پیش‌درآمدی بر «ادبیات تطبیقی»«محمد¬نعیم محمدی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

صحیفه نوری چوک از آنجا که روز به‌ روز بر توشه تجربه‌اش می‌افزاید بر آن است تا رخسار به تمام خوبی‌ها بیاراید، نوید جوانه‌ای دیگر می‌دهد به آن امید که با معیت چوک‌نویسان و بهره‌وری از نظرات چوک‌خوانان بتواند بیش از پیش از روزنه‌ای دگر بر ادبیات فارسی بنگرد و بر هم‌محفلانش بنمایاند.

«چوک» چنانکه رسالتش است در نظر دارد روحی عمیق در این حوزه بدمد و بر آن است تا بخشی از تلاش اهل قلم و هم‌محفلان خود را در بستر تطبیق آثار ادبیات داستانی ایران و جهان جهت بخشد.

دهکده جهانی، امروز فرهنگ‌ها را بیش از پیش قرین هم نموده است و این پدیده در هر رشته و زمینه‌ای با عنوانی خاص سر برکرده است. اگر سیری گذرا به انتشارات سال‌های اخیر اعم از کتاب‌های منتشر شده و مقالات چاپ‌شده بیندازیم فزونی کمی و البته کیفی پژوهش‌های تطبیقی را در بستر ادبیات فارسی می‌بینیم که سهم عمده آن‌ها در زمینه شعر و نظم می‌باشد و آثاری ‌که در زمینه ادبیات تطبیقی با رویکرد ادبیات داستانی نوشته شده است بسیار ناچیز است. اگر از ادبیات داستانی منظوم کهن فارسی صرف نظر کنیم و داستان و ادبیات داستانی را چنان‌که رویکرد چوک بوده در معنای مدرن آن درنظر بگیریم متوجه عمر نه چندان طولانی آن می‌شویم. چیزی حدود یک قرن است که بذر ادبیات داستانی به‌صورت رسمی جوانه زده است و اهل قلم و هنرمندان و علاقمندان این مسیر در طول این صدسال هر یک به فراخور توان خود سعی در رونق گرفتن بیشتر آن نموده‌اند. اما صاحب‌نظران و اهل ذوق می‌دانند که به‌دلایل مختلف که مجال بحث آن نیست خلأ بزرگی در بخش ادبیات تطبیقی داستانی محسوس است. «چوک» چنانکه رسالتش است در نظر دارد روحی عمیق در این حوزه بدمد و بر آن است تا بخشی از تلاش اهل قلم و هم‌محفلان خود را در بستر تطبیق آثار ادبیات داستانی ایران و جهان جهت بخشد. باشد که ترسیم این محورها، نشانه‌ها و سرخط‌هایی باشد که مشتاقان فرهنگ دوست هم از آن بهره گیرند و هم بر ثمراتش بیفزایند. واقعیت این است که به‌دلیل ماهیت ادبیات تطبیقی چنانچه در سطرهای بعدی بدان اشاره خواهد شد جست و خیز در عرصه ادبیات داستانی تطبیقی ایران و جهان اندکی سخت‌تر می‌نماید اما با همدلی و همفکری می‌توان «طرحی نو درانداخت» و سرچشمه‌ای گوارا برای تطبیق دوستان فراهم آورد. با این مقدمه از علاقمندان و پژوهشگران این عرصه دعوت می‌شود تا ابراز حضور نمایند که بتوان این مشارکت فکری و تجربی را رقم زد و برنامه‌ای درخور مدون نمود. در این شماره ضمن اشاره به مبانی و تعاریفی مختصر از ادبیات تطبیقی به معرفی و بررسی مختصر دو اثر از دو داستان‌نویس مشهور صادق هدایت و آلبرکامو پرداخته می‌شود.

ادبیات تطبیقی و تاریخ تطبیق از زمان اولین نوشته‌ها و با اولین قلم‌ها زاده شد؛ اما به‌تدریج رخ نموده و خود را آشکار کرده است. هر نویسنده یا صاحب اثری بی‌شک اثرش، وام‌دار نوشته‌ای پیشین و یا مؤلفی دیگر است، حتی اگرچه ردّ پای نویسنده‌ی قبلی آشکار نباشد و به‌چشم نیاید اما انسان‌ها ناگزیر از آنجا که چون حلقه‌های زنجیر به یکدیگر پیوسته و وابسته‌اند آنچه را نیز که می‌آفرینند به یکدیگر مدیون و مرهونند. گاه این اقتباس پا را از مرزها جغرافیایی، فرهنگی و زبانی فراتر می‌نهد و انتقالی فرهنگی، ادبی و یا... صورت می‌گیرد.

غنیمی هلال ادبیات تطبیقی را علمی می‌داند که رسالتش بررسی و کنکاش میان ادبیات ملل مختلف است و تأثیرپذیری‌های میان ادبیات ملی یک کشور و دیگر کشورها را رصد می‌کند. (هلال، 1987 :18‌)و یا ایوشورل نظرش را در مورد ادبیات تطبیقی اینگونه اظهار می‌کند:«ادبیات تطبیقی هنر روشمندی است، به‌خاطر تحقیق در پیوندهای قیاسی، قرابت، تأثیر مقایسه ادبیات با قلمروهای دیگر بیان و معرفت؛ یا اینکه موضوعات و یا متون ادبی ما بین آن‌ها، با فاصله و یا بدون فاصله نسبت به زمان و یا به مکان، آن‌هم به‌شرط اینکه متعلق به چندین زبان و یا به چندین فرهنگ باشند و یا اینکه حتی جزء یک سنت باشند تا بهتر بتوان به وصف آن‌ها، به درک آن‌ها و به ارزیابی آن‌ها پرداخت.»(ایوشورل(ترجمه ساجدی) ، 1386: 25‌)

طه ندا حوزه ادبیات تطبیقی را گاه در مضمون، گاه در واژه می‌داند و گاهی زمینه‌های انتقال قالب‌های ادبی را در دستور ادبیات تطبیقی قرار می‌دهد. او حتی ادبیات تطبیقی را میزانی می‌داند که انتقال احساس و عواطف را از فرهنگی به فرهنگ دیگر مشخص