در این قسمت به طور مختصر به اصطلاحات فیلمنامهنویسی میپردازیم.
اصطلاحات فیلمنامهنویسی
اصطلاحات فیلمنامه وجه دیگری از فیلمنامهنویسی به حساب میآید که سادهتر از فنون فیلمنامهنویسی است و موارد استفاده کمتری دارد.
فیداین: طلوع تصویر است. هرگاه تصویر به تدریج بر پرده سینما ظاهر شود طلوع تصویر خواهیم داشت.
فیداوت: عکس این فن است که تصویر به تدریج ناپدید میشود تا به سیاهی کامل برسد.
در این مرحله ما زوایای مهم دوربین و چگونگی به کارگیری آنها را شرح میدهیم. زوایای دوربین را فقط به شرایطی اختصاص دهید که استفاده از آنها بر تاکید بر یک جزء مهم یا ارتقاء یک سطح کیفی صحنه لازم است. در مورد اصطلاح زوایای دوربین قاعدهای باید رعایت شود: موضوع نما را مشخص کنید.
زاویه روی مورد استفاده قرار میگیرد تا نمای خاصی نشان داده شود. در حین نوشتن صحنه آن را چنین میتوان نوشت...
•زاویه روی جورج: که به سوی پنجره میرود.
•زاویه روی لوک: که روی میز دراز کشیده است.
در مثالهای فوق، جورج و لوک موضوع نما هستند. اگر در این صحنه بخواهید بار دیگر همین تاکید را ارائه دهید، آن را به شیوه زیر بنویسید.
•زاویه دیگر روی جورج
که از پنجره به بیرون نگاه میکند.
• زاویه باز اتاق
درحالیکه جورج و «آن» وارد میشوند.
نمای فوق بر اتاق وقتی جورج و «آن» وارد میشوند، تاکید دارد. در این مثال، ممکن است اتاق مفهوم خاصی داشته باشد که لزوماً در نمای زاویه باز نشان داده میشود در این مورد، خود اتاق و همچنین اشیاء داخل آن به طور خلاصه در توضیح صحنه توصیف میشوند.
• نمای نزدیک جورج که اطراف را مینگرد. یا...
نمای نزدیک جورج که از هتل خارج میشود و پیش از آن که سوار اتومبیل شود، با احتیاط اطراف را مینگرد.
همانطور که مشاهده میکنید، اگر این توضیح مختصر باشد، میتوان توضیح نما را در یک سطر نوشت. در صورتی که توضیح مفصلتری لازم باشد، برای تاکید میتوانید از یک عنوان استفاده کنید و سپس در سطر بعد ماجرا را توضیح دهید.
نماهای نزدیک باید با خست و فقط وقتی به کار برده شوند که نیازی بر تاکید بر شیای دراماتیک خاصی وجود دارد.
• اینسرت
که دو پسر جوان را ایستاده در کنار هم نشان میدهد.
بازگشت به صحنه
جورج عکس را زمین میگذارد.
اصطلاحات فیلمنامه وجه دیگری از فیلمنامهنویسی به حساب میآید که سادهتر از فنون فیلمنامهنویسی است و موارد استفاده کمتری دارد. |
• نقطه نظر جورج:
خیابان از پنجره. بیل را میبیند که اسلحه به دست به سوی آپارتمان وی میآید.
نقطه نظر موضوع نما است، یعنی، آنچه دوربین و در نتیجه تماشاگر خواهد دید.
• نمای عکس جهت-بیل
به بالا مینگرد و جورج را پشت پنجره میبیند.
دیزالوبه
خارجی-خیابان-روز
جورج در خیابان فرار میکند، در حالی که بیل در تعقیب وی است. اسلحه بیل سه بار شلیک میکند.
این مثال با استفاده از نمای عکس جهت یک واکنش را بنا مینهد، زیرا شخصیتها همزمان به یک دیگر نگاه میکنند. البته، در این ترکیب، واکنش مهمتر از طرف جورج است که بیل را اسلحه به دست میبیند.
