تاملی بر سه مجموعه ي شعر رويا شاه حسين زاده - به قلم سلبی ناز رستمی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

  رويا شاه حسين زاده را بيشتر شاعر و نويسنده ي كودك ونوجوان مي شناسند. شاعري كه مهمترين ويژگي شاعرانه اش شناخت كودك ونوجوان درعرصه ي ادبيات مي باشد. در پيوند با نقش آميزش آنها با شعر زنانه يا شعر مادرانه ، توانسته گامي موثردر قلمرو شعر و شاعري بردارد. وي نه تنها در اين قلمروزباني، صاحب سبك است ، بلكه به دليل دو زبانه بودن رابطه ي گرمي با اهالي شعر وادب به ويژه شعرهاي تركي دارد. هرچند اشعار تركي اندك شماري در كارنامه ي شعري اش موجود است اما اين دليل بر بي توجهي اين شاعر گرانقدربه سرايش شعرتركي نيست.

    رويا شاه حسين زاده شاعري ست كه توانسته با شمه ي زنانه اش جهان را از زاويه ي ديگري نيزبه تماشا بنشيند. جهاني كه در آن پيله ي انزوا و تنهايي نتيجه ي ياس و نواميدي زن امروزاست. شاعر از تلخي ها و كاستي هاي موجود درجهان به شكل نماديني بهره مي گيردو گاه به شكل نماديني غصه ها و تلخي هايش را كه از عالم واقعي سرچشمه گرفته  درعنصري به نام شعرحل مي كند وهمواره درپي اثبات چرايي وچگونگي اين نوع جهان بيني،به ذائقه ي مخاطب هم ارج مي نهد. گاهي هم مسايل بغرنج اجتماعي و برچسب هاي حاصل از آن، وي را به واكنش وا مي دارد. همين ويژگي كه هرعملي را عكس العملي ست به اشعاررويا شاه حسين زاده  بازتاب ويژه اي بخشيده است. همين بازتاب اشعار وي را عميق و درونگرا تعريف مي كند. همچنين بايد اذعان كرد كه شعر اين شاعر به دليل خاص بودن زبانش به وي‍ژه در" قرمز هميشه انار نيست" او را ازساير شاعران زن معاصر متمايز مي كند.

    رويا شاه حسين زاده شاعري ست كه تا به امروز بیش از بیست عنوان کتاب کودک، 25 عنوان تصویرگری برای كتابهای کودک ونوجوان و سه  مجموعه شعر مستقل وارد دنياي ادبيات كرده است. سه مجموعه شعر آزاد اين شاعر تحت عنوان  قرمز هميشه انار نيست، آخرين مكتوب عاشقانه ي من، بايد از ياد من بروي مجموعه شعرهای آزاد اين شاعر معاصر ارومیه ای را تشكيل مي دهد  كه هرسه مجموعه از سوی انتشارات هنر رسانه اردیبهشت در تهران منتشر شده است.

    پرسه در قلمرو جهان كلمات ، هميشه ودر همه حال دغدغه هاي انساني با هر شكل و زباني  حس وحال خاصي را به مخاطب منتقل مي كند. شعري كه جداي از اسلوب خاصش چه موزون و چه سپيد و بي وزن مي تواند احساسات آدمي را در كمترين زمام ممكن تغيير دهد. شعري كه به مراتب با روح وروان آدمي سر وكار دارد تا آنجا كه تمامي لايه هاي  دروني روح را فراگرفته و از زواياي مختلف در جهت صيقل دادن به آن تلاش مي كند. اين صيقل درون در حقيقت با تحت فشار قرار دادن سنت هاي اجتماعي و پوسيده ي حاكم برآن ، شعر شاعر را شعر درد هم تعريف مي كند. شعري كه با عواطف انساني و نكته هاي دقيق زندگي همخواني دارد. سيماي زن جدا از وظيفه ي مادري و توليد مثل كردن در ساختار اجتماعي و فرهنگي ، در مجموعه شعر" قرمز هميشه انار نيست "در خور توجه و تامل است. چهره اي لطيف و دوست داشتني كه در وراي آن رنج و درد و زجر زن حساسي را به تصوير مي كشد كه از نظر آفرينش ، همپايه ي مرد است وهيچ برتري بر يكديگر ندارد. اما اين تساوي اينگونه تمام نمي شود...    

