سیر تحول نثر پارسی، «گفتار سوم»گرایش به صورت¬گرایی در ادبیات ایران «ندا امین»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

در دو گفتار پیش گفته شد که گذشت قرن‌ها در تاریخ ادبیات ایران نشان می‌دهد، هم زبان گفتار و هم زبان نوشتار در طول حیات خود تا به امروز تحولات عمیق و وسیعی داشته است. در آثار مکتوب هر دوره، در ابتدا و در زمان معاصر آنان این تغییر و تحول غیرمحسوس است و به‌تدریج که این آثار انبوه می‌شود نتیجه آن محسوس‌تر می‌گردد و در پایان هر دوره دیده می‌شود که طرز تحریر و شیوه نثر تغییر یافته است. گفتیم که نثر دری در دوره‌های آغازین، فاصله زیادی با زبان گفتار زمان خود ندارد، اما آرام‌آرام و تحت تأثیر شرایط خاص فرهنگی- اجتماعی و نبوغ فردیت‌های خلاق اعصار مختلف و در روند طبیعی تکامل حاصل از آن‌ها از زبان محاوره فاصله گرفته و بر خصائصی که وجه ادبی آن‌را بیش از پیش می‌کنند، به‌مرور می‌افزاید.

این افزایش وجه ادبی کلام نکته‌ای‌است که درتاریخ سیر تحول نثرکلاسیک فارسی نمود بارز و چشمگیری دارد. رقابت شگرف نویسندگان پارسی در نوآوری و بکارگیری صنایع بلاغی و شگردهای زیباسازی صورت کلام در نهایت نثر ساده قرن چهارم را به‌تدریج به نثر مغلق و پیچیده قرن هفتم می‌رساند و تصویری از اوج توجه صرف به آرایش ظاهر کلام را در نثر امثال تاریخ وصاف در تاریخ نثر پارسی ثبت می‌کند.

1-مکتب صورت‌گرایی

صورت‌گرایی[1] در مقام یک مکتب مستقل در قرن بیستم در عرصه پژوهش ادبی روس ظهور کرد. نظامی نظری که در تقابل با سنت غالب مطالعه ادبیات، که ادبیات را در پیوند و نسبت با سایر رشته‌ها همچون تاریخ، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی بررسی می‌کرد، تأکید خود را بر الگوهای مربوط به‌صورت و شگردهای فنی ادبیات گذاشت. صاحب‌نظران اصلی این مکتب ویکتور اشکلوفسکی[2]و رومن یاکوبسن[3] بودند. فرمالیسم به بررسی مسئله تفاوت‌های زبان ادبی و زبان روزمره می‌پردازد و ادبیات را نوعی زبان خاص می‌داند که با زبان عادی تفاوت دارد. به اعتقاد آن‌ها هدف این زبان،کاربردی یا اطلاع‌رسانی نیست و زبان ادبی خود محور و قائم به ذات است. مهم‌ترین جنبه‌های زبان ادبی به‌زعم آن‌ها «ادبیت» است که توجه ما را به ویژگی‌های ظاهری و صناعات خود جلب می‌کند. ادبیت به تعبیر یاکوبسن عاملی است که یک اثر مشخص را به یک اثر ادبی بدل می‌کند. صورت‌گرایان از همان آغاز بر استقلال پژوهش ادبی تأکید داشتند و رویکردهای مسلط به پژوهش ادبی را به‌ خاطر گرایش آن‌ها به جایگزینی مطالعه­ی ادبی با چیز دیگری مانند بررسی زندگی نامه مؤلف، جامعه‌شناسی و... مورد انتقاد قرار دادند[4].

به‌طور کلی اعتقاد به نقش ادبی زبان، ریشه در دیدگاه‌های اشکلوفسکی روسی و صورت­گرایان چک دارد. صورت‌گرایان دو فرآیند زبانی را از یکدیگر بازشناختند و براین دو فرآیند نام‌های خودکاری و برجسته‌سازی نهادند.