دیزالوبه: نشانگر روی هم افتادن دو تصویر پرده است. در این فن یک تصویر جانشین تصویر دیگر میشود. در این مورد، جورج که به بیرون پنجره مینگرد، بر صحنه بعدی که فرار او در خیابان است، روی هم میافتد.
دیزالوبه: در حاشیه سمت چپ صفحه قرار میگیرد. صحنههایی که از دیزالوبه سود میجویند، با یک خط فاصله از هم نوشته میشوند.
اگر حس میکنید که دیزالو پیوند بین دو صفحه را موکد مینماید یا آن را ارتقاء میبخشد، از آن استفاده کنید. در نهایت، کارگردان و تدوینگر فیلم هستند که تصمیمهای خلاق مربوط به چگونگی پیوند صحنهها را اتخاذ میکنند.
• خارجی- مجموعه آپارتمانی- روز
جورج به شتاب از در اصلی خارج میشود و به پایین خیابان فرار میکند...
برش به:
خارجی- خیابان- روز
بیل اسلحه ماگنوم 0/375 خود را مسلح میکند و مثل برق دنبال جورج میدود.
برش به: برای نشان دادن پایان یک صحنه به کار میرود. بعضی نویسندگان آن را بین هر دو صحنه متوالی به کار میبرند. من برای تأکید بر پیوند دو صحنه متوالی به شکل فوق به کارش میبرم تا جریان صحنهها تداومی سیال به خود بگیرد. بنابراین آن را به این روش میخوانید: «جورج به سرعت از در اصلی خارج میشود و به پایین خیابان فرار میکند و ما برش میدهیم به: (یا میبینیم که) بیل اسلحه ماگنوم0/375 و غیره.
• نمای نزدیک از جورج
که در پیادهرو میرود.
دوربین عقب میکشد تا نشان دهد که سگی در پی جورج گذاشته و به او پارس میکند.
صحنه فوق با نمای نزدیک (نمای درشت) از جورج که در پیادهرو میدود، شروع میشود. سپس «دوربین عقب میکشد تا نشان دهد که» به این معنی است که دوربین به تدریج از موضوعی که در نمای نردیک نشان داده میشود، فاصله میگیرد تا دید وسیعتری را دربرگیرد، و معمولاً یک نوع غافلگیری است. مثال فوق این نکته را به خوبی نشان میدهد.
• خارج از میدان دید دوربین(خ.م.د.) و خارج از پرده (خ.پ.) اساساً مفهوم واحدی دارند. اگر در حین فیلمبرداری، شخصیتی خارج از میدان دید دوربین قرار گیرد، بر پرده ظاهر نخواهد شد. انتخاب هر یک از این اصطلاحات تماماً به نظر شما بستگی دارد.
مایلم تمایز بین خارج از میدان دید دوربین و صدای خارج از تصویر را در صحنههای خاص دو مثال زیر نشان دهم:
داخلی- خانه- اتاق نشینمن- روز
«آن» افسرده و ساکت ایستاده، دستهایش را روی سینه صلیب کرده، با ناباوری سر تکان میدهد.
جورج (صدای خارج از تصویر)
از خیابان هیکاری رفتم به داورلین، و مثل «هاری خبیث» بهم شلیک میکرد! از این گذشته این سگ لعنتی هم گذاشت دنبالم – بعدش سکندری رفتم تو سطل آشغال پیادهرو!
زاویه روی جورج
در نهایت، کارگردان و تدوینگر فیلم هستند که تصمیمهای خلاق مربوط به چگونگی پیوند صحنهها را اتخاذ میکنند. |
در این صحنه، جورج در همان اتاقی است که «آن» هست، اما وقتی صحبت میکند، خارج از میدان دید دوربین یا خارج از پرده است. وقتی جورج حرف میزند، موضوع نما «آن» است. وقتی جورج صحبتش را تمام میکند، موضوع نما میشود و سر و وضعش آشکار میگردد.