    شاعرمجموعه"قرمز هميشه انار نيست"هم دغدغه هاي خاص خودش رادراين مجموعه دنبال مي كند. وي مي كوشد با سبك و زبان مخصوص خودش  در جايگاه خود به عنوان يك زن حرف هايش را در لباس فاخر شعر بپوشاند و به تجلي گاه بياورد. هرچند اين مجموعه شعر در جاي خود ايرادتي هم دارد ، اما به نظر بنده از نظر سبك ، زبان و حتي آرايه هاي ادبي و معاني و بيان نسبت به دومجموعه ي ديگرش ستودني  مي باشد. اين درحالي است كه چاپ مجموعه ديگر اشعارش به فاصله اي نه چندان كم هنوز نتوانسته شيريني و حلاوت قرمز هميشه انار نيست را كمرنگ نمايد. در حالي كه نقد هايي برآن نگاشته شد و شاعررابا تجربه ي نويني مواجه كرده بازهم به پاي اولين تجربه ي شاعر نمي رسد. 

    سير تكاملي  مجموعه اشعار رويا شاه حسين زاده به ترتيب همان مجموعه هاي چاپ شده است كه  مخاطب را مرحله به مرحله پيش مي برد. شاعر تلخي ها و شيريني ها و فراق و هجران  زندگي خود را آرام آرام باز گو مي كند. تا آنجا پيش مي رود كه جهان را چيزي جز تنهايي و دنياي وارونه نمي بيند. مجموعه اشعار شاعرهر چند فاقد وزن است اما موسيقي رقيقي در طول اشعار روان است كه مخاطب اين مجموعه اشعاررابه خوانش ترغيب مي كند. استفاده ي مكرراز پديده هاي طبيعي و درخت، باران،‌ جنگل، باد ،ماه، ماهي وهمچنين نحوه ي استفاده از كلماتي كه  زن در زندگي روزمره  خود بيشترين زمان را صرف آن مي كند در حقيقت نشان دهنده ي نگاه دقيق وعميق شاعربه دنياي پيرامونش به ويژه وظيفه ي زنانگي را يدك مي كشد. مجموعه اشعار رويا شاه حسين زاده را به شش دسته تقسيم مي كنم:

1 شعرهاي بشر دوستانه

2. شعرهاي اشپزخانه اي

3.شعرهاي تخيلي

4. شعرهاي سينمايي

5.شعرهاي عاشقانه – زنانه

6. شعرهاي جنگ ،مرگ ، دفاع

    البته بايداذعان كرد كه اين دسته بندي به اين معنا نيست كه از نظر شاعرانگي بر ديگر اشعار برتري دارد. بلكه هدف برانگيختن انگيزه و شناخت راه بر مخاطب اين مجموعه اشعار است كه با سهولت بتواند پاسخگوي خواسته هاي باطني فرد باشد.اين درحالي است كه تمام اين دسته ها در شعرها فريم به فريم به تكميل يكديگر آمده اند و هرگونه تقابل ، تناقص ، جابه جايي وبازي زباني را توجيه پذير مي كند. دراين دسته بندي طبيعي ست كه همه نتوانند به يك ژرفاي حيطه استعاري زبان رخنه نمايند. اما كساني چون رويا شاه حسين زاده با رسوخ به سطحي از ذهن، چنان احساسات ناب شاعرانه را ازكاركرد عادي زباني خارج وآن را استحاله نموده اند كه لذت حاصل ازآن تا مدتها دربن دندان مي ماند.همچنين دراين دسته بندي تجربه ي شاعربا سفر به درون اشياء  وهستي به مجموعه اشعارش مينياتوري رنگارنگ و مانا بخشيده است.

