تأملی بر عناصر معنوی و صوری در مجموعه شعرهای صباکاظمیان (به قلم سلبی ناز رستمی)

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

    صبا کاظمیان شاعرجوانی ست که امروزها با دو مجموعه شعر"رودهای بی خانه"نشر فصل پنجم و"کوچ مرغابیان،دو برکه ی متروک"نشر هندزمدیا لندن صاحب نام و شهرت شده است. در مجموعه شعرهایش می توان تعریف درستی از شعر دید با همان مفاهیم ادبی، به گسترش احساسات عاطفی زن در محوریت اندیشه، زندگی،مرگ، گاهی توهم هم به شکل نمادینی پرداخته است.کاظمیان با پیوند بین خود و مخاطب توانسته راز طبیعت را کشف و از همان دریچه به زوایای مختلف شعری که از هرگونه پیچیدگی و مغلق گویی به دور است بازبانی فاخر و یک دست شاعرانه برای مخاطبان اشعارش به ارمغان آورد.ملتن در تعریف شعر می گوید:«شعر سخني را گويند، داراي بياني ساده و عاطفي كه تأثيرگذار باشد.» در حقیقت این تعریف برخي از ويژگيهاي شعررادر برمی گیرد نه شکل کلی آن را. گوته ولاندرو نیز شعر را گونه يي از هنرهاي بياني تعریف کرده اند که وابسته به قوت تصوير پردازي هنري آن در ذهن دارد. اندیشمندان دیگری نیز چون؛رسكين به مضمون و محتواي ،عاطفه و نیروی تخيل اهميت بيشتري قايل هستند، نه به ويژگيهاي ديگر شعر. ورد زورت اینگونه شعررا تعریف می کند:« شعرحقيقتي است كه توسط عاطفه وارد قلب مي شود.» شللي نیز مي گويد:« شعرتصوير تخيل است.» و يا امرسون شعر راشعرتلاش جاودانه ای برای براي تصويرگري روح اشياء می داند. هرچند این تعاریف کامل و جامع نیست اما درمی یابیم که شعر وابسته به دو عنصر بیرونی و درونی است که هرکدام نقش سازنده ای را درعمق شعر بر عهده می گیرد.

الف.عنصر معنوی یا روانی: که به اندیشه ، عاطفه وتخیل تقسیم میشود.ب. عنصر صوری یازبانی:  که زبان، موسیقی (آهنگ)و وزن در شعر را بر عهده می گیرد.

    زبان کاظمیان زبانی سالم و فصیح است. این ویژگی در برجستگی زبان ، اندیشه، عاطفه دراشعار شاعر را سبب می شود.با نگاهی به این دو مجموعه شعر می توان دریافت که گاه نگاه مایوسانه ی شاعربه زندگی ،مخاطب را نیز دچار سردرگمی می کند،ردپایی از شاخصه های مکاتبی چون؛سورنالیسم ، ناتورالیسم ، نهلیسم و...هرچند دراشعارش به چشم می خورد،اما روی هم رفته شعر، شعر زندگی ست وشاعرکمتر به یاس و نوامیدی روی می آورد. اینجاست که کاظمیان را باید شاعرزندگی تعریف کرد. هرچند مثل شاعران زن دیگر نگرانی هایش را ازجهان پیرامونش بر زبان می آورد باز هم دغدغه هایش با نور امید آغشته می شود.  شعر سپید می خواند/ برای زمین/ زمستان.این شعر استعاره از امید است. امیدی که بعد از زمستان بلند به خواب زمین می آید که بهاری در راه است. قحطی با امید به پایان می رسد و زمین دگرباره سبز می شود و آباد! (از مجموعه شعرهای رود های بی خانه)

عناصر شعر در اشعارکاظمیان  

عنصرزبان:

