نویسنده: امیر نادری (بر اساس داستان تنگسیر نوشتهی صادق چوبک)
بازیگران: بهروز وثوقی، نوری کسرایی، عنایت بخشی، جعفر والی و...
موقعیت نمایشی فیلم تنگسیر، یک انتقام جنونوار است. طغیان جنونوار یک انسان علیه قدرتهای حاکم.
مولفههای این موقعیت، ممد تنگسیری (انتقامجو و یا طغیانگر)، آقا علی وکیل، عبدالکریم حاج حمزه، ابول گنده رجب و شیخ ابوتراب برازجانی (دستگاه حاکم (
و مولفهی سوم خشم و یا ماهیت انتقام.
تنگسیر میان این مولفهها داستان خوشساخت خود را روایت میکند،با دوربینی بر دوش قهرمان اصلی آ، کلمهی قهرمان برازندهی این شخصیت است، او از هر نظر یک قهرمان واقعی است، تصمیمی که او میگیرد تقریباً هیچ کس حتی جرأت فکر کردن به آن را ندارد، از نظر دیگران او دیوانه شده است ولی او طبق قوانین و اعتقادات شخصی خود زندگی میکند.
مخاطبان فیلم شاید در ابتدا نظری شبیه به همسر ممد تنگسیری داشته باشند و او را دیوانه بدانند، ولی هر چه داستان جلوتر می رود و پیروزیهای اولیه حاصل میشود، مخاطب نیز همراه با شخصیتهای فرعی فیلم، زیر لب میگوید کاش همهشان را بکشد، کاش که ریشه این افراد را بکند. ممد تنگسیری به تنهایی تصمیم میگیرد، تصمیمی درونی با انگیزش درونی و همهچیز را تغییر میدهد، تغییری علیه نظم حاکم.
بعد از طغیان ممد تنگسیری، شهر دیگر همان شهر نیست و دستگاه حاکم هم دیگر همان نیست و خود ممد تنگسیری هم همان شخصیت ابتدای فیلم نیست، انگار که همه چیز تغییر میکند و متحول میشود.حال اگر این تغییر را بگیریم ما با یک فیلم کاملاً ساده و سطحی روبرو هستیم. ولی در اینجا این چنین نیست. تغییراتی که مخاطب شاهد آن است به فیلم درون مایه اجتماعی و عمق میبخشد، شخصیتها جان میگیرند و در واقعیت نفس میکشند.
مولفهی اصلیای که تنگسیر را فیلم برجستهای میکند همین تغییر است، تغییری شبیه به یک کودتا علیه نظام حاکم، تغییری بر علیه یک قدرت مستبد .
ممد تنگسیری (بهروز وثوقی) عامل و فاعل این تغییر است، مردم بوشهر (شهریها) مفعول و جامعهی هدف این تغییر ان.
ممد تنگسیری یک گلادیاتور یا یک رویین تن یا رامبو نیست، او برای همسرش هم پدر بوده هم برادر و هم همسر
و به گفتهی همسرش بهترین مرد زندگی اوست .
تفاوت بنیادی او با این افراد، انگیزش درونی و هدفی جمعی است. او مالش را باخته است و تلاشش برای پس گرفتن مسالمتآمیز آن با شکست مواجه شده، ولی ظغیان او دیگر هدفی شخصی ندارد.
او یک متعهد است، تعهد به همسر و فرزند، تعهد به وطنش تنگسیر و متعهد به قسمی که خورده است .
او نمیکُشد که به منافعش برسد، میکشد تا اعتراضش را به گوش همه برساند، اعتراض به حاکمان، اعتراض به دروغ.
او نمیجنگد که پولش را پس بگیرد، بلکه میجنگد تا حرفی مهمتر بزند، نه کسی او را مجبور کرده بود و نه کسی به او پاداشی خواهد داد، میتوانست مثل پدر زنش، به اصطلاح زیر چادر همسر پنهان شود و زندگیاش را ادامه بدهد، ولی این چنین نمیکند.
ممد تنگسیری همچون صحنهی پایانی فیلم دل به دریا میزند و خود را تطهیر میکند، البته این تطهیر بعد از وفای به عهد است. از طرفی، همسر و فرزندانش نیز قبل از او دل را به دریا میزنند و تطهیر میشوند. تطهیری که انگار تمام رعیتها و تمام کسانی که در آن بافت زندگی میکنند را شامل میشود.■