلی مربوط به پیدایش برخی اسامی در این كتاب قابلتوجه است. برای مثال در وجه تسمیه مختار بر این عقیده است كه فرد به علت تاریمخ، مختار نام میگیرد. البته نویسنده در طول قطعه به نوعی خواننده را آگاه میكند كه مرادش از مختار، همان مختار معروف دوره پهلوی است. در واقع، واژهها و اصطلاحات قدیمی یا امروزی دست به دست هم میدهند تا توللی با بیان آنها به هدف اصلی خود كه بیان مقاصد اجتماعی سیاسی است دست یابد.او در این راستا از صنایع ادبی مثل جناس، ایهام، تجاهل العارف و... استفاده میكند تا بین نام قطعات و پیام اصلی خود، ارتباط برقرار كند:
كیك و چای تو زكف رفت بپرهیز كه رندان
كیك دیگر ندوانند به تنبان
تو مستر
كاروان، ص192
نه هر كه بر زرِ طاس، قر فراوان ریخت
هوای صنعت قرطاسكرد و كاغذ ساخت
التفاصیل،ص268
بیبیسی نحس تو برای دل بیبیت
رو گفته بگردان اگرت حرف حساب است
كاروان، ص210
همان طور كه قبلا گفته شد توللی در نقیضههایش به شیوه گلستان و مرزباننامه علاوه بر سطور منثور و غالباً مسجع از شعر نیز بهره میبرد. اشعار موجود در قطعات التفاصیل در قالبهای مختلفی مانند مثنوی، قصیده، قطعه و همین طور ابیات فرد سروده شدهاند. گروهی این تنوع قوالب را باعث بهوجود آمدن موسیقی خاصی در حكایات التفاصیل میدانند.15
شیوه بیان التفاصیل مانند گلستان بهصورت حكایت در حكایت است و راوی قطعات گاه خود نویسنده است و گاهی نیز افراد دیگری كه نامهای طنزآمیز دارند، حکایات را بیان میكنند، درست بهشیوه روایت گلستان. نثر آن در بیشتر قسمتها مسجع است و زبان آن قدیمی. بهرغم نظر بسیاری بهنظر میرسد همین سبك نوشتاری است که به جذابیت آن میافزاید. شاید اگر توللی این اثر را به زبان امروزی مینگاشت، از گیرایی آن كاسته میشد.
التفاصیل مملو از لغات و تركیبات قدیمی و بعضا متروك است. در كنار واژههای قدیمی مثل ابالسه، غبرا، مل، خواجه، پیچه، غازه، مداهنت و اصابع، واژگان امروزی و بیگانهای مانند هواپیما، ماتیك، نفت، سانفرانسیسكو، باشگاه، ژیلت، نرس، حوله و صابون نیز حضور دارند. از تركیبات قدیمی این كتاب میتوان به حصص زراع، ربقه انقیاد و خوانین طاغیه اشاره كرد. در كنار این تركیبات قدیمی، تركیبات طنزآمیزی مثل سرور حلزونات، قبایل بنیدنبه، قرطاسبازی، اصطبل غریبخانه، و... هم دیده میشود. واژهها و تركیبات عامیانهای مانند شلنگانداز، لنگه كفش، باجناق، قر و... در این كتاب فراوان است. ویژگیهای كهن و متروك دستوری و سبكی در این كتاب بسیار فراوان است. البته بهطور کلی میتوان گفت که سبک التفاصیل بسیار به سبک گلستان مانند است. به عنوان مثال میتوان به دو نمونه زیر اشاره کرد:
چندان که پای به درون نهادم، بوی کبابم چنان مست کرد که نیزهام از دست بیفتاد.
(التفاصیل91)
چون برسیدم بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت.
(گلستان، دیباچه)
توللی از اقوال و سخنان عربی نیز بسیار بهره میگیرد. او گاهی ادعیه و سخنان مشهور را دستكاری میكند و شكل طنزآمیز به آنها میدهد:
«اللهم حوّل قلعنا الی الحدید، حدیدنا الی النحاس و نحاسنا الی الفضه و فضتّنا الی الذهب...»
