«فدراسيون جهاني ترجمه» نوشته محمد اكبري

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:



«فدراسيون جهاني ترجمه» از سال 1991 روز سي سپتامبر را روز جهاني ترجمه ناميده است. ولي در ايران كمتر در مورد اين روز اطلاع رساني شده يا مراسمي براي آن برپا شده است. در تقويم ايران جاي چنين روزي انگار خالي مانده است. منظور از اين مسئله اين نيست كه چند نفر در روز خاصي دور هم جمع شوند و بدون ايجاد كردن موج و انديشه اي مراسمي خشك و خالي برگزار كرده و دوباره هركس براه خود برود، بلكه منظور اين است كه به اين موضوع كه مسئله ي مهمي ست بهاي چنداني داده نشده است و به آن به عنوان يك صنعت و يك نهضت نگريسته نشده است. شايد اين موضوع در جاي ديگر هم تاكيد شده است كه اين موضوع به حدي مهم است كه حتي شكوفايي اروپا و شكل گيري رنسانس بعد از قرون وسطي را مديون ترجمه آثار بي شمار علوم اسلامي مي دانند. و در زمان حال بي شك برگردان آثار خارجي و همچنين ترجمه و اشاعه آثار داخلي به زبانهاي ديگر در عصر اطلاعات و تكنولوژي از اهميت فوق العاده اي برخوردار است. به دليل اينكه هر كتاب ايراني كه در خارج خوانده مي شود برداشتن قدمي ست در راه اعتلاي فرهنگ و تمدن پرشكوه ايراني. چه بايد كرد؟ به نظر مي رسد شروع و انجام برنامه هايي در اين جهت مي تواند در جهت بالا بردن جايگاه ترجمه مثمر ثمر باشد.در شماره قبلي از مثلث ترجمه سخن به ميان آمد كه سعي مي كنم آنرا بيشتر بشكافم. مثلث ترجمه عبارت است از دانشگاه به عنوان توليد كننده ترجمه، نهادهاي ترجمه و ديگري بازار كار مي باشد. به نظر مي رسد با ارتباط تنگاتنگ اين سه راس و قرار گرفتن هر سه در يك مجموعه براي رسيدن به اهدافي مشترك مي توان به سمت هدف نهايي گامهايي برداشت. به اين مثلث ترجمه بايد به عنوان يك سيستم نگاه كرد. سيستم عبارت است از مجموعه اي از اجزاي به هم پيوسته كه در راستاي رسيدن به هدفي مشترك فعاليت مي كنند. هر كدام از اين اجزاي سيستم ترجمه درآن اخلالي ايجاد شود باعث مي شود كل سيستم نتواند به نحو احسن فعاليت خود را انجام دهد. به نظر مي رسد در هر سه ضلع اين مثلث خلاءهايي ديده مي‌شود و اين باعث شكاف عميق ميان اين سه ضلع شده و باعث چرخان نبودن چرخ كار ترجمه درايران شده است. ابتدا بايد بگوييم كه به ترجمه بايد نگاه صنعتي داشت. براي تحقق اين امر ابتدا بايد صنعت ترجمه را معنا كرد، واژه صنعت ملزومات و پيش‌نيازهايي دارد، آيا اين الزامات وجود دارد، دنياي امروز دنياي سريعي است و لحظه به لحظه اتفاقات دنيا در حال تغيير است و معادلات دنيا به هم مي‌ريزد و اين نشان دهنده سريع بودن دنيا از نظر علمي، سياسي، فرهنگي و غيره است و ما نيازمند به پيش رفتن، پا به پاي دنيا هستيم. صنعت ترجمه يعني خروجي با كيفيت خوب و سرعت و حجم بالا و از ديگر ويژگي‌هاي آن ايجاد و پشتوانه براي مترجمان است هنگامي كه از صنعت نام برده مي‌شود، يك خط توليد تشكيل مي شود كه در آن مترجمان به صورت تخصصي و حرفه اي كار كنند. تحولات روزانه نشان دهنده نيازمند بودن ما به صنعت ترجمه است و البته تحقق آن ممكن است سال‌ها به طول انجامد. ولي مي توان با پر كردن خلاء هاي اين مثلث به آن شتاب داد. خلاء م.جود در دانشگاهها نداشتن نگاه به بيرون و بازار و نهاد هاي ترجمه است. قرار دادن يك سري واحد هاي درسي اضافه و كمبود يك سري درس هاي ديگر باعث شده فارغ التحصيل دانشگاه در رشته زبان نتواند يك مترجم باشد حتي ممتاز ترين آنها. وقت صرف شده براي متون اضافي را مي‌توان صرف زبان فارسي كرد و نقطه مشترك تمام مترجمان، زبان فارسي است ونقطه مشترك مترجمان تمام زبان ها ،فارسي‌است،اما وقت چنداني براي اصول واستفاده زبان فارسي گذاشته نشده است .عدم وجود كارگاه‌هاي آموزشي و تخصصي از ديگر الزامات است.بايد مترجمان را بر حسب علايقشان به سمت آثار مختلف هدايت كرد.به عنوان مثال كسي كه به متون ادبي علاقه دارد بايد آنرا ترجمه كند. دانش تخصصي به اين معنا كه براي نگاه حرفه‌اي كردن به ترجمه بايد از لحاظ آكادميك و تئوريك هم به آن پرداخته شود، از اين جهت كه توليد دانش ترجمه داشته باشيم و مترجمان،‌ دانشمندان ما باشند، ديگري كسب مهارت يعني ترجمه با وجود تخصص دانشگاهي و آكادميك، مستلزم داشتن مهارت و ترجمه است، سبك مهارت با دست به قلم شدن و اقدام به ترجمه محقق مي‌شود و سختي‌هاي اين راه را بايد پذيرفت.