صورت‌گرایی، تأکید خاصی بر زبان در ادبیات دارد، به‌طوری‌که در نظر طرفداران این نظریه، تمام اهمیت، ارزش و تأثیر یک متن ادبی در نحوه استفاده آن از زبان و ساختارهای زبان‌شناختی آن نهفته است.

به‌طور کلی اعتقاد به نقش ادبی زبان، ریشه در دیدگاه‌های اشکلوفسکی روسی و صورت­گرایان چک دارد. صورت‌گرایان دو فرآیند زبانی را از یکدیگر بازشناختند و براین دو فرآیند نام‌های خودکاری[5] و برجسته‌سازی[6] نهادند. به اعتقاد آنان فرآیند خودکاری زبان دراصل به‌کارگیری عناصر زبان است به‌گونه‌ای که به‌قصد بیان موضوعی به‌کار رود، بدون آنکه شیوه بیان جلب‌نظر کند و مورد توجه اصلی قرار گیرد اما برجسته‌سازی به‌کارگیری عناصر زبان است به‌گونه‌ای که شیوه بیان جلب‌نظر کند، غیرمتعارف باشد و در مقابل فرآیند خودکاری زبان، غیر خودکار باشد.

در نهایت آرایی که آموزه‌های فرمالیسم حول آن‌ها بنا شده و در این رساله موردتوجه است، یکی نقش نوکننده هنر در فرآیند خودکاری ادراک و زبان است که این هدف قراردادهای هنری است و در بخش‌های بعد روند آن‌را توضیح خواهیم داد و دیگر قرار گرفتن اثر در مرکز تحلیل و توجه و فارغ از رویکردهای بیرونی است. تزوتان تودورف[7] معتقد است که «قرار دادن اثر ادبی در مرکز توجه و بررسی ماده و ساختمان اثر بدون پیش‌داوری، حرکتی است که متفکران کشورها ودوره­های متفاوت را به نتایجی نزدیک به نتایج فرمالیست‌ها رسانده است.» (1964/ 1385: 22).

1-1- آشنایی‌زدایی و برجسته‌سازی، دو شگرد برای ایجاد اثر ادبی.

فرمالیست‌های روسی در نظریه‌های ادبی خود عقیده داشتند که زبان روزمره زبانی است خودکار شده و نقش هنر و زبان ادبی این است که این خودکارشدگی را از بین ببرد و یکی از روش‌های ادیبان در به‌وجود آوردن زبان ادبی فرایندی به نام آشنایی‌زدایی است.

1-1-1- آشنایی زدایی(‌defamiliarization‌)

این نظر نخستین‌بار در مقاله هنر به مثابه تمهید نوشته ویکتور اشکلوفسکی (1917 م.) به‌طرز جامعی ارائه شد. ابتدا این اصطلاح در مفهوم آشنایی‌زدایی از واقعیت مألوف جهان خارج به‌کار می‌رفت اما پس از مدتی فرمالیست‌ها این مفهوم را از جهان خارج به جهان خود متن منتقل کردند و آن‌را به آشنایی‌زدایی از تمهیدات ادبی که وجه تمایز زبان شعری از زبان علمی است، تعبیر کردند. در نظریه آنان تمهیدات ادبی بسته به عملکردی که طی دوران‌های ادبی مختلف می‌یابند، نقشی آشنازدایانه پیدا می‌کنند. اشکلوفسکی نشان داد که هدف هنر مختل ساختن ادراک خودکار ما از چیزهاست. هنر به‌واسطه تمهید آشنایی‌زدایی اشیاء آنچه را در پیرامون ماست ناآشنا و غریب می‌سازد و بر دشواری و تأخیر فرآیند ادراک می‌افزاید، زیرا فرآیند ادراک فی‌نفسه غایتی زیبایی‌شناختی است و این فرآیند باید طولانی شود. تمهیدات ادبی، خود پس از مدتی به‌صورت مألوف و آشنا در می‌آیند، به‌طوری‌که دیگر از ایفای آن تأثیر اولیه عاجز می‌مانند. اینجاست که باید از خود تمهیدات ادبی نیز آشنایی‌زدایی شود و تمهیدی خاص، عملکردی جدید و متفاوت بیابد تا قادر به القای تأثیر اولیه باشد.

