بررسی «نمایش كودك» قسمت اول «نویسندگی» «مهران مقدر»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

بدیهی است کودک چهار یا پنج‌ساله معیارها و منطق‌هایی برای خود دارد که همگی جهان‌شمول هستند و به این‌ راحتی نیز قابل ‌تغییر نیستند... اما هستند... چگونه؟؟؟

زنده و فعال بودن کودک‌درون شرط اول آمادگی برای وارد شدن به حوزه فعالیت‌های کودک و نوجوان است. در این صورت است که می‌توان با افکار، عقاید، جهان‌بینی و نگرش کودکان آشنا شد. می‌توان دنیا را از دریچه ذهن آنان نگاه کرد. بدیهی است کودک چهار یا پنج‌ساله معیارها و منطق‌هایی برای خود دارد که همگی جهان‌شمول هستند و به این‌ راحتی نیز قابل ‌تغییر نیستند... اما هستند... چگونه؟؟؟ مادری به‌همراه فرزند کوچکش برای خرید به بازار رفته بود. از کنار مغازه‌ها می‌گذشت و با‌حوصله به آن‌ها نگاه می‌کرد. پس از مدتی از گریه و زاری فرزند خسته شد و آرام کنار او نشست تا علت بی‌قراری‌اش را جویا شود. ناگهان متوجه شد که کودک بخاطر قد کوتاهش فقط سنگ‌های تیره پایین ویترین مغازه‌ها را می‌بیند. بلافاصله دلیل نا‌آرامی فرزند را پیدا کرد، پس فرزند را بغل گرفت و بقیه راه را ادامه داد. موضوع به همین راحتی حل شد. مادر از دید کودکش دنیا را نگاه کرد. خود را به‌اندازه فرزندش کوچک کرد و متوجه شد که چیزی را که او می‌بیند فرزندش نمی‌بیند. ما برای نوشتن و خلق یک نمایشنامه علایق کودکان را بدانیم و از دریچه ذهن آن‌ها به موضوع بنگریم و از همان زاویه نگاه کنیم تا آن‌ها به ما اجازه دهند خود را در مسائلشان شریک کنیم و به‌قول معروف ما را هم به بازی خود وارد کنند. در بحث‌های آموزشی و تربیتی نیز باید بدانیم بیان مستقیم غلط یا درست بودن کار به کودک نتیجه چندانی ندارد. از این‌رو این بیان باید به بهترین راه‌های نمایشی صورت گیرد. کودکان مفاهیم اخلاقی و تربیتی را در قالب قصه و داستان بهتر می‌پذیرند، بهتر دقت می‌کنند و بهتر عمل می‌کنند. دیدن کودکی‌که هم سن و سال آن‌هاست و کار ناشایستی را انجام می‌دهد و نتیجه رفتار خود را می‌بیند بسیار برای آن‌ها تاثیرگذار خواهد بود. همذات‌پنداری که کودک با بازیگر انجام می‌دهد عملی در حد معجزه است. هر قدر متن نمایش قوی‌تر نوشته شده باشد بهتر با مخاطبش ارتباط برقرار می‌کند.