التفاصیل، ص85
توللي در نقیضههایش به شیوه گلستان و مرزباننامه علاوه بر سطور منثور و غالباً مسجّع از شعر نيز بهره ميبرد. |
«تعالَ یا صاحبی قد أعجبتنی منظرك القبیحَ جداً» همان، ص 218
همانطور كه قبلاً اشاره شد، سبك و زبان التفاصیل به تقلید از آثاری مانند گلستان و مرزباننامه است و خصوصیات سبكی این آثار بهوضوح در التفاصیل نیز مشاهده میشود. تشبیهات و استعارات و سایر آرایههای ادبی، اقوال عربی، شیوه بیان حكایات، وجود یك راوی دركل كتاب (توللی كه خود را با نام صاحب التفاصیل طوّل الله عمره معرفی میكند راوی است.) كه حكایات را از زبان خود و دیگران نقل میكند، همه بهشیوه گلستان سعدی نزدیك است. بهخصوص اینكه صاحب التفاصیل نیز در بسیاری از قسمتهای آن در سفر است و مشاهدات سفرهایش را نقل میكند. شاید با وجود این خصیصه بتوان التفاصیل را جزء مقامهها قرار داد. (مقامه طبق نظر دهخدا نوشتهای ادبی است با صنایع بدیعی که بر مبنای گزارش یک حکایت نوشته شده است. گفتنی است که در بیشتر موارد راوی مقامات در سفر است و اتفاقات سفر خود را روایت میکند.)
نویسنده بسیاری از اشعار را به تقلید از شاعران پیشین مثل سعدی، حافظ، نظامی، فردوسی و باباطاهر میسراید:
ملكلفتان كاینسیهكاریبهكشور میكنند
ساغرخون میخورند و رقص خنجر میكنند
ص24
تو دزدی میكن و در كیسه انداز
كه دزدان راست در این ره سرودی
اگر دزدی نباشد در ادارات
در استخدام دولت نیست سودی
ص 24
یكی از نكات جالب التفاصیل، بازیهای زبانی است كه در آن دیده میشود. توللی با استفاده از آرایههای ادبی، دلایل طنزآمیز من درآوردی و ساختگی را برای موجودیت بسیاری از واژههای مورد بحث التفاصیل خلق میكند. برای مثال علت نامگذاری جزیره موریس را این میداند كه اهل این جزیره به شغل ریسیدن مو میپردازند یا وجه تسمیه كاسكو را چنین شرح میدهد که صاحب این پرنده، با ندیدن كاسه آب در قفس پرنده میگوید: كاسه كو. پرنده نیز حرف صاحبش را تقلید میكند و پس از آن كاسكو نام میگیرد. (نگاه كنید به صفحات 140 و 75) توللی راجع به همه اسمهای مورد بحث التفاصیل اینگونه عمل میكند و درنهایت همه
آنها را به سیاست و دربار ربط میدهد و با زبانی طنزآمیز از آنان انتقاد میکند.
طبق گفتههای پیشین، مضامین التفاصیل اغلب سیاسی اجتماعی است و حتی قطعاتی كه به مسائل عادی میپردازد نیز بهنوعی به سیاست ارتباط پیدا میكند. مهمترین بخشهای التفاصیل را قطعاتی دربرمیگیرد كه دارای محتوای سیاسی اجتماعیاند و «نویسنده در آنها به مبارزه مستقیم اجتماعی دست زده و بردگان استعمار و قدرتمندان را كوبیده و رسمهای نابهنجار را زیر شلاق خود انداخته است.»16
در اغلب قطعات مذكور، میتوان سرنخی از جریانات اجتماعی سیاسی آن روزگار بهدست آورد. گاهی خود نویسنده در پاورقیهای كتاب، به این جریانات اشاره میكند و حتی صراحتاً از افراد خاصی نام میبرد. قطعات «بوزینه»، «ایفل»، «اشرفی»، «بایر»، «نفت»، «صدرالاشرار»، «رقص شرقی» و... از زمره این گروهند.
اين ركگويي و انتقاد تيز و تند در كاروان نيز ديده ميشود و تيغ تيز انتقاد توللي در هر دو اثر، بر گردن افراد كشوري و لشكري قرار ميگيرد. |
این ركگویی و انتقاد تیز و تند در كاروان نیز دیده میشود و تیغ تیز انتقاد توللی در هر دو اثر، بر گردن افراد كشوری و لشكری قرار میگیرد. كاروان نیز كه در واقع ادامه التفاصیل است، هفتسال بعد از آن چاپ شد. كاروان 21 قطعه طنزآمیز دارد كه از لحاظ سبك و شیوه بیان تفاوت چندانی با التفاصیل ندارد. از نظر مضمون و محتوا نیز، همان طنز تیز و انتقادهای اجتماعی سیاسی موجود در التفاصیل در آن دیده میشود. گروهی طنز التفاصیل را با طراوتتر از كاروان میدانند و معتقدند كه «اشارات و كنایات التفاصیل بیشتر و در پرده و رندانه بیان شده است. اما صراحت غیرهنری در قطعات كاروان، راه را بر بیانی دشنامآمیز گشوده است.»17
میتوان گفت كه عنصر هجو در كاروان نمود بسیاری دارد و این اثر مشحون است از دشنام به انگلیس، حزب توده و حكام آن روزگار. نویسنده كاروان خواننده را با اوضاع سیاسی اجتماعی آن دوره آشنا میكند. تقریباً همهی قطعات كاروان، موضوع سیاسی دارند و قطعات غیرسیاسی كه به مسائل حاشیهای بپردازد، در كاروان دیده نمیشود.