شعرهاي بشر دوستانه:

    دراين نوع شعر، شاعرمعمولا"آرزوهاي خودرا، آرزوهاي مردم مي داند. از انسانيت و معرفت گرفته تا بينش و منشي كه آن را لازم و ملزوم دنيايي به دورازهرگونه ريا و تزوير! وي از خطابه  براي روشن كردن منظورش بهره نمي گيرد. تمام مردم دراين نوع شعربرايش مهم هستند، يعني فقط طبيعت زنانه نيست كه اورا به اين نوع انديشيدن وا ميدارد. بلكه دركنار اين گونه انديشه، برچسب هاي اضافي را نيزدورانداخته  وبه زنان و مردان با ديد انسان دوستانه اي مي نگرد. همين شايسته ي آيه ي " ولقد كرمنا "ست كه شعر او را بشر دوستانه تعريف مي نمايد.

*بیا به شانه های زخمی هم تکیه کنیم/زخم ها/تنها کسانی هستند/که می توانی یقین داشته باشی/دشنه نیستند.

يا:

*اتوبوس/بین راه/ در برف ها جا ماند/اول راننده یخ زد/دوم راننده یخ زد/ و بعد/تک تک مسافرها/ترانه اما/صدایش از جای گرمی برمی خواست/که مدام تکرار می کرد/ مرا .../برای آخرین بارما باچشم های یخ زده/به هم خیره شدیم/ما با دهان یخ زده / فقط توانستیم بگوییم/" سردم است "                                                                                    (آخرین مکتوب عاشقانه من)

    پيوند عميق شاعربا طبيعت و جهان پيرامونش وبه تبع آن مواجه با هراس ، مرگ ، انسان و خدا مهمترين دغدغه هاي انساني شاعراست كه براي آغازو پايان شعر، سطح وعمق لايه هاي آشكار و پنهان اشعارش از تجربيات خود ، در حيطه ي شعر ساختاري مستحكم فراهم آورده است. البته ديدگاه شاعر با رمز ورازها وجنبه هاي معجزه آساي زندگي نيز كاملا" بي نقص، زيبا، عميق و نافذ عمل كرده است. درشعرانسان دوستانه ي شاعر نكته هاي اخلاقي، اجتماعي ، روان شناختي ، ادبي و هنري درحقيقت با ابزارهاي آرايه اي خارق العاده دراماتيكي كه از پيچ وتاب انديشه هاي شاعر سرچشمه گرفته به بهترين شكل ممكن در ساخت زبان وشكل هاي روايي پديد آمده ، حكايت ازنوع نگاه شاعر به زندگي، انسان و اتفاق هاي پيش بيني نشده است.

شعرهاي اشپزخانه اي

    درشعرهاي آشپزخانه اي بايد اعتراف كرد كه به واسطه ي روح لطيف شاعرما با باشكوه ترين اشعار شاعر كه در ظرف حوصله ي وي ريخته شده است ، مواجه مي شويم. شعري به مراتب آميخته با نت هاي  عشق، محبت و انتظار كه هركدام به شكل صبورانه و مستمر درشريان زندگي شاعر جاري شده است. شاعر مي كوشد تا نقص و كاستي هاي زندگي را از دريچه ي ديگري نيز به روي مخاطب اشعارش بگشايد. درست مثل شعرهاي  خانم عرجوني  درتلاش است كه پا را از دايره ي آشپزخانه به سمت و سوي آفاق  برده و ازهمان منظر سير نگاهش را به بيكران ها رها نمايد.

 *آرزوهایم/با حباب های مایع ظرفشویی/ بالا می روند/و یکی یکی می ترکند/و من/بیست و هشت سالگی ام را/با روزنامه های باطله/از پنجره های اسفند پاک می کنم                                                                               

يا

به خانه بازمی گردم/هیچ کس هم که نباشد/ظرف های نشسته/و رخت های کثیف/منتظرم هستند./و من چه کودکانه دلخوشم/به اینکه خانه/مثل دستۀ گل شده است.

