نویسنده «دکتر الکس گوردون» نشانه شناس و پژوهشگر مطالعات فرهنگی؛ مترجم «بدری سیدجلالی»
به گفته الکس گوردن، ما با مفاهیمی از قبیل تشریفات، سوگواری و تدفین خو گرفته ایم؛ اما در قرن 21 مجموعهای از نشانه ها، نمادها و کدهای فرهنگیِ مدرنی برای مرگ ظهور کرده اند که پتانسیل لازم برای تغییر نگرش و تفکر ما به مرگ را دارند.
مقوله مرگ در انگلستان در حال تغییر است. آیین سنتی، اجتماعی و فرهنگیِ مردم و رفتارهایی که به مرگ و روند آن مربوط می شوند همگی در حال بازبینی هستند تا جایی که مجموعه جدیدی از نشانه ها، نمادها و کدهای فرهنگی در حال ظهورند. به طور خلاصه، نشانهشناسی جدیدی برای مرگ در حال شکلگیری است، که چگونگی انجام مراسم، نوع رفتارمان در این آیین و در نهایت چگونگی تفکر ما نسبت به مرگ در قرن 21 را تغییر خواهد داد.
لنز نشانهشناسی
پیش از مطالعه و بررسی موضوع این مقاله، مختصری به علم نشانهشناسی می پردازیم تا روشن شود که چرا نشانهشناسی لنز مناسبی برای مشاهده و بررسی پایان زندگی است. نشانهشناسی عبارت است از بررسی چگونگی خلق معنا و نحوه برقراری ارتباط با آن.
اگر چه واژه لاتین نشانه شناسی (semiotics) از " "Semeion یونان باستان به معنی "نشانه" مشتق شده، و با کدهای دیداری همراه است، اما در سالهای اخیر حوزهای به نام نشانه شناسی تجاری (با اهداف بازاریابی) به وجود آمده است که میتواند کمک بزرگی برای شناساندن نام های تجاری در فرهنگهای مختلف و معنادار کردن آنها برای مصرف کنندگان باشد.
مشاهده و تفسیر (یا رمزگشایی) نشانهها ما را در یافتن مسیرمان در خیابانهای شهر و به طور کلی در جامعه یاری میکند. هر فرد یک نشانه شناس است، چرا که به صورت ناخودآگاه دائماً معنای نشانه های اطراف خود را تفسیر میکند - از چراغ راهنمایی گرفته تا رنگ پرچم ها، شکل ماشینها، معماری ساختمان ها، طراحی بستهبندی خوراکی ها و همینطور علائم و نشانه های مربوط به مرگ.
در واقع، آن دسته از علائم و نشانه هایی که به خوبی در بریتانیا پذیرفته شده اند، امروزه به عنوان روش استانداردی برای درک و تفسیر مفهوم فرهنگیِ مرگ، سوگواری ویادبود تعریف میشوند.
کد های سنتی
اولین و شایعترین کد استفاده از رنگ سیاه به عنوان دال مرگ و سوگواری است. رنگ سیاه معمولاً در لباس های رسمی -کت های فراک، کلاه های لبه دار، کراوات و کت و شلوارهای دست- همراه با حالت حزنانگیز فرد دیده می شود. چنین تشریفاتی تا مراحل مربوط به مراسم تشییعجنازه نیز گسترش پیدا میکنند، مانند مراسم حمل تابوت، مراسم یادبود و نهایتاً سلسله مناسک خاکسپاری. این مراسم، به طور خاص، دارای ساختار قدرت مرد محور است که در رأسِ هرمِ قدرت فرد روحانی، اجرا کننده مراسم، یا "خود" خدا قرار می گیرد.
اولین و شایعترین کد استفاده از رنگ سیاه به عنوان دال مرگ و سوگواری است. رنگ سیاه معمولاً در لباس های رسمی همراه با حالت حزنانگیز فرد دیده میشود. |
در عین حال، انتظار میرود که عزاداران و حضار در مراسم با نوعی تشریفات هماهنگ شده رفتار کنند؛ رفتاری که که بر حس طبیعی ناتوانی و غم و اندوه شان در فقدان یک عزیز از دست رفته غلبه میکند.
چنین انطباق اجتماعی در بریتانیا اهمیت بسیاری دارد تا جایی که افرادی را که قبلاً تجربه مواجهه با مرگ اطرافیان خود را نداشته اند راهبری و هدایت میکند و آنها را برای ابراز احساسات و هیجاناتی خارج از این چارچوب مجاز نمیداند. به علاوه، این امر موجبات آرامش عزاداران را فراهم میدارد، چرا که ایشان میتوانند در چنین شرایطی یک روند تثبیت شده و منتظره را دنبال کنند، چیزی که "مرگ" را برایشان یک نشانه قابل فهم، قابل کنترل و البته دارای تشریفات مشخص تعریف میکند. اساساً، این موضوع به ما کمک میکند تا خود را از ترس و اضطراب ذاتی و غیرقابل توجیه درگیر شدن با مقوله مرگ دور کنیم.