1-1-2- برجسته‌سازی(‌foregrounding‌)

رفته‌رفته فرمالیست‌ها دریافتند که خود تکنیک آشنایی‌زدایی خودکار می‌شود و حالت غرابت خود را از دست می‌دهد، از این‌رو توجه آن‌ها به مسئله دیگری جلب شد که آن را فرآیند برجسته‌سازی نامیدند.

رفته‌رفته فرمالیست‌ها دریافتند که خود تکنیک آشنایی‌زدایی خودکار می‌شود و حالت غرابت خود را از دست می‌دهد، از این‌رو توجه آن‌ها به مسئله دیگری جلب شد که آن را فرآیند برجسته‌سازی نامیدند. در ادبیات برجسته‌سازی به معنی تخطی و فاصله‌گیری از شیوه متعارف در استفاده از قواعد و سنن ادبی و هنری است، انواع شیوه‌های هنری و ادبی و زبانی که توجه خواننده را از مضمون به نحوه گفتن مضمون سوق می‌دهد. تغییراتی که در سبک‌های مختلف یا ادوار مختلف ادبی پدید می‌آیند، تصادفی نیستند بلکه ناشی از تغییر عنصر مسلط ادبی هر دوره هستند. در واقع هر سبک ادبی جدید می‌کوشد تا با برجسته‌سازی یکی از اجزا که قبلاً در پس‌زمینه قرار گرفته بوده است، عامل مسلط را تغییر دهد و در نتیجه این آشنایی‌زدایی، اثری ادبی بیافریند. فرآیندهای آشنا و متداول زبان در دوره‌های مختلف و نزد افراد متفاوت همواره جای خود را به شیوه‌های دیگر می‌دهد. روند غریب‌سازی، پیوسته شکل‌های متنوع و گسترده‌تری می‌یابد. هیچ ویژگی‌ای به‌مدت طولانی تازه و برجسته نمی‌ماند و بعد از مدتی به پس‌زمینه می‌لغزد و جای خود را به عناصر و شکل‌های ناآشنا و غریب دیگر می‌دهد.

ناگفته نماند که این برجستگی باید از انگیزه‌های ادبی نشأت گرفته باشد و خاستگاه و هدف هنری و زیبایی‌شناسی داشته باشد، در غیر این‌صورت به‌عنوان نقطه ضعف سبک‌شناسانه شخصی نویسنده تلقی خواهد شد[8].

هنجارگریزی[9] و قاعده‌افزایی[10]: دو گونه برجسته‌سازی

نثر در اصل، شکل نوشتاری زبان خودکار است، یعنی همان صورت مکتوبی که صرفاً جنبه اطلاعی و ارتباطی دارد و در متون علمی به‌کار می‌رود. اما فرآیند برجسته‌سازی به‌کارگیری عناصر زبان به‌شیوه‌ای است که پیام از اهمیت برخوردار شود و شیوه بیان جلب‌نظر کند. برای آفرینش هنری و اعمال فرآیند برجسته‌سازی می‌توان به دو صورت عمل کرد. نخست اینکه از آنچه هنجار است بیرون رفت و دوم اینکه بر هنجار افزود. صورت گرایان این دو‌گونه برجسته‌سازی را تحت دو نام هنجارگریزی و قاعده‌افزایی معرفی می‌کنند. به اعتقاد آنان هنجارگریزی انحراف از قواعد زبان خودکار است و قاعده افزایی اعمال قواعدی بر قواعد زبان خودکار، که به گفته یاکوبسن توازن ایجاد می‌کند و به نظردکتر شفیعی کدکنی (28:1368-30) عامل پدید آورنده موسیقی در کلی‌ترین مفهوم خود است. نثری که تحت تأثیر فرآیند هنجارگریزی و انواع آن قرار دارد، نثر شاعرانه نامیده شده است. به اعتقاد دکترحق شناس، نثر برای آنکه به نثر ادبی مبدل شود دست‌کم نیاز به هنجارگریزی سبکی دارد، یعنی زمانی تحقق می‌یابد که گونه‌های زبانی (یعنی شعر، نظم، نثر) در هم آمیخته شده باشند.(53:1371).

