بررسی جایگاه زن در مرزبان نامه «بخش اول» «یاسمن بهارآرنگ»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

دختر خره نماه

پیش سخن

یکی از آثار ارزنده‌ی نثر فارسی مرزبان‌نامه است که سعدالدین وراوینی در اوایل قرن هفتم آن را از گویش طبری به پارسی دری درآورد. مولف آن مرزبان بن رستم یکی از شاهزادگان طبرستان است که حدود دو قرن قبل از سعدالدین در آنجا می‌زیست. این کتاب از جنبه‌های گوناگون لفظی و معنوی مورد توجه و بررسی قرار گرفته و تاکنون موضوع بحث کتاب‌ها و مقالات بسیاری بوده است.

در این میان موضوعی که تاکنون به آن پرداخته نشده، نقش زن و دیدگاه نویسنده به این قشر است. اینکه زنان تا چه‌اندازه و با چه کیفیتی در کتاب مطرح شده‌اند؟ و اینکه آیا نگاه نویسنده به زنان منطقی و معقول بوده است؟

در هجده مورد زنان در این کتاب مطرح شده‌اند که همه آن‌ها را در چهار گروه می‌توان قرار داد:

ـ زنانی با نقش مثبت و نسبتاً مثبت

ـ زنانی با نقش کاملاً منفی

ـ زنانی با نقش منفعل و زیردست

ـ زنانی با نقش کاملاً فرعی

الف: گروه اول: زنانی با نقش مثبت و نسبتاً مثبت

دختر خره نماه

چکیده داستان:

در این میان موضوعی که تاکنون به آن پرداخته نشده، نقش زن و دیدگاه نویسنده به این قشر است. اینکه زنان تا چه‌اندازه و با چه کیفیتی در کتاب مطرح شده‌اند؟ و اینکه آیا نگاه نویسنده به زنان منطقی و معقول بوده است؟

روزی بهرام گور به قصد شکار با خدم و حشم بسیار بیرون رفت. ناگاه تندبادی وزیدن گرفت. هوا رو به تاریکی رفت و حشم شاه در آن تیرگی از هم پراکنده شدند و بهرام به ناچار به دهی که در آن نزدیکی بود رفت. در آنجا دهقانی بود از توانگران به نام خره نماه که مال و املاک بسیار داشت. به طور ناشناس وارد خانه او شد، چنان که میزبان نمیدانست که مهمان کیست. به همین خاطر برای او خدمتی که لایق شاهان باشد به عمل نیاورد. بهرام در دل خشمگین شد اما چیزی ابراز نکرد. شب که چوپان از دشت آمد خره نماه را خبردار کرد که امروز گوسفندان کمتر از همیشه شیر دادند. خره نماه دوشیزهای داشت با خلق و خویی نیکو و رویی زیبا چنان که زیبایی چهره از نکویی خوی و باطنش آگاهی میداد. رو به دخترش گفت: ممکن است امروز نیت پادشاه ما با رعیت بد شده که در قطع شیر گوسفندان تاثیر کرده. بهتر آن ‌است که ما از اینجا نقل مکان کنیم. دختر گفت: اگر نظرت این است مقداری از این غذاها و نوشیدنیها که به ناچار باید در خانه بگذاریم و برویم، در پذیرایی از این مهمان بکارگیر. دهقان پذیرفت و فرمود تا چنان کنند. دو سه روز این گونه گذشت تا آن که مهمان در میان نوشانوش شراب و حالت مستی که داشت به دهقان گفت: اگر کنیزکی زیباروی هست به دیداری از او قانع می‌شوم و ساعتی به هم‌صحبتی او خود را از اندوه دوری از یار و دیار می‌رهانم. دهقان برخاست و به‌اندرونی خویش رفت. می‌دانست که دختر او چنان به نقاب عصمت آراسته است که اگر این خدمت را انجام دهد به او زیانی نمی‌رسد. پس به دخترش گفت، ساعتی نزد مهمان بنشیند. دختر چنان کرد. او همچو خورشید تابندهای در مقابل او قرارگرفت آن چنان که چشمان شاه خیره ماند. شاه به نگاهی از آن چهره روحانی قناعت کرد اما مهر او را در دل گرفت.

صبح که شد همان چوپان از دشت آمد و از بسیاری شیر گوسفندان حکایت کرد. پدر و دختر گفتند: حتماً طالع نیک نظر پادشاه متوجه ما شده که این تغییر و دگرگونی از دیروز تا امروز به وجود آمده است. بهرام گور وقتی به مقر دولت خود رسید فرمود تا دختر خره نماه را به ازدواج او درآوردند و پاداشی در خور نیز به خره نماه اعطا نمود.

***

طرح این داستان به اعتقاد قدما مبنی بر الهی بودن پادشاه باز میگردد. چنان که خود میگوید: «این فسانه از بهر آن گفتم تا دانی که روزگار تبعیت نیت پادشاه به این صفت کند.» 1

دختری صاحب جمال و کمال، چنان که زیبایی ظاهری او از زیبایی باطنش خبر میدهد. وقتی چوپان به خره نماه خبر کمتر شدن شیرگوسفندان را میدهد، او آن را به دگرگون شدن نظر پادشاه مربوط می‌کند سپس به دخترش میگوید بهتر است به جایی دیگر نقل مکان کنیم. در اینجا پیشنهاد بجای دختر نه تنها باعث افزونی شیر گوسفندان می‌شود بلکه زندگانی آن‌ها را در مسیر دیگری قرار میدهد.

پس از چند روز آرامش و سرمستی، شاه از خره نماه دیدار کنیزکی زیبا روی را طلب میکند. خره نماه که از عفت و خویشتنداری دختر خود اطمینان و یقین کامل دارد خواسته‌ی مهمان ناشناس را میپذیرد و به این منظور از دختر خود کمک میگیرد.

در اینجا زیبایی درون و برون دختر جلوه مینماید. حیا و پاکدامنی او همراه با زیبایی خیره کننده‌ای که شاه را برآن میدارد که دختر را به عنوان همسر به خانه‌ی خود برد.

در این داستان دختر خره نماه به عنوان دختری شایسته مطرح میشود. دختری مطیع پدر، متین، عاقل، زیرک، صاحب کمال و جمال و تمام صفاتی را که برازنده‌ی یک دختر کامل می‌دانستند می‌توان در او سراغ گرفت.

پانویس:

1- مرزبان‌نامه، سعدالدین وراوینی، خلیل خطیب رهبر(به کوشش)، نشر صفی علیشاه ، 1383، چ نهم، ص65.

دیدگاه‌ها   

#1 علی 1394-10-16 15:04
سلام دوستان گرامی
بسیار سپاسگزارم
اما بخش های بعدی مقاله رو ندارین؟
اگگه دارین آدرس بدین لطفا
ممنونم

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692