انتخاب موضوع یکی دیگر از مهمترین مسائلی است که نویسنده نمایشنامه کودک باید به آن توجه کند. بی‌شک موضوع اجتماعی بزرگسال یا خلق آثار اکسپرسیونیستی یا نمادین برای کودکان مناسب نیست. آنان می‌خواهند در حال دیدن نمایش به‌راحتی داستان را دنبال کنند و به خود زحمت حلاجی ندهند. هرچند تمام آن‌ها این‌کار را در ضمیر ناخودآگاه خود انجام می‌دهند. موضوعاتی که کودک بطور روزمره با آن‌ها درگیر است بسیار مناسب‌تر هستند و او نه تنها از دنبال کردن داستان لذت می‌برد بلکه با همان همذات‌پنداری که عنوان شد بهترین نتیجه را از نمایش می‌گیرد. مسائل بهداشتی و یا موضوع‌هایی که مربیان در مهدکودک‌ها آن‌ها را به کودکان تذکر می‌دهند از بهترین موضوعات هستند. وقتی کودک می‌بیند برای قهرمان داستان همان اتفاقی می‌افتد که برای او نیز در محیط مهدکودک یا در خانه و یا در قبال خواهر یا برادر و یا دوستش می‌افتد موضوع برایش بسیار جذاب می‌شود و باعلاقه فراوان آن‌را دنبال می‌کند. بخاطر داشته باشیم که استفاده از شخصیت‌های حیوانات نیز کمک بسیار بزرگی به نمایشنامه‌نویس می‌کند. هرکدام از حیوانات در ذهن همه ما دارای یک‌سری اخلاق و رفتار منحصر به‌فرد هستند. ما همیشه خرگوش را باهوش، روباه را حیله‌گر، گرگ را بدجنس، کبوتر را مهربان و گوسفند را مثبت دیده‌ایم. همین یادگار باعث می‌شود که به تماشاگر خردسال خود با کمک این شخصیت‌ها پیام خود را سالم‌تر برسانیم.

کودک همان‌گونه که قبول می‌کند کلاغ حرف بزند همان‌گونه هم می‌پذیرد که گل در صحنه حرکت کند و قطار از ریل خارج شود و در آسمان‌ها پرواز کند. اما... اما... اما... کودک احمق نیست. کافی است این تدابیر را نابجا استفاده کنیم. اولین عکس‌العمل از طرف همین خردسالان است که خواهند گفت: «گل که راه نمیره.»

معمولاً در نمایش‌های کودکان نمایشنامه‌ها را به‌گونه‌ای می‌نویسند که حداکثر هر پنج‌دقیقه یکبار اتفاقی بیفتد که کودک با مجبور شدن به عکس‌العمل ارتباط خود را با کار حفظ کند. این اجبار می‌تواند دست زدن به همراه بازیگران به هنگام خواندن شعر باشد و یا جواب دادن به سوالاتی که بازیگران مستقیم از تماشاگران می‌پرسند.

در نمایشنامه‌های کودکان معمولاً دیالوگ‌ها کوتاه نوشته می‌شوند و حتی‌المقدور ساده و روان تا بیننده به‌راحتی بتواند موضوع را متوجه شود. از زیاده‌گویی پرهیز شود تا کودک از شنیدن جملات تکراری که کمکی به پیشبرد روند داستان نمی‌کند خسته نشود. حداکثر زمان مناسب برای یک نمایش کودک چهل و پنج‌دقیقه است. به‌شرطی ‌که آنقدر موضوع جذاب باشد که بتواند فشار حاصل از یک‌جا ماندن را تحمل کند و در واقع به‌یاد حرکت کردن نیفتد. موضوعی جذاب‌تر پیدا نکند که آن‌را به این ترجیح دهد.

شروع نمایشنامه بسیار مهم است. آغاز باید آنقدر قوی باشد که کودک میخکوب شود. از اتفاقات سریعی که در ابتدای نمایش می‌افتد چنان به‌وجد بیاید که لااقل برای پانزده دقیقه اول نمایش انرژی و انگیزه لازم را به‌دست آورد. همان‌گونه که قبلاً نیز عنوان شد این روند هر چند دقیقه یک‌بار باید تکرار شود. در انتهای نمایش نیز باید یک‌بار دیگر پیام نمایش تکرار شود. نه به‌صورت شعاری. نه به‌صورت فرمایشی و نه به‌صورت بی‌تجمل. البته همه این موارد جزء بنیان‌های اصلی نمایشنامه کودک هستند و پرواضح است که هر کدام از این اصول می‌تواند با درک صحیحی که نویسنده از متن نمایشنامه خود و از فضای تماشاگران آن برهه از زمان دارد این اصول را جابجا کند و یا یکی را کمرنگ و دیگری را پر‌رنگ‌تر کند.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692