نثری که تحت تأثیر فرآیند قاعده‌افزایی قرار گیرد و از توازن برخوردار شود، نثر منظوم یا نثر مسجع نامیده می‌شود. میزان عملکرد قواعد شعرآفرینی بر نثر، پیوستاری را پدید می‌آورد که از نثر شاعرانه تا شعر منثور گسترش یافته است.

2- شباهت و نزدیکی ادبیات ایران با نظریه فرمالیست‌ها

فرمالیست‌ها در قرن بیستم، وظیفه تاریخ ادبی را بررسی روند جابجایی فرم‌های ادبی قلمداد می‌کنند. به نظر آن‌ها تحول ادبی نتیجه جابجایی صورت‌ها و تغییر عناصر غالب در دوره‌هاست. تاریخ ادبی یعنی تاریخ جانشینی فرم‌ها و جابجایی قالب‌های ادبی. از این دیدگاه، شکل وسیله‌ای برای بیان محتوا نیست بلکه این محتواست که انگیزه به‌وجود آوردن شکل اثر می‌شود. یعنی محتوا یکی از عناصر تعیین‌کننده شکل است و از این جهت مورد بررسی قرار می‌گیرد.

نثر در اصل، شکل نوشتاری زبان خودکار است، یعنی همان صورت مکتوبی که صرفاً جنبه اطلاعی و ارتباطی دارد و در متون علمی به‌کار می‌رود. اما فرآیند برجسته‌سازی به‌کارگیری عناصر زبان به‌شیوه‌ای است که پیام از اهمیت برخوردار شود و شیوه بیان جلب‌نظر کند.

لازم است اشاره شود که نظریه لوکاچ در واقع در تقابل با این عقیده صورت‌گرایان است.«لوکاچ به اصالت محتوا در مقابل فرم می‌رسد و در تحلیل نهایی نتیجه می‌گیرد که این محتواست که تعیین‌کننده شکل است و نه برعکس. این نتیجه در توافق با بیان سارتر قرار دارد که گفت در ادبیات فرد اول باید چیزی برای گفتن داشته باشد (محتوا) و سپس در مورد بهترین راه گفتن آن تصمیم بگیرد (شکل)» (به نقل از عسگری حسنکلو، 1387: 54).

دکتر عبادیان معتقد است شعار هنر به‌ خاطر هنر در اصل واکنشی بود، به دیدگاهی که هنر را به ‌عنوان کالایی در انحصار تعاملات اجتماعی می‌دانست. این شعار واکنشی، البته ضعف خود را داشت، خصلت اجتماعی هنر را نفی می‌کرد و تعهد اجتماعی در آن لحاظ نشده بود. (معماریان،1384).

حقیقت این است که اشکال عمده رویکردفرمالیستی در تک‌بعدی بودن آن است. متن پدیده‌ای نیست که در خلاء پدید آمده باشد و شرایط برون متنی حتی در ریزترین عناصر متنی حضور دارد. به‌نظر می‌رسد خود فرمالیست‌ها هم، دست‌کم در مورد تاریخ ادبی به این نتیجه رسیده بودند، چون در دوره‌های بعدی این نهضت، توجه به آن‌چه در حوالی متن می‌گذرد نیز برای آن‌ها موضوعیت پیدا کرد. حتی بعدها در ساختارگرایی[11]که فرزند طبیعی فرمالیسم بود، شرایط برون متنی تا حد یکی از واژگان کلیدی گسترش یافت.