                                                                                                         *(قرمز هميشه انار نيست)

    نظري كه بنده دراين شعر دارم برخلاف سايرنظريه پردازان از دريچه اي ديگر به اين شعر نگاه مي كنم. نه ظرفهاي نشسته و كثيف و نه خانه اي سردو ودلگير مي تواند انديشه ي سطحي  شاعرباشد. زيگريد وايگل مي گويد:"همين كه زنان باور كنند مفاهيم رايج فرهنگ سياست و مقاومت ، مفاهيمي مردانه است و براي زندگي و تخيل زنانه قابل استفاده نيست، بايد به جست و جوي زنان قهرمان پايان دهند. طرح هاي زنانه اي كه در مقابل طرح هاي مردانه ارائه مي شود ، بيش ازحد اسيرسرمشق هاي مردانه ، عظمت ظاهري ، قدرت و نقش درخشان آنهاست. براي حذف تفكر سلسله مراتبي ، بايد تصورزن قهرمان ، قرباني شود. اين خطابه اي در تجليل اندوه ، گذشت ، قناعت و فرو كاستي به طبيعت زنانه نيست. بلكه خطابه اي است براي روشن شدن ماهيت تصاويري وسوسه انگيز كه دراين جا واين زمان، تجربه ها و نيازهاي زنان را ناديده مي گيردو..."

شعرهاي تخيلي

    شعرهايي كه دراين دسته قرارگرفته اند وچنان اسبي سركش يكه تازي مي كند،عنصرخيال است كه به شكل زيبايي توانسته  تصاوير شعري را با ملهم از شعور نبوت دنبال كند. در حقيقت با احساس ترين شعرهاي شاه حسين زاده  در اين رده قرارگرفته است. تناسخ هايي كه دراشعارشاعرپرتوافشاني مي كند، به نوعي ذهن مخاطب را درگير مسئله ي  مرگ، عشق، انسان و...با نوستالوژي خاصي ازگذشته، همه ي آن را درآيينه وجودي خود مي بيند كه روزي روزگاري درعين حزناكي، تجربه اي را به دنبال داشته است. تلخي هاي زندگي پربسامدترين امواجي است كه دراشعار شاه حسين زاده ديده مي شود. اين امواج درشعرزنان معاصربيشترين درون مايه هارا به خود اختصاص داده است چرا كه كاراكترهاي واقعي زنان درآثارشان، در حقيقت وجود تقابل هاي دوگانه در نگاه جنسيتي و نگاه ابزاري هنوز هم در شعر خود را نشان ميدهد.    

*تور/ماهی/عروس/و ماه/که بر این تراژدی می گرید.

يا

*تنها خلأ/حجم میان من/و این زن توی آینه را پر می کند/سرخاب به گونه هایش می زند/زن شانه هایش را گیسو می زند/و آینه/ تا به خود بیایم/پوسیده است/و ذره های بخارشدۀ سرخاب/چونان غباری/برعکس چهل سالگی ام می بارد/سرخاب به گونه هایم می زند زن/و می اندیشد/به من/که آیا هرگز به او اندیشیده ام؟

يا

*و پرنده ای در من است/که هر روز به بزرگی آسمان شک می کند/پنجره را ببند/بارانی که در من آغاز شده است/زیرهیچ چتری بند نمی آید

                                                                                                            (قرمزهميشه انار نيست)

    حجم خلا وتنهايي بزرگترازچيزي ست كه شاعررا درگيرآن كند. نوستالو‍‍‍ژي نوجواني وجواني وآرزوهاي زود گذرش ازخصوصي ترين اشعارشاعراست كه به شكل پررنگي دراشعار فوق ديده مي شود. طوري كه نفس كشيدن دراين حال وهوا به سختي ممكن است. تراژدي هاي شاعريكي دوتا نيست. تراژدي سنگيني كه روح تكامل رادرشعرشاعربه سمت وسوي سقوط هدايت مي كند. فروافتادن ماه در لباس توري و چشمي كه مدام آشفتگي هاي زندگي را مي كاود فقط يك اتفاق ساده ي زندگي نمي تواند باشد. ماهي ،آيينه، پنجره و پرنده كسي آيا جز شاعر مي تواند باشد؟!                                                              

شعرهاي سينمايي

 نقش مهمی نداشته ام هرگز/سیاهی لشکر کوری بوده ام/که هر بار قهرمان می میرد/در گوشه ای دور گریه کند/در گوشه ای دور/خیلی دور/حتا/خارج ازکادر فیلمبرداری.