    حادثه ی زبان در اشعارکاظمیان به شکل ماهرانه ای به وقوع پیوسته است. این شکستگی زبانی، شعر وی را  از حالت عادی و روزمره دور،به شاعرانگی نزدیک می کند.نه اینکه شعر یعنی رخ دادن حادثه در زبان. این اتفاق به شکل هنرمندانه ای شعر وی را می نوازد. زبان سمبلیک موجوددر شعر نیز بر حلاوت شعرهای شاعر افزوده است. آسان شدم/مثل آخرین برف اسفند/ در دستهای تو. کاظمیان با بهره گرفتن از ترکیب استعاری فعل «آسان شدم» زبان را از حالت عادی خارج وبه شعریت نزدیک میکند. یعنی با نگره به معنای ثانوی آب شدن ، ذوب گشتن ، هموار گردیدن و...را با اتصال به بندهای؛ آخرین برف اسفند/دردستهای تو چگونه حرف زدن را برای مخاطب گوارا و دلنشین جلوه میدهد.(از مجموعه شعرهای کوچ مرغابیان،دو برکه متروک)

عنصر تخیل:

    از ارکانی که شعر را مخیل و نگاه شاعر را متمایز می کند، همین تعریف تخیل است که باکوشش ذهنی شاعر از پیرامونش اخذ می شود. در حقیقت این خیال انگیزی ارتباط شاعر با طبیعت را تنگاتنگ کرده و مخاطب از دریچه ی نگاه شاعربه احساسات درونی خود پی می برد. عنصر خیال البته با دو محور افقی و عمودی قابل تعمق است؛

محور افقی: انواع مجاز درشعر ، استعاره ، تشبیه .

نت‌ به نت می‌ریزد/به هراشاره باد/ پاییز از درخت.کاظمیان با به کار بردن استعاره در این بندها به زیبایی توانسته خلاقیت ذهنی خودرا بر زبان جاری وآن را به کام  مخاطب شیرین نماید. کلمه ی پاییز استعاره از برگ است. البته باید توجه کنیم که شاخه به هیچ وجه مد نظر شاعر نبوده،چرا که قرینه ی حاصل از آن درنت به نت می ریزد کاملا"مشهود است.رؤیای آبی‌اش را/خزرخزر می‌گرید/میان تنگ بلور. شاعر دراین بندها به خوبی توانسته از ظرف و مظروف موجود در شعر بهره بگیرد. خزر خزر می گرید درحقیقت استعاره از اشک می تواند باشد اما چون شاعر فعل می گرید را با صلابت آورده، نمی تواند تشبیه زیبایی باشد، مگر اینکه اشک مد نظر شاعر نبوده ومراد از آن خونآب باشد که وجه اشتراکی با ماهی هم می تواند به جهت سرخی اشک داشته باشد. (ازمجموعه شعرهای کوچ مرغابیان،دو برکه ی متروک)

محورعمودی: خیال انگیزی وخلق تصاویر در شعر را سبب می شود.

هر شب ابرهای سیاه را/از پیشانی‌ام کنار می‌‌زدی/و من تا صبح/برای پنجره‌های عبوس شهر/ خواب بهار می‌دیدم. شاعربا ذهن خلاقی که دارد میکوشد با استفاده ازعناصر طبیعی موجود در اطرافش،زیباترین تصویر حسی را خلق و ازآنجا به ذهن مخاطب رخنه نماید. ابرهای سیاه چیزی جزگیسوان سیاه نیست ،اما تصاویری که خلق می کند تنهابه ابرهای سیاه و گیسوان معشوق ختم نمی شود بلکه به آسمان آبستن از باران غبطه می خورد که چگونه بهار با باران های فطری اش ،زمستان را از خواب سنگین زمین دور و به برکت وجودی خود سرسبزمی کند. وهمچنین می شود گفت؛شاعر گریزی به رخدادهای اجتماعین نیز می زند.ولی خیلی زود عنان را در دست گرفته و خودرا از آشفتگی افسار گسیخته ی اطرافش می رهاند. (ازمجموعه شعرهای رودهای بی خانه)   

عنصرعاطفه:                        