یان ریپکا درباره رابطه لفظ و معنی در ایران می‌گوید: «ابداع و خلاقیت در شرق و غرب یکسان نیست. در ادب غرب، اصل یک نوع ضرورت حتمی تازگی و بکر بودن معانی است، ولی در شرق، تغییر شیوه بیان، غور بیشتر در مضامین کهن، تلطیف تصور و بیان و نظایر آن کافی است [...] در شرق توجه بیشتر به چگونگی معطوف است تا به ماهیت و تلطیف مورد نظر است نه تنوع.» (1385: 137).

تا حدودی، حقیقت نیز همین است و مهم‌ترین نظریه که می‌توان به کل ادب فارسی تعمیم داد صورت‌گرایی است. به این معنی که صورت، مهم‌ترین مبنای نظری در هر نوع سرایش و پردازش ادبی بوده است، تا جایی‌که می‌توان گفت ادب فارسی در کلیت خود چیزی جز بسط و تثبیت و پرداختن به صورت نیست.

به‌نظر می‌رسد، نخستین محققی که به صراحت و اشراف به نقد علمی تسلط صورت‌گرایی در ایران اشاره کرده، استاد فروزانفر بوده است. ایشان در این‌باره نوشته است:

«چون میزانی که پیشینیان برای نقد شعر و نثر و تمیز سره از ناسره به‌دست داشته‌اند، بیشتر بر فصاحت و تناسب الفاظ و نه هدف‌های بلند انسانی و طرح مقاصد معنوی و قیمت حقیقی سخن دور می‌زد، بدین جهت سخن را هر گاه در کسوت عبارت و قوالب مخصوص جلوه می‌کرد، عالی و فصیح و بلیغ می‌شمردند و بدانچه خلاف آن می‌نمود به نظر انکار می‌نگریستند یا دست‌کم توجهی نداشتند.»(1:1353).

یادآوری می‌شود که مفهوم صورت، مادر ساخت اصلی و اولیه است که در هر قالبی، مبنا و الگوی عمل سرایش یا نگارش قرار می‌گیرد و نویسنده یا شاعر به ناچار، باید بر اساس همان موازین و قواعد بسراید یا بنویسد تا بتواند به‌عنوان شاعر یا نویسنده در نگاه جامعه ادبی پذیرفته گردد.

تقریباً همه تحلیل‌گران و ناقدان بزرگ مسلمان در قرن چهارم و پنجم هنگامی‌که شروع به تبیین مسئله نظم و فصاحت و بلاغت قرآن کردند، به‌طور کلی اساس نگاهشان را بر مبنای اصالت صورت پی انداخته بودندو در تحلیل هویت آثار ادبی خود ذاتاً ماهیتی صورت‌گرا داشتند. صورت در نگاه اینان نوعی هماهنگی صوری اجزا اثر ادبی بود، یعنی اثر از نظر صرفی و نحوی واژه‌ها و ترکیبات و تعبیرات درست باشد. (محبتی،1388: 73، 77).

رفته‌رفته از قرن ششم به بعد نثر بیش از پیش با باور فرمالیست‌ها تطابق یافت. در این دوره نویسندگان نثر فنی با استفاده از شگردها و صناعات غریبه‌سازی و آشنایی‌زدایی در آفرینش اثر ادبی خود، فرم جدیدی را خلق کردند که به گفته بسیاری از خود آنان، در این آثار محتوا دست‌مایه‌ای برای ابراز توانایی و مهارت در ارائه هنر صنعت‌پردازیشان بود. از این‌روی نثر فارسی -که سیر تحول آن مورد نظر ماست- از همان آغاز شکل‌گیری و بعدها در دوره نثر فنی و پیدایش سبک‌های مختلف آن، قابلیت زیادی برای مطالعه به روش فرمالیستی دارد.

