تئاتر، داستان بررسی «سیاه بازی» ؛ «راضیه مقدم»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

نگاهی برگفت وگو دراین نوع نمایش

با نگرشی به تاریخ نمایش در ایران و بررسی فرازها و فرودهای فراوان آن، به‌طور کلی می‌توانیم دوگونه مهم‌تر و متفاوت‌تر نمایش را نام ببریم: سوگ نمایشی به ‌نام تعزیه و دیگری نمایش شادی‌آور سیاه بازی.

در این میان تعزیه به ‌علت ماهیت مذهبی و حمایت حاکمان مذهبی ادوار مختلف به‌ویژه دوره صفویه پیشرفت وصف‌ناپذیری یافت که در شماره بعدی به ادامه این مبحث (تعزیه) خواهیم پرداخت.

اما با فرارسیدن نوروز و اهمیت نمایش اصیل سیاه‌بازی که معمولاً در نوروز اجرا می‌شده ما هم قصد داریم به این بهانه نگاهی دیگر به این نمایش شادی‌آور بیاندازیم.

از آنجا‌ که نمایش‌های شادی‌آور در عین تنوع و گوناگونی بسیار، دارای وجوه مشترك زیادی هستند كه این‌دسته از نمایش‌ها را از سبك‌های نمایشی جدیدی كه بعد‌ها از غرب وارد ایران شدند، متمایز می‌كنند.

البته یكی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی كه می‌توان برای نمایش‌های شادی‌آور برشمرد، برقراری ارتباط با مخاطب عام است. این نمایش‌ها كه اكثراً برای عامه‌مردم تهیه و اجرا می‌شدند، به‌خوبی دغدغه‌های عامه مردم را می‌شناختند و این دغدغه‌ها را به زبانی بی‌پرده و عریان و آمیخته با هجو و طنز، بیان می‌كردند. همینطور این نمایش‌ها، علاوه بر این‌كه بازتاب زندگی مردمان روزگار خود بودند، در پاره‌ای از موارد با دیدی انتقادی به وقایع و رویدادهای اجتماعی، در لفاف طنز و سرگرمی، به معضلات و نارسایی‌های جامعه خود می‌پرداختند.

همین‌طور نمایش روحوضی که از تکمیل نمایشی ابتدایی به‌نام تقلید (مضحکه) و با وارد شدن پرسوناژی به‌ نام «سیاه» به‌وجود آمد. این نمایش که بیشتر در جشن‌های شادی نظیر: عروسی، عقد و یا نوروز نمود پیدا کرد؛ گذشته از رویکرد کمیک و شادی‌آورش که یک ‌آن تماشاچی را به خود وانمی‌گذاشته، همانطور که گفته شد، این ماهیت انتقادی نمایش بود که مخاطب ایرانی توسط آن به‌ویژه سیاه می‌توانست از اشخاص یا افراد طبقه‌ی بالای اجتماع انتقام بگیرد.

نمایش روحوضی که دارای تیپ‌های مختلفی است ازجمله: سیاه، حاجی، زن حاجی، دختر حاجی، ملا، پهلوان، رمال، شاه، وزیر، میرغضب که می‌توان گفت بر اساس شخصیت‌پردازی نمایش روحوضی- سیاه، ارباب و یا نوکر و سلطان در رأس اتفاقات و ماجراهای نمایش قرار دارند و پیشبرنده داستان هستند. سیاه مردی تیزهوش، حاضرجواب و بذله‌گو است و در مقابل ارباب یا سلطان مردی فرصت‌طلب، ریاکار وحریص است. به تعبیری از تقابل این‌دو پرسوناژ «سیاه» و «ارباب» روند داستانی شکل می‌گیرد. شخصیت‌ها نمود پیدا می‌کنند و به این‌وسیله زمینه‌های خنده و کمیک بوجود می‌آید که در زیر به برخی از این شرایط به‌وجودآمده اشاره می‌گردد. شرایطی که به‌خوبی در گفتار فضای شاد روحوضی را خلق می‌کند و تماشاچی‌ را مجذوب خود می‌نماید:

پشت‌دری: یکی از روش‌های طرح رخدادهای فرعی استفاده از شگرد پشت‌دری است. به این معنا که حاجی پشت درمانده است، درمی‌زند، سیاه از این‌سوی در با او سخن می‌گوید و بازیرکی خود به بهانه‌ی نشناختن او، آنچه را که این قشر نمی‌توانند به ارباب خود بگویند بازگو می‌کند.