براي صنعتي كردن ترجمه بايد نهاد سازي كرد. نهاد هاي ترجمه در حقيقت دارالترجمه ها و هر شكلي از بنگاههاي ترجمه هستند كه به نظر مي رسد رضايت چنداني از آنها وجود ندارد و به شكلي منفعل هستند. يك نهاد وقتي نهاد است كه در آن حس پويايي و حركت و خلاقيت و تربيت باشد والا داشتن دفتري به عنوان دارالترجمه عملا نهاد ناميده نمي شود. از طرفي به علت نبود مراكز ديگر، اين دارالترجمه ها عملا بي رقيب هستند و شايد دليل منفعل بودن آنها همين باشد. پس بايد با بوجود آوردن نهادهاي مختلف زمينه رشد و رقابت آنها را فراهم كرد. وجود نهاد ترجمه يك ضرورت است چرا كه هر كار نيازمند سازماندهي است،‌با نبود نهاد ترجمه سر مترجم به راحتي بريده مي‌شود و همچنين نهادهاي نظارتي در ترجمه وجود خارجي ندارند و نهاد ترجمه مي‌تواند پوشش دهنده مناسبي براي مترجمان باشد و خواسته هاي آنها را عملي كند.

و اما بازار. به نظر مي رسد در اين مثلث ترجمه، بازار از تقصير زيادي برخوردار نيست و خود به خود نگاه منفعت گرايانه دارد ، چرا كه نتيجه‌گرااست و به دنبال محصول نهايي خود است و ويژگي آن تجاري بودن آن است. ولي چيزي كه وجود دارد اين است كه دو ضلع ديگر اين مثلث مي تواند در هدايت بازار به سمت هدف نهايي نقشي مهم را بازي كنند. دانشگاه و نهاد هاي ترجمه مي تواند بازار را به سمت آثار پر ارج و مهم ولي كمتر مطرح شده رهنمون سازد و در آگاهي دادن و شكل گيري اذهان و ذائقه خريدار كه همان خوانندگان و مشتري هاي بازار هستند گام هاي مهمي را بردارند.

و در نهايت پيشنهاداتي براي هر سه ضلع اين مثلث مي توان ارائه داد:‌ تغيير راهبردي ديدگاه دانشگاه در قبال ترجمه ،‌ ايجاد فيلترينگ مناسب و قوي براي جذب دانشجوي مترجمي، تدريس دروس تخصصي‌تر در دوره تربيت مترجم ليسانس، جذب اساتيد با سابقه كار ترجمه، قرار دادن واحدهاي كارگاهي، تغيير واحدهاي تربيت مترجم با رويكرد ايجاد ترجمه شفاهي، ايجاد صنف و اتحاديه مترجمان در كشور، افزودن روز جهاني ترجمه به تقويم ايران، ايجاد سازوكار مناسب براي راه‌اندازي موسسات ترجمه، ايجاد محيط رقابتي در ترجمه، فراهم آوردن امكان صدور دانش از طريق ترجمه به ساير كشورها، ايجاد تعامل بيشتر ميان عناصر و اجزاي كار ترجمه، اعتماد به متقاضيان ترجمه و نهادهاي ترجمه در كشور.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692