    خانم شاه حسين زاده به بهترين شكل توانسته از ترفندهاي سينمايي درخلق تصاوير واجراي درست شعرش بهره بگيرد. تكنيك هايي چون؛ كلوزآپ، فلاش بك و مهم تراز آن با شيوه ي تدوين كاملا"آشناست.وي با تلفيق شعرو سينما ، درخلق تصاويربكر وزيبا بسيارموفق عمل كرده است. حتي ريز ترين تصاوير هم ازطريق شعر به همديگر اصالت وجود داده است. تنها بازيگراين فيلم فقط شاعر است.درست مثل فيلم هاي خاموش كه دروراي هرسكوتش انديشه اي ناب متجلي ميشود. حتي دراين شعر روند کارشدت بيشتري گرفته است؛

جنگ تمام شد/آرامش دوباره به منطقه برگشت هیچ یک از سربازهای جوان/برنگشتند/اما/که پای پنجره های دهکده /آواز بخوانند/جنگ تمام شد !

 و یا ؛

بگذار بچه ها /با دلخوشی های کوچک شان/بزرگ شوند/و با پوکه های خالی/سوت بزنند/بی خیال هر چه گلوله /سوت بزن/پای پنجره ها/با پوکه های خالی/بی خیال این زن/که لبریز گلوله است!                                                                                           

                                                                                                    (آخرین مکتوب عاشقانه ی من)

    تصاوير به شكل هنرمندانه اي به هم مونتاژ شده اند. روزنه هايي كه در اشعار پشت سرهم به دنياي وسيع تري باز ميشود. روزنه اي كه تحت كنترل شاعر(بازيگر) پازل واردركنارهم به سمت هدفي پيش مي رود. اين نرمش و اين حركت وپويايي در اشعار موجودمارا ياد فيلم هاي چند دقيقه اي وگاه صامت مي اندازد كه با بيش ازچند بارديدن مي توان به عمق درونش پي برد. اين شعرهم ازاين امرمستثني نيست. رويا شاه حسين زاده به خوبي از پس كنش هاي تصويري فيلمش برآمده است.تلفيق شعروسينما در بندهای آخربه بزرگترين فاجعه ي فيلم تبديل مي شود. شاعرتا آنجا كه توان داشته از فرم روايت فاصله گرفته و با اين ترفند شعرخود را عمق گرا تعريف نموده است كه صد البته  اين تعريف مسائل اجتماعي  را هم در بطن شعربه همراه آورده ،لايه هاي پنهان وآشكاري كه يكي پس از ديگري در اشعارش متبارز مي شود.كوتاهي اين سكانس ها يكي ازويژگي هاي مثبت شعري شاعراست كه آن را از ورطه گرايي و سقوط به سمت شكست مصون نگه داشته است. در اين اشعار شاعر تمام اتفاق هارا به شكل انسان دوستانه اي به هم ربط داده ، طوري كه گويي هركدام ازلايه هاي نهان وآشكار در پي تكامل همديگر مي باشد.

    به طور كلي درشعررويا شاه حسين زاده زن و زن بودن مولفه هاي همچون عشق ، مرگ ، كودكي ، طبيعت ، زندگي ، دنياي مدرنيته وغيره يكي يكي جاي خودش را دراشعارش بازمي كند. شاعربي تفاوت به اطرافش نيست، دنيا درمقابل چشمانش وسيع و وسيع تراز گفته ها و ناگفته هاست. ذكر مقوله هاي ديگري دراشعار شاه حسين زاده  كه ازعمق وجودش جوشيده وخروشيده به شكل نماديني در بند بند اشعارش به زيبايي جا خوش كرده است. 