از طرفی، قبول اساسی و غیر قابل بحث بودن این واقعیت، از دیگر کدهای نمادینی است که مرگ و اندوه را در بریتانیا برای ما تعریف می کند: البته این مسئله بیشتر در ماهیت فضاها و مکانهای مربوط به مرگ ریشه دارد. به عنوان مثال، گورستان ها هم در میان ما هستند، و هم پنهان از دیدِ ما. آنها اغلب در داخل یا نزدیک شهر با دیوارها و دروازههایی ساخته می شوند که یادآور شوند گورستان همواره نشانه جدا بودن از زندگی در آن سوی دیوارها است. ما مرگ (سنگ قبرها) را از فاصله دور می بینیم؛ در واقع همیشه سعی داریم چشممان را به روی آن ببیندیم؛ همانکاری که در گفتگوهایمان انجام می دهیم، وقتی به جای بیان صریح واژه "مرگ" معمولاً آن را به آهستگی زمزمه میکنیم.
از نظر میشل فوکو، فیلسوف اجتماعی فرانسه، گورستان ها نمونهای از آن چیزی هستند که او "فضای نامتجانس" (heterotopias) می خواند: فضاهایی خارج از زندگی بهنجار که امکان بروز رفتارهای غیر معمول و غیر منتظره را فراهم کرده و موقعیت کشف تفاوت های آن با روزمرگی را به وجود میآورد. بدیهی است که در فرهنگ عصا قورتداده طبقات بالای اجتماعی بریتانیا، گورستان می تواند دال بر مجوز بروز و تخلیه عواطف باشد. یکی از معدود مکان هایی که در آن اشک ریختن، در آغوش گرفتن های گرم و صمیمانه در ملأ عام صورت میگیرد.
اما همه اینها همراه با طیف وسیعی از روایتهای فرهنگی مربوط به مرگ انجام میشود که تمرکز آنها بیشتر بر مفهوم اساسی مرگ است، و به طور کلی تا به امروز هم هنوز ناگفته باقی مانده است. عموماً مرگ به عنوان مقوله ای فراتر از ما درک میشود، آن سوی ما که به صورت خطی و یک طرفه (همه ما به طور اجتناب ناپذیری بسوی آن در حرکتیم) کدگذاریشده، که موقتاً از ما فاصله داشته و در ورای جهانمان قرار گرفته است. این مفهوم اساساً در ذهن اغلب ما با نشانه دیداری تجزیه و نابودی تداعی میشود.
کدهای دیداری کلیدی
در بافت موقعیت تشییع جنازه و مراسم تدفین، یکی از کدهای دیداریِ کلیدیِ مرگ "فرورفتگی" است. حرکتی که به درون و زیرِ زمین میانجامد. |
در بافت موقعیت تشییع جنازه و مراسم تدفین، یکی از کدهای دیداریِ کلیدیِ مرگ "فرورفتگی" است. حرکتی که به درون و زیرِ زمین میانجامد. اگر چه در قلمرو دین، جاودانگی روح با حرکت به سوی آسمان کدگذاری می شود، اما در جهان مادّی روزمره، این اطمینان کامل وجود دارد که مرگ غالباً با واقعیتِ ملموسِ قرار دادن کالبد انسانها زیر خاک همراه است.
بسیاری از این تصاویر، به خصوص استفاده از لباس رسمی سیاه، تشریفات عزاداری، و دیوارها و دروازه های گورستان همگی میراث دوره ویکتوریا هستند، و همین ها مجموعه کدهای دیداری نمادینی هستند که در فهرستی بر صفحه ای از فرهنگ این سرزمین نگاشته شده و مفهوم غالب مرگ در بریتانیا را می سازد.
مجموعه کدهای نمادین مذکور که جایگاه تثبیت شده ای در فرهنگ این مردم دارند در سالهای اخیر (پس از لیبراسیون اجتماعی دهه 60) به چالش کشیده شده اند. این میراث دوران ویکتوریا تا قرن 21 همچنان در بریتانیا غالب بوده است، اما از حدود 40 پیش مفاهیم و تعاریف مرگ، غم و اندوه و مراسم یادبود در این سرزمین دستخوش تغییراتی شدهاند. با این حال، اکنون نشانه هایی وجود دارند که به وضوح در حال دگرگونی اند و مجموعه کاملاً جدیدی از کدهای زبانی و دیداری در حال مردمی شدن هستند. ■