داخلی- خانه- راهرو- روز
«آن» پشت در بسته کمدی که جورج در آن پنهان شده، میایستد.
«آن»
(به اعتراض)
میای بیرون یا همونجا میمونی؟
جورج (صدای خارج از تصویر)
ای خدا، چارهای نیست!
چون جورج در همان اتاقی نیست که «آن» حضور دارد، برای مشخص کردن گفتگو، «صدای خارج از تصویر» به کار بردهام.
خارجی- نبش خیابان- روز
جورج با حالتی عصبی در نبش خیابان این پا و آن پا میکند.
چرخش افقی آرام به سمت راست جورج (پان)
بیل با چوب بزرگی در دست از پشت به جورج نزدیک میشود.
«چرخش افقی» فن دیگری است که برای نشاندادن جهت گیری دوربین به کار میرود. از یک جهت به جهت دیگری حرکت میکند تا چیزی را آشکار سازد.
در پیشزمینه یا پسزمینه دو اصطلاح دیگر از اصطلاحات فیلنامهنویسیاند که برای مشخص کردن اصطلاحات دیگر صحنه به کار میروند.
خارجی– خیابان- روز
جورج به سرعت در پیادهرو راه میرود. ناراحت به نظر میرسد. در پس زمینه، بیل را میبینیم که به جورج نزدیک میشود. اما اکنون چوب بزرگتری در دست دارد.
• واکنش جورج
در برابر بیل که با چوب به سراغش میآید، وحشت زده است.
• زاویه روی جورج
که با حداکثر سرعت عرض خیابان را طی میکند.
وقتی میخواهید واکنش شخصی نسبت به چیزی را با تصویر نشان دهید آن را مانند مثال فوق بنویسید.
صحنههایی که از «اتومبیل» استفاده میکنند، به طور کلی به چند روش نوشته میشوند. باز هم وقتی زاویه خاصی از دوربین را به کار میبرید، موضوع نما را مشخص کنید. همانگونه که در اولین مثال زیر آمده، زاویه خاصی از دوربین میتواند در عنوان بندی صحنه ظاهر شود.
• خارجی- بزرگراه- اتومبیل متحرک جورج- روز
از خیابان اصلی به خیابان مسکونی میپیچد. وقتی اتومبیل به در یک پارکینگ میرسد، جیغ ترمز شنیده میشود. اتومبیل سریع دنده عقب میگیرد و وارد پارکینگ سر باز شده، پارک میکند.
داخلی- پارکینگ- اتومبیل پارک شده جورج
جورج خودش را در صندلی جلو تا راست فرمان که هنوز حرکت میکند، پایین میکشد. نقطه نظر او از خیابان، درست وقتی که اتومبیل بیل به سرعت میگذرد
زن(خ.م.د).
(با خشم)
تو پارکینگ من چکار میکنی؟
زاویه روی اتومبیل جورج
صحنههایی که از «اتومبیل» استفاده میکنند، به طور کلی به چند روش نوشته میشوند. باز هم وقتی زاویه خاصی از دوربین را به کار میبرید، موضوع نما را مشخص کنید. |
در مثال اول، موضوع نما هم «بزرگراه» است هم «اتومبیل جورج». در مثال دوم، موضوع نما هم «پارکینگ» است هم اتومبیل پارک شده جورج. «نقطه نظر جورج» از خیابان، وقتی اتومبیل بیل به سرعت میگذرد.
اگر فقط میخواستید بر اتومبیل تاکید کنید، عنوان صفحه به صورت زیر نوشته میشد.
خارجی- اتومبیل متحرک جورج
که از خیابان اصلی به خیابان مسکونی میپیچد.
با خواندن ماه خونرنگ و فیلنامههای دیگر، به سرعت با مفهوم و معنی شکل فیلنامه و فنون دیگری که در هر یک به کار میرود آشنا خواهید شد. ■
منبع:
حوزه هنری