پرگویی: پرگویی یکی ازروش‌های چرخش روند داستان به‌سویی و یا جلوگیری از حرکت مسیری خاص است، به ‌گونه‌ای که سیاه گاه کلمه‌هایی را که نمی‌خواهد بشنود، برعکس، اشتباه یا متفاوت می‌شنود که بدین‌وسیله شرایط طنز و لحظات شیرینی را برای تماشاچی به‌وجود می‌آورد که شامل:

جابجایی‌کلمه‌ها: سیاه به‌ عمدکلمه‌ها ‌را غلط تلفظ می‌کند.

جابجایی مفاهیم: گاه سیاه به‌عمد مفهومی‌ را نمی‌فهمد یا با مفهوم دیگری اشتباه می‌گیرد و یا مفهوم دومی را که دقیقاً موردنظر گوینده نبوده است درک و براساس آن حرکت می‌کند، دیالوگ می‌گوید و واکنش نشان می‌دهد.

تعارف: در این روش، شوخی با تعارف‌های معمول و استفاده از جمله‌ها و کلمه‌های مشهور مورد ‌استفاده در تعارف و احوال‌پرسی عاملی برای حرکت و چرخش قصه از طریق پرگویی است.

تکرار: در کلام ادبی «تکرار» موجب روشنی و تأکید کلام می‌شود. باوجود این چناچه بیش از آنکه باید، مورد استفاده قرار گیرد، نه تنها به بلاغت و فصاحت کلام نمی‌افزید، بلکه یکسره به عنصری منفی تبدیل می‌شود. در نمایش روحوضی نویسنده و بازیگر به اشکال مختلف با این عنصر روبرو هستند. به‌طوری‌که نوع شخصیت‌پردازی نقش مقابل سیاه که معمولاً ارباب است و کم‌حافظه بودن، گیجی و حواس‌پرتی او که زمینه‌ی تکرارهای مکرر راسبب می‌شود در خنده‌آفرینی این عنصر نقش اساسی را برعهده دارد.

تکرار طوطی وار یک گفتار:گاهی ارباب یک واژه راتکرار می‌کند برای شیرفهم شدن سیاه اما نمی‌داند که تکرار جملات سیاه و بدون هیچ تأملی به عکس آن چیزی‌که می‌اندیشد درمی‌آید. در دیالوگ‌های پایین شیوه‌ی «دارم‌ دارم» شکل رایج‌تری دارد که برای هجو جاه و مقام پوشالی ارباب به‌کار می‌رود.

(سیاه: خونه؟/ ارباب: دارم./ سیاه: ماشین؟/ ارباب: دارم./ سیاه: ثروت؟/ ارباب: دارم./ سیاه: مکنت؟/ ارباب: دارم./ سیاه: جلال؟/ ارباب: دارم./ سیاه: کوفت؟/ ارباب: دارم./ سیاه: مرض؟/ ارباب: دارم.)

از آنجایی‌که سوال‌های او به ‌نحوی طراحی شده‌اند که به پاسخ «ندارم» ختم می‌شود سیاه ارباب را به نقطه‌ای می‌رساند که او در جواب اینکه «غیرت؟» می‌گوید: ندارم و با این وارونگی باعث ایجاد صحنه‌ای مضحک می‌شود.

تکرار سوال و جواب: تکرار در قالب پرسش و پاسخ است که بیشتر به‌ قصددست انداختن شخصیت‌های نمایش است.

(عاقد: عقد می‌کنم عقد دائم.../شبرنگ: بله؟/سرور: می‌گه عقد می‌کنم عقد دائم./شبرنگ: آهان!/ عاقد: عقد می‌کنم عقد دائم.../ شبرنگ: بله؟/ ننه غلامحسین: می‌گه عقد می‌کنم عقد دائم./ شبرنگ: آهان!/ عاقد: عقد می‌کنم عقد دائم.../ منشی عاقد: بله؟/ شبرنگ: می‌گه عقد می‌کنم عقد دائم./ منشی عاقد: آهان!)

حرف تو حرف: سخن گفتن دیگری حرف تو حرف است که با استفاده از عناصر تکرار و سماجت سیاه تبدیل به یک شیوه و شگرد می‌شود.

برای مثال نمایش بلورک و چشمه‌نوش با بازی استاد سعدی افشار را اشاره می‌کنیم:

(خان: تو غلام امیرزاده‌ای؟/ غلام: دیروز.../ خان: تو مورد اعتماد همه‌ای./ غلام: دیروز.../ خان: همه تو را دوست دارند./ غلام: دیروز.../ خان: مخصوصاً من./ غلام: دیروز.../ خان: سفارش تو را کرده‌ام. /غلام: دیروز...)

پکری: پکری یا پکر کردن، شیوه‌ای است که به‌طور قطع دو سو دارد و حاصل یک درگیری میان حداقل دو نفر است، این درگیری که معمولاً یک رقابت پایاپای کاملاً آرام است، شامل آغاز و پایان می‌شود. یعنی پکر شدن لحظه‌ای اتفاق می‌افتد که نفر دوم غافل‌گیرانه و ناگهانی مورد تمسخر، توهین و تحقیر طرف دیگر قرار گیرد به‌طوری ‌که به‌نظر برسد به هیچ‌وجه توقع آن رویداد در تماشاگر و حتی نمایشگر وجود نداشته.