    شاعر دراین عنصر به خوبی توانسته حالات و احساسات شخصی و فردی خودرا برمخاطب اشعارش بنمایاند. او می داند که چگونه مخاطب اشعارش را متاثر و چطور با غم ها و شادی هایش همراه سازد. حتی گاهی دراشعارش می بینیم که حس حماسی و حیرت و شگفتی چنان در هم می پیچد که گویی خود مخاطب شاهد و ناظر چنین احساساتی بوده است.گاهی آنقدر شاعرم/که استعاره از درخت می‌شوم/ گنجشک‌ها به دست‌هایم اعتماد می‌کنند. (از مجموعه شعرکوچ مرغابیان،دو برکه ی متروک)

عنصر وزن وآهنگ:

    شعربر پایه وزن وآهنگ استوارست و دانشمندان زیادی هم برآن تاکید داشته اند ،چرا که خود وزن موسیقیایی شعر را بالا برده و موجب التذاذ فطری درروح مخاطب می شود.این امرباعث درک وفهم بهتر شعر نیز می گردد. شمس قیس رازی،خواجه نصیرالدین طوسی و ارسطو نیز ازکسانی بودند که به وزن موجود در شعر اهتمام ورزیده اند. دراشعارکاظمیان نیز سنگینی این اوزان به روح و جان شعرش جلا می دهد. وی به خوبی می داند که سبک و سنگین کردن وزن شعربه نوع آهنگ هم ارتباط دارد. خنجر از سینهای دریده درآمد/ خون از تبسم شیطانیاش چکید/انگار سیر بود/ ازهفت آب عدالت گذشت/ با چهرهای موجه ومعصوم/سینهی دیگری را شکافت/خنجر/گرسنه شد... (از مجموعه شعرهای رود های بی خانه )

عنصر اندیشه:                                                                     

    اندیشه ومعنی در شعر، مخاطب را با رخدادها و حوادثی که دراطراف به وقوع می پیوندد به شکل هنرمندانه ای در قالب پیام ، اندیشه افاده ی معنا می کند. *ساعتی/ که رفتارِ تندِ عقربه‌هایش را/کنار تو طاقت نداشتم!/خواب مانده است .یا*تونل/ زیرِ بارِ کوه/ دهانِ اعتراض بود  * (از مجموعه شعرهای کوچ مرغابیان،دو برکه ی متروک) 

درآخر چند شعر زیبا از این شاعر خوش آتیه ی کشورمان:   

۱

*شنهای ساعتم را

باد

تا کویر برد

 من

 هیچ را زیرورو میکنم.

۲

*کوچ مرغابیان را

دو برکهی متروک

دنبال میکنند

 بذر خار

ورم کرده

در پلک های دشت .

(از مجموعه شعرهای رودهای بی خانه )

دیدگاه‌ها   

#10 نسیم حوالی دریا 1393-06-29 22:17
سلام و درود مهربانوی ادیب
خواندیم و بهره مند شد از دیدگاه و نقد و نظرتان و آشنا شدیم با شاعری فرهیخته.
بی نهایت سپاسگزارم.
#9 شروين شيرواني خيرخواه 1393-06-07 11:27
خسته نباشيد خانم رستمي.ممنونم
بسيار زيبا و ساده و روان نوشته بوديد.استفاده كرديم
قلمتان هميشه نويشا بماند
#8 بشارتی 1393-05-28 14:14
علی بود
#7 خلیلی 1393-05-26 16:00
عالی بود علمی ،دقیق و موشکافانه .دست مریزاد
#6 نعیمی 1393-05-26 14:55
قلمتان ماندگار سرکار خانم سلبی ناز رستمی عزیز واقعا عالی دست به قلم شده اید
#5 سیده اعظم اصفهانی 1393-05-26 14:29
عالی است دست مریزاد موشکافانه بود
#4 احمدزاده 1393-05-26 14:28
خیلی خوب بود
#3 فاطمه خاطری 1393-05-26 14:28
دروووووووود خیلی عالی است واقعا دستتان درد نکند خانم رستمی
#2 سید سعید 1393-05-26 14:15
سلام سرکار خانم رستمی بزرگوار خیلی جالب وخواندنی بود دست مریزاد
#1 رضا 1393-05-26 12:57
سلام
درود برشاعران کشورمان و زنده باد قلم پر توان خانم سلبی ناز رستمی!

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692