نقد فيلم «بيگانه» كارگردان «بهرام توكلي» ؛ «محمد خالوندی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

بیگانگی در آثار توکلی

بیگانگی و دور افتادگی به‌نوعی ویژگی بارز شخصیت­ های توکلی است شخصیت­ هایی که به گوشه­ ای رانده و ترد شده­ اند، آدم­هایی با دنیاهایی دور از ذهن و بی­ معنی، همانند مورسوی کامو که غریبه شده با جامعه و افراد پیرامون­اش؛ هر قدر این بیگانگی در آثار کامو محصول طبیعت و ذات بی­ عاطفه و بی‌معنی­اش است این­جا به‌زعم توکلی، بیگانگی ماحصل شرایط اجتماعی است که، فرد بیگانه تولید می­ کند. دنیای شخصیت­ های توکلی در فیلم بیگانه گاه مانند سپیده و نسرین آنقدر دور از هم و متضاد است که انگار هیچ فضایی برای دیالوگ وجود ندارد و این امر در بخش­های ابتدایی فیلم یا در محاکم ه­ای که سپیده از نسرین می­کند به‌خوبی نمود دارد و تلاش­های نسرین برای ایجاد هر ارتباطی بی­ فایده می ­شود. بیگانگی نه تنها در دنیای هرز و پوچ نسرین ریشه دوانده بلکه ذاتی دنیای سپیده و شوهر­ش یا حتا داود هم شده است. سپیده با این‌که از پوچی و بی­معنایی گریزان است اما خود به شکل دیگری بی­معنی شده است او مادر و خواهرش را به‌خاطر روابط موقت و بی­ معنی­ شان گناه کار و سزاوار محاکمه می­داند اما خود دچار نوعی روزمرگی و تکرار است حتا بچه­ دار شدن‌اش هم شبیه یک رویه و سیکل معمول نشان داد می‌شود.

صدای سپیده انگار صدای قالب جامعه هم هست که به‌راحتی از امثال نسرین به‌عنوان زنانی هرز یاد می­ کنند.

نسرین آواره است و بازنده اصلی این داستان او حتا خانه‌اش را هم فروخته و در مرزی از جنون هربار در جایی می­ ماند، او آدم پابند شدن نیست آمده است که برود تجلی یک خانه بدوش و حتی پیشنهاد داود را نیز رد می­کند، تنها چیزی ‌که او به این داستان کشانده و به‌نوعی کنش دراماتیک داستان را ساخته ورود او به این خانه است از سر ناچاری و استیصال و تلاش برای بخشش از سوی سپیده است هرچند او برای مادرش طلب بخشش کند. صدای موسیقی انگار این تنها وجه انسانی و آرامش بخشی است که نسرین را جذب می­ کند و پلی برای ارتباط با آدم­ ها و دنیا­های دیگر برای او می­ گردد. پلان استعاری آخر فیلم راه رفتن روی لبه جدول به‌سمت فضایی مبهم او را بیش از هر چیزی شبیه بند بازانی می­کند که هر آن احتمال افتادن و سقوط­شان هست.

عروسک­ ها به‌شکلی نمادین توی اتاق نسرین، به بازیچه و بی ­معنا­ بودن او و شخصیت­های دیگر داستان (مثل سپیده و شوهرش و داود) اشاره دارند. عروسک­ هایی که فقط سرهایی هستند توی پلاستیک ­های در بسته و این‌که سر به‌عنوان مهم‌ترین وجه فیزیکی هویت است؛ شباهت ذاتی آدم­های توکلی و جهان داستانی­اش را در بی‌معنی بودن و بیگانه بودن‌شان از هم را نشان می­دهد، آدم­هایی مصنوعی و بی‌احساس و عاطفه که هیچ اختیاری در برابر ساختار اجتماعی از خود ندارند و مشت مشت­ شان هیچ تفاوتی باهم نمی­ کند.

بیگانگی به تم اصلی کارهای توکلی تبدیل شده در «پرسه در مه»، «اینجا بدون من» و در «بیگانه» اساساً آدم­ های توکلی انسان­ هایی مسئله­ دارند قهر­مانانی شکست­ خورده و تنها و گم شده در خود و جامعه که کسی حرف­شان را نمی­ فهمد و صرفاً یک‌سری قرار دادهای اجتماعی مثل خواهر بودگی، شوهر بودگی و... آن‌ها را به هم مربوط می­ کند. این شخصیت‌ها و مضامین به‌طور خاص مهم­ترین دلایلی است که توکلی را به جهان تنسی ویلیامز و کامو گره می­ زند.

توکلی با انتخاب فضایی تیره و کدر خانه حتا در نورپردازی­ ها به این فضای سرد و بی‌روح دامن می ­زند فضایی که دیواره­ هایی بس بلند بین آدم­ هایش کشیده شده است و فیلم با ریتم کندی که دارد گاه مخاطب احساس می­ کند که یک سال از این زندگی را بر روی پرده دیده است هر چند شروع فیلم بسیار طولانی و پلان­ هایی از آن حشو و زائد به‌نظر می‌رسد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692