شعرهاي عاشقانه – زنانه

می توانستم ای کاش/چرخی بزنم/و گل های دامنم بریزند/به پای کسی که/دوستم ندارد./و من چقدر/ دلم یک روز روشن آفتابی می خواهد/و روسری ای/که گل هایش عاشق نشوند

يا

جای تو اگر بودم/به بیست سالگی دخترک هفت ساله ای دل می سپردم/که دست هایش پر از ماهی بود/و گل های روسری اش اسیر نبودند

ويا

آهای!/کسی این دختربچۀ هفت ساله/را به یاد ندارد؟!/که اسمش را فروخته است/اسمم را فروختم درهفت سالگی/تا برای بادبادکم گوشواره بخرم/ باد بخرم/آسمان بخرم

                                                                                                           (قرمز همیشه انار نیست)

   ازآنجا كه عشق درادبيات مربوط به واقعيات زندگي ست،با هرشكل وشمايلي كه مي آيد همواره تازه، جذاب ، خواندني ست.از اين رو ادبيات جولانگاه تعريف احساس  مي باشد. از اين ميان "شعر"ابزار قدرتمندي ست كه با الهام گرفتن از محيط بيرون ، بسياري از دردها و رنج هاي ملموس زنانه را كه در حقيقت براي بازنمايي "عشق" كه بيشتر بگزينش هاي زميني –مادي چنگ مي زند ، آگاهانه يا ناآگاهانه هرشاعري ديدگاه خودرا با بيان مفاهيمي در جهت القاي نگرش ويژه به اين منشاء، سلسله مراتب التذاذ روحي خودرا ازمنبع لايزال آن پرمي كند. شاه حسين زاده نيزچنين شاعري ست كه با پي بردن به جهان ملموس زنانه در واقع بيانگر درك وقضاوت وي در استفاده از امكانات بياني و زباني ، كه نزديكترين راه ، براي وصول به مقصد است با هوشياري دنبال كرده و آن را سر منزلي ميداند كه در آن اسارت زنانه ، چيزي جز نابودي زندگي نيست. او عاشقانه زندگي را دوست دارد اما دركنار اين عاشقانه هاي آرام ازحس های عاشقانه تامرزاورتیک نيزمی گوید.اروتيك مرگ- زندگي، اروتيك عشق – بي وفايي ، اروتيك لذت وزيبايي در نفوذ كلام ومفاهیم هستی شناسانه اي كه در شعرش بيداد مي كند از پربسامدترين دغدغه های شعري شاعردر نوع بيان عشق می باشد.                               

شعرهاي دفاع ،جنگ ،مرگ

1
دنیا گرفتار است/دنیا گرفتار است/و ما شبها/چای می نوشیم/به اخبار کشت و کشتار گوش/ می دهیم/زخم های دنیا را می بینیم/اما/همچنان تنها از عشق/و تنها از عشق می ترسیم.

۲
گلوله ها/در خبرها/شلیک می شوند/درگوشهای دور از زمین،/من اینجا/قلبم تیر می کشد؛/زمین لرزه ها/در خبرها اتفاق می افتند/در گوشه ای دیگر،/من اینجا/قلبم می لرزد؛/سربازی که خونش روی دوربین پاشیده/ممکن بود/پسر من باشد/اگر با فاصله ی دیگری از نصف النهار/مادرشده بودم !  

                                                                                                                (بايد از ياد من بروی )

   رويا شاه حسين زاده دراين اشعارحركتي مقاومت گرانه درپيش گرفته است، حركتي كه دراكثرمجموعه هاي شعري اش مشاهده مي شود. اين حركت كه يكي ازشاخصه هاي شعري شاعر است با زباني به دورازهرگونه افراط و تفريط وبه دورازهرنوع شعارزدگي با زباني زنده و پويا فاصله ي بين زندگي، مرگ ، دفاع ، جنگ  با لطيف ترين احساسات برخامه ي فكرش جاري مي شود. دايره ي گسترده ي دلواپسي ها و نگراني ها و نابساماني هاي موجوددرجامعه  يكي پس ازديگري موجب عينيت بخشيدن پيام موجود دراشعارش گشته است.يا به عبارت ديگرجامعه اي كه شاعردرآن زندگي ميكند درست مصداق واگويه هاي جهاني مي باشد كه با شعربه زندگي برمي گردد. بازهم دراين نوع اشعارشاه حسين زاده چهره ي زنانگي اش،احساساتش به شكل موج آسايي بردروديوارمي پاشد. جهان درنگاه شاعرفقط يك دوربين مداربسته نيست بلكه هنرمواجه با آدم هايي ست كه او نيز به زعم خود عهده دارنقشي دراين دنياي پرازكشت وكشتار است. هراس ، عشق، مادربودن، انسانيت...چنان هنرمندانه باهم تركيب مي شود كه حذف يا جابه جايي يكي ازآن ممكن نيست. به عبارتي همه چيز دراين دنيا به انسانها مربوط است و انسان ها به دنيا تصوير مي بخشند.