از نکاتی که میتوان به کاروان وارد کرد این است که در آن، تکرار بیش از حد یک موضوع به وفور دیده میشود. برای مثال، نویسنده انتقاد از حزب توده را بارها و بارها تکرار میکند و در هجای انگلیس نیز بیش از حد لزوم سخن میراند. قطعات «انفجار»، «گلبانگ»، «جناب»، «چتر»، «دیوان»، «غراب»، «خلع» و... همگی به بیان موضوعی واحد (حزب توده و انگلیس) میپردازند.
برای آشنایی بیشتر، قسمتی از قطعات از این کتاب ذکر میشود:
سنا بر وزن شنا اندر لغت، كنكاش امیران و ندیمان و فراشان و كیسه بران و ملك زادگان را گویند كه از پی تزئید باج و تحصیل خراج و افتقار ناس و انهدام اساس به مشاورت خیزند و حیلهها انگیزند.
ای دل حدیث نكبت وننگ سنا مپرس
بیار بادش و قصه این ماجرا مپرس
كاروان، ص51
بهزعم نگارنده، نثر توللی که در دو کتاب التفاصیل و کاروان دیده میشود، گونهای است که در زمان خود جالب و قابلتوجه بهنظر میرسد. گذشته از پرداخت نقیضههایی با موضوعات سیاسی اجتماعی که نوعی تن سپردن به تعهدات اجتماعی است، شیوه نگارش، زبان، طرز بیان توللی و استفاده بجا از هنرها و آرایههای ادبی، التفاصیل را در شمار آثار خوب طنزآمیز ادبی زمان خود قرار میدهد. همانطور که اغلب صاحبنظران التفاصیل را بهعنوان اثری مقبول میشناسند.
بهنظر میرسد که توللی در نثر التفاصیل، ذوق و سلیقه خاصی دارد که آنرا در سطر سطر این کتاب به خرج میدهد. اما این ذوق در قطعات کاروان آنچنان حس نمیشود. همینطور نمکی در نوشتههای شیرین التفاصیل وجود دارد که در کاروان چشیده نمیشود.
صاحب التفاصیل بر ظرافتهای ادب فارسی تسلط کامل دارد و جنبههای زیبائیشناسی و فنی زبان کهن را با مضامین سیاسی اجتماعی امروزی بههم میآمیزد و تافتهای جدابافته به مخاطبان عرضه میکند، تافتهای که علاوه بر ویژگیهای نحوی، زبانی، بدیعی و... فرمی داستانوار دارد و بر این اساس میتوان التفاصیل را در ژانر ادبیات داستانی طبقهبندی کرد.■
پینوشتها:
1- مهدی اخوان ثالث، نقضیه و نقضیهسازان (تهران:زمستان، 1376)ص 29.
2- عبدالحسین زرینکوب، از چیزهای دیگر، تهران، سخن، 1337، ص126
3-)Bakhtin,Mikail(1984)Problems Of Dostoev Sky,s,Poetic,2nded,p193
4-Bakhtin,Mikail(1990)The dialogic imagination Four Essays,Ed,University Of Texas Prass.
5- فریدون توللی، التفاصیل (تهران: امیر كبیر، 1334)، ص9. 6
6-حسن امداد، «توللی و حوادث فارس»، آینده: ویژه نامه توللی، س11، ش11-12، (بهمن و اسفند 1364)، ص818.
7- محمدرضا تبریزی، نقش توللی در ادبیات سیاسی اجتماعی دوران دیكتاتوری محمد رضاشاهی (تهران: آذین، 1376)، ص158.
8- شهین حنانه، پشت دریچهها، ج2 (تهران: صدای معاصر، 1376)، ص 95و96
9- حسن جوادی، تاریخ طنز در ادبیات فارسی (تهران: روزگار، 1381)، ص237.
10- مهدی اخوان ثالث، نقضیه و نقضیه سازان (تهران:زمستان، 1376)، ص144 و148.
11- سیدعلی موسوی گرمارودی، دگرخند (تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1380) ، ص166 و167.
12- فریدون توللی، پیشین، ص7.
13- مهدی پرهام، «فریدون مرد ولی در تاریخ زندگی را آغاز كرد»، ویژهنامه توللی، ص768 14- محمدرضا تبریزی، پیشین، ص261
15- مهدی پرهام، «التفاصیل»، آینده، س17، ش1-4، (بهار 1370)، ص236.
16- عبدالعلی دستغیب، «فریدون توللی و آثارش»، ویژهنامه توللی، ص787
17- علی بابا چاهی، این بانگ دلاویز (تهران: نشر ثالث، 1380)، ص 268.