بررسی «ادبیات تطبیقی» «فاطمه بیاتی‌فر»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

ترجمه را میتوان یکی از راه‌های پیشرفت و تقابل فرهنگی و ادبی دانست و نمیتوان از نقش ملموس آن در حیطهی ادبیات تطبیقی چشم پوشید. نهضت ترجمه در ایران, همزمان با تأسیس مدرسه دارالفنون به‌وجود آمد و اوضاع این دوره باعث شد که علاوه بر ترجمهی آثار علمی و فنی، گروهی به ترجمه‌ی آثار ادبی روی بیاورند. در این‌دوره بود که هنرمندان ما با «نمایشنامه» به‌عنوان یک «نوع» ادبی آشنا شدند. هرچند از قبل در میان ایرانیان آثار نمایش گونهای چون تعزیه، خیمه شب‌بازی، نمایش تخت حوضی، سیاه‌بازی و... وجود داشت اما در این‌ دوره بود که از راه آشنایی با نمایشنامههای غربی، به ساختار نظام‌مند نمایشنامه به‌عنوان صحنهای برای بیان مسائل سیاسی و اجتماعی روزگارشان دست یافتند.

تقریباً تا پایان دوره حکومت ناصری، ترجمه‌ای از نمایشنامه‌های غربی صورت نگرفت وفقط در سال‌های آخر چند اثر از آثار «مولیر» به‌نمایش درآمد که بیشتر جنبه تفننی داشتند و از نوع کمیک بودند.اما در دوره مشروطه، تغییر و تحولاتی در ادبیات ایجاد شد از جمله آن‌ها، اخذ تکنیک نمایشنامه‌نویسی بود که باعث قوت و انسجام ادبیات نمایشی بعد از مشروطه شد. در این‌دوره به سبب ارتباط ایران با کشورهای فرانسوی زبان-به‌منظور گرفتن اطلاعات علمی و فنی- توجه شایانی به آثار «مولیر» می‌شد. کم‌کم با ورود به دوره‌ی پهلوی و ارتباط با انگلیسی‌ها، ترجمه از آثار انگلیسی و به‌خصوص آثار «شکسپیر» بیشتر شد.

با سیری اجمالی در نمایشنامه‌های دوره مشروطه و پهلوی، می‌توان گفت که ترجمههای آغازین با افت و خیزهایی همراه بود. در آغاز مترجمان سعی میکردند تا ترجمه‌هایشان با مذاق خوانندگان سازگار آید. این روند ادامه پیدا کرد تا در دوره رضاشاه که مسأله «سانسور» و «مترجمان زیاد با سواد اندک»، نهضتی منفی در ترجمه به‌وجود آورد. در اواخر این دوره، با اصولی‌که از سوی انتشارات فرانکلین برای ترجمه وضع شد، ترجمهی نمایشنامه در مسیر هموارتری گام نهاد و در نهایت می‌توان اذعان کرد که به دلایل زیر این ترجمه‌ها از نوع «اقتباس» بوده است:

زبان فرانسوی به‌دلیل پیچیدگی که داشت، برگرداندن آن به زبان دیگر، ازجمله فارسی دشوار بود. به همین دلیل مترجمان با حفظ اندیشه کلی اثر و ایجاد تغییراتی، سعی در ترجمه‌ای قابل‌فهم برای مخاطب ایرانی داشتند که در نهایت این روال باعث شد که «اقتباس» از نمایشنامه‌های خارجی، برای سالیان دراز به روند غالب نمایشنامه‌نویسی ایران تبدیل شود.

مترجم می‌خواست مضامین بیگانه و گاه متضاد با اندیشه‌های شرقی را تعدیل کند تا برای مخاطب قابل‌فهم شود.                                                                                          

تمامی آثار مستقیماً از زبان‌های اصلی به فارسی برگردانده نمی‌شدند، بلکه اغلب به‌واسطه‌ی زبانی دیگر -که بیشتر ترکی بود- صورت می‌گرفت.                              

تأثیرپذیری نمایش‌های به اجرا درآمده از نمایش‌های فرنگستان نیز می‌تواند دلیل دیگر ترجمه به «فن اقتباس» باشد که با توجه به شیوه‌ی بداهه‌گویی در اجرای این نمایش‌ها به‌کار می‌رفت این آثار خود به خود «ایرانی» شدند و بعد هم اثرات آن به درون متن چاپی نیز کشیده شد.

البته مترجمان در این راه از خطاهای ترجمه به‌دور نبودند، بعضی از خطاها (مثل عدم‌آگاهی از لغات تخصصی، ترجمه تحت‌اللفظی کلمات مرکب، خطاهای فرهنگی -این خطا زمانی رخ می‌دهد که مترجم برای این‌که ترجمه‌ی طبیعی‌تری ارائه بدهد، بدون‌توجه به فضای متن اصلی از معادل‌های فارسی استفاده می‌کند- و...) به‌دلیل بهره اندک آن‌ها از اصول و قواعد ترجمه رخ می داد و باعث ایجاد نوعی ابهام در ترجمه می‌شد و برخی جملات را برای خواننده‌ی ترجمه غیرقابل فهم می‌کرد. اما می‌توان اذعان کرد که مترجمان با تلاش به‌سزایی که در شناساندن «نمایشنامه» به‌عنوان یک «نوع ادبی» داشتند، در ترجمه‌هایشان علاوه بر رعایت ادبی بودن ترجمه و حفظ شباهتهای معنایی، با تغییراتی در سطح‌های مختلف ترجمه، ترجمهای آزاد با روح ایرانی ارائه میدادند و گاه برای برقراری ارتباط با خوانندگان از «طبیعی‌سازی» در سه سطح واژگانی, نحوی و سبکی برای استفاده از این فن که «اصلی‌ترین راه تقابل فرهنگی وادبی است» استفاده می‌کردند.                                                                                              

اکنون نمایشنامه‌نویسان ما پس از گذر از مراحل ترجمه، توانستهاند نمایشنامههای غنیای ارائه بدهند که برخی شباهتهای بسیاری با نمایشنامههای اروپایی دارند. البته این امری طبیعی است چرا که نمایشنامه‌نویسان ما با اصول این «ژانر» به‌واسطه ترجمهی مترجمان از آثار نمایشنامه‌نویسان بزرگی چون مولیر و شکسپیر و... آشنا شدهاند و حتی اگر نمایشنامههای کنونی زبان فارسی براساس تأثیر و تأثر از نمایشنامههای غربی نوشته شده باشد ایرادی بدان وارد نیست چرا که مترجمان با گذراندن مسیر پر افت و خیز، راه را برای نمایشنامه‌نویسان ما هموار کردهاند و اکنون نویسندگان ما با آشنایی کامل با ساخت و بافت این ژانر آثار بدیع خلق می‌کنند. اینجاست که «ترجمه» به‌عنوان یکی از عوامل راهگشا در ادبیات تطبیقی، توانسته ضمن آشنا کردن کشوری با «نوع» ادبی جدید، چشم هنرمندان آن سرزمین را به افق وسیع‌تری در حیطه ادبیات و به‌خصوص نمایش‌نامه نویسی بگشاید. امید است با توجه به تأثیر ترجمه و مترجمان در پیشبرد علم، قدری بیشتر به این حوزه توجه شود.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692