به‌نظر می‌رسد، نخستین محققی که به صراحت و اشراف به نقد علمی تسلط صورت‌گرایی در ایران اشاره کرده، استاد فروزانفر بوده است.

2-1- علت صورت‌گرایی در ادبیات ایران

در آستانه قرن پنجم هجری، تحت تاثیر زمینه فرهنگی- اجتماعی به وجود آمده، آرام آرام دیدگاه ظاهرگرایانه‌ای غالب می‌شد که ملاک همه‌چیز را برای مردمان، فقط صورت و ظاهر عملی نمایاند، صورت و ظاهری که به جبر روزگار باید با نظام یک‌سویه حاکم، حتی ریاکارانه خود را هماهنگ می‌کرد. این فضا بیش از هر چیز در ادبیات به‌عنوان برآیند حاصل از کنش‌های اجتماعی، به‌صورت بنیادهای نظری زیباشناختی که بر مبنای دیدگاه‌های وحدت‌گرا و یکسویه که ملاک قضاوت ذهنی- هنری همگان به‌ویژه ادیبان مجتمع در دربارها شده بود، خود را نشان می‌داد.

در کتاب از معنا تا صورت به تفصیل آمده است که چگونه این نگاه صورت‌گرای قدما بر تمام تعریف‌ها، تحلیل‌ها و تألیف‌ها و حتی تمام تجویزها و توصیه­های صاحب‌نظرانه ادبیات کهن ایران حاکم است و اینکه این توصیه‌ها و نکته‌ها و تجویزها، علیرغم تمایزهای مهم فرهنگی و اجتماعی وتفاوت ظهور زمانی- مکانی، تقریباً همگی در این امر مشترکند و آن توجه جدی و عجیب به شکل است.

در توضیح این مطلب باید افزود که قوانین و قواعد شیوه نگارش و ترسل اگر چه در هر دوره تاریخ ادبیات ایران متناسب با سبک‌ها و سلیقه‌ها و گرایش‌های هر دوره، تغییرات اساسی دارد، اما تمام توصیه‌هایی که بزرگان ادبی، منشیان و صاحبان فن ترسل در آثار خود به شاگردان و مشتاقان این راه دارند، تنها در حوزه صورت و بلاغت و فصاحت صوری کلام است. دکتر محبتی در باب علت این صورت‌گرایی دو نکته را بیش از هر چیز مورد توجه قرار می‌دهد:

-        نخست اینکه صورت‌گرایی ادبی را چیزی جز برآیند تحولات عمیق‌تر اجتماعی و تاریخی ‌اند و معتقد است مبانی فرهنگی سنت‌های ایستا، همواره با صورت - که به‌طور ذاتی امری شکل گرفته و ثابت است- سر سازگاری بیشتری دارند تا با معنا که غالباً محصول تنوع دیدگاه هاست.

-        نکته دوم این است که نوآوری‌های درون شکلی هم درواقع پرده‌ای است برای پوشاندن ضعف خلاقیت معنا. صورت‌گرایی به‌طور عمده از آن جهت در ادب کلاسیک فارسی رونق داشته که می‌خواسته است با تکرار صورت‌ها، صورت‌های تکراری اندیشه را بپوشاند که از قضا موفق هم شده است. (‌همان : 102-103 ، 110‌).

منابع:

1-     تودورف، تزوتان.(1964/1385).نظریه‌ی ادبیات،متن‌هایی از فرمالیست‌های روس. مترجم عاطفه طاهایی. چاپ اول. تهران: نشر اختران.

2-     حق شناس، علی محمد.(1371).«شعر، نظم، سه‌گونه ادبی» سید علی میرعمادی(گردآورنده). مجموعه مقالات دومین کنفرانس زبانشناسی نظری و کاربردی.تهران :انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.