چند نكته؛

الف:سلامت زباني

    يكي ازمشخصه ي مجموعه هاي شعري رويا شاه حسين زاده سلامت و بهداشت زباني است. انگار دراين مجموعه ها، شاعردر راستاي پاستوريزه كردن اشعارش ، آن را از سرند خاصي عبور داده است.

دشنه ات را پنهان کن/دست های خون آلود را بشوی/بیا/یک امشب/تنها یک امشب/به هم اعتماد كنيم.                                                                                                 

                                                                                                          (قرمز هميشه انار نیست)

دراين شعر، شاعربي آنكه تعفن خون، هراس، ترس و بدبيني نسبت به مرگ را در روح مخاطب بريزد، شمرده وآرام بي آنكه خشونتي در لحن بيانش باشد ،مرگ را عنصر لاينفك زندگي تعريف مي كند.

 ب:  بازي با واژه­ها:

مشخصه ي ديگر؛گاهي شاعر دچاربازي با كلمات مي شودودراين امر بسيار موفق هم عمل كرده است.

راست می گفتی/درخت های شهر من زن اند/و زن های شهر من درختان بی سر/که هر روز/هرس می شودانگشت هایشان/حرف هایشان/عشق هايشان                                                    

ج:پارادوكس  

    شاعردراستفاده از فن پارادوكس به گونه اي هم بسيار ظريف، عميق ولطيف عمل كرده است. اين تجلي دراين شعر به شكل نماديني قابل لمس مي باشد.

... رها کن/میل های بافتنی ات را/کامواهای رنگی ات را/برای آفریننده جا بگذار و بیا برگردیم/شاید این بار زن بود/و دنیای بهتری بافت!

 د: چند گانگي از نظر زيبايي­شناسي زباني

کنده می شوم از شهر/و شهرزادی/که هرشب/برای تو چای می ریزد/کنده می شوم از سکوت/و ساقی سیمین ساقی/که رخت هایت را می شوید

    درآخر ويژگي هاي ديگر اين مجموعه اشعارمرگ انديشي و زنانه نويسي مي باشد كه به شكل پررنگي دراشعار رويا شاه حسين زاده به چشم مي خورد. نقاط قوت در اشعار رويا شاه حسين زاده بيشتر از نقاط ضعفش بود، البته به آن نقاط ضعف هم نمي شود گفت؛ بلكه اگر شاعر به دوباره خواني و دوباره خواني اشعارش همت مي گماشت ، اين نقاط كورهم گشوده مي شد. براي روياي عزيز بيشترين هارا از دنياي ادبيات آرزومندم.

دیدگاه‌ها   

#2 محمد 1393-05-06 00:37
سلام
جالب و کلی نگاشته شده بود. دست مریزاد.
#1 طوبا امینی 1393-04-26 17:46
سلام
نقد جامع و زیبایی بود. کمتر نقدی مرا پای رایانه می کشاند. قبلن ها نام این خانم نویسنده و شاعرراشنیده بودم. امروز هم نقد بسیارفنی از ایشان مطالعه کردم. شعرهای خانم شاه حسین زاده قرمز همیشه انار نیست را در گنجه ی کتاب هایم دارم. واز اینجا از سرکار خانم سلبی ناز رستمی کمال تشکر و سپاس رادارم وبرای زندگی شاعرانگی خانم رویا شاه حسین زاده با ان کارنامه ی ادبی بلندشان برای ایران عزیز درخشندگی ارزو می کنم.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692