تیکه: تکه، کلام، سخن، جمله و عمل و حرکتی است که ناگهانی و در لحظه نسبت به شرایط محیط و فضای موجود رخ می‌دهد. از آنجا که تکه کاملاً بداهه شکل می‌گیرد یکی از خلاق‌ترین بخش‌های سیاه‌بازی است.

جناس بصری: نمایش روحوضی صرفاً وابسته به استعمال غلط لغات و سهو کلام نیست. بلکه از کنش بدنی و فیزیکی بازیگران مایه می‌گیرد. برای مثال: در نمایش «عروسی ننه‌ غلامحسین» حاجی بازاری و طماع از شبرنگ، غلام‌سیاه خود می‌خواهد در بازگشت به خانه مقداری «انبه» با خود بیاورد و شبرنگ که در ظاهر منظور ارباب را نفهمیده «عمه»‌ی آقا سرور را که پیرزنی بسیار پیر است را به‌ خانه می‌آورد.

جناس لفظی: شامل هنجارهای زبانی است که بازی‌های گفتاری را در برمی‌گیرد. برای مثال در یکی از صحنه‌های بنگاه تئاترال، آنجا که پهلوان کچل از دخالت‌های بی‌جای مبارک (سیاه) عصبانی می‌شود مبارک رو به او می‌گوید: «ارباب مگه خدای نکرده ماحرف بدی زدیم، چرا عصب‌بورانی[ عصبانی] می‌شی!

یا به چند نمونه از این تقابل‌های واژگانی اشاره می‌کنیم:

تلفظ درست

تلفظ باژگونه

تلفظ درست

تلفظ باژگونه

ازدواج

اسفناج

دیو

دیب

جواب

جوب آب

دختر

دخمر

نعل وارونه: در اصطلاح به معنی اشتباه انداختن مردم است.

نعل وارونه ضرب المثل: با توجه به کاربرد ضرب‌المثل‌ها در زندگی روزمره، چناچه مردم با شنیدن بخش کوتاهی از ضرب‌المثل بخش دیگر آن بصورت ذاتی درذهن آن‌ها متبلور می‌شود. اما در اینجاست که سیاه با زیرکی است که بخش دوم آن‌ را وارونه می‌کند و کنایه‌وار و البته شیرین ‌ادا می‌شود. برای مثال: از قدیم گفته‌اند: خدا یکی، زن‌ هم یکی. وقتی گوینده‌ای در همان مقام بگوید: خدا یکی زن‌ هم یکی یکی. نعل وارونه (ضرب‌المثل) زده است.

نعل وارونه دیداری: یکی از عناصر مهم استفاده‌ی سیاه در نمایش و ارتباطش با تماشاگر، بدن او است که با استفاده از ابزارهای ساده و ابتدایی به‌ وجود می‌آید. چون چوب دستی، تکه‌ای پارچه، کفش و... که در شرایط متفاوت استفاده‌ای خلاقانه از آن‌ها می‌کند.

به‌عنوان مثال بخشی از اجرای نمایش علی موصلی را به نقل از داود فتحعلی بیگی طرح می‌شود:

(سیاه برای آن‌که در برابر یک درویش صاحب‌کرامت هنرنمایی کند لنگه گیوه‌اش را درآورده و بر سر چوب‌دستی یکی از حضار گذاشت و پرسید: این چیه؟

گیوه.

پس از آن قبای خود را روی گیوه انداخت و یک ورد ساختگی خواند و باز هم پرسید: زیر این قبا چی بود؟

گیوه.

سپس قبا را کنار زد و نشان داد و گفت: باز هم گیوه است.

و این درحالی بود که بنابر ادعای سیاه مبنی بر مهارت داشتن در شعبده تماشاگر انتظار داشت از زیر قبا چیز دیگری پیدا شود و...)

البته پایان خوش از ملزومات تخت حوضی است که در این بخش ارباب سزای اعمال خود را می‌بیند، عاشق به وصال معشوق می‌رسد، آدم‌های بدسرشت عبرت می‌گیرند و پند می‌آموزند و آدم‌های نیک ‌روسفید روزگار می‌شوند و سیاه هم در تنهایی خود غوطه می‌خورد و با رقص کوتاه پایان کار را به انجام می‌رساند.

منابع ومواخذ:

نظریه نمایش سیاه‌بازی، تالیف: محسن سراجی، انتشارات: قطره

نمایش روحوضی، تالیف: محمدباقر انصاری، انتشارات: سوره‌مهر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692