3-ریپکا، یانو دیگران.(1385). تاریخ ادبیات ایران، از دوران باستان تا قاجاریه. ترجمه عیسی شهابی. چاپ سوم. تهران: نشر علمی وفرهنگی

4-سارتر، ژان پل. (1947/1348).ادبیات چیست؟ترجمه ابوالحسن نجفی و مصطفی رحیمی.چاپ اول. تهران: نشرکتاب زمان.

5-      سبزیان.م،سعیدوکزازی،میرجلال‌الدین.(1388).فرهنگ نظریه و نقد ادبی،واژگان ادبیات و حوزه‌های وابسته.چاپ اول. تهران: نشر مروارید.

6-      شفیعی کدکنی، محمدرضا.(1368). موسیقی شعر. چاپ دوم. تهران: نشرآگاه.

7-      عبادیان،محمود.(1368). درآمدی برسبکوسبک شناسی در ادبیات. تهران: جهاددانشگاهی دانشگاه تهران .

8-      عسگری حسنکلو، عسگر. (1386-1387). «سیر نظریه‌های نقد جامعه‌شناختی ادبیات». نشریه ادب پژوهی. شماره چهارم،زمستان و بهار86-87.

9-      فروزانفر، بدیع‌الزمان. (1383). تاریخ ادبیات ایران،بعدازاسلام تا پایان تیموریان. با گفتاری از عبدالحسین زرینکوب. مقدمه و توضیحات و تعلیقات عنایت الله مجیدی. چاپ دوم. تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سازمان چاپ و انتشارات

10-محبتی، مهدی.(1388). از معنا تا صورت.(ج.1).چاپ اول. تهران: انتشارات سخن

11-مقدادی، بهرام.(1378). فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی،از افلاطون تا عصر حاضر. چاپ اول . تهران: نشر فکر روز.

12-مکاریک، ایرناریما.(1388). دانش‌نامه نظریه‌های ادبی معاصر. ترجمه مهران مهاجر و محمد نبوی . چاپ سوم.تهران: نشر آگاه.

 


[1]- formalism.

[2]- Victor shkolovsky.(1893-1984) بنیان گذار جنبش فرمالیستی ،

[3]- Roman jakobson.(1896-1982) مشهورترین زبان شناس فرمالیستی روس ،

[4] -برای اطلاع بیشتر ر.ک.:

- سعید سبزیان و میرجلال الدین کزازی»formalism«در فرهنگ نظریه و نقد ادبی ، (تهران:مروارید،1388)،ص228

- ایرناریما مکاریک ،« صورت گرایی روسی » در دانش نامه نظریه ها ادبی معاصر ، مترجمان مهران مهاجر و محمد نبوی ( تهران : آگاه ،1388) ،ص198-199.

[5]- Automatisation.

[6]- Foregrounding.

[7]- Tzvetan Todorov.(متولد 1939.م)

نظریه پرداز و جستارنویس بلغاری که در مجموعه ای با عنوان نظریه ادبیات(theorie de la literature 1965) فرمالیست های روس را به فرانسویان معرفی کرد

[8]- برای اطلاع بیشتر از این اصطلاحات ،ر.ک.:

-سعید سبزیان و میرجلال الدین کزازی،«defamiliarization » و « foregrounding» در فرهنگ نظریه و نقد ادبی ، (تهران : مروارید ،1388)،ص148- 266.

-ایرناریمامکاریک،« آشنایی زدایی» و « برجسته سازی » در دانشنامه نظریه های ادبی معاصر ، مترجمان مهران مهاجر و محمد نبوی (تهران :آگاه،1388)،ص 61 ، 200-201.

- بهرام مقدادی ،« آشنایی زدایی » و « یاکوبسن نقش ادبی » در فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی ،(تهران : فکر روز ،1378)،ص26 ،625.

[9]- Deviation

[10]- Extraregularity

[11]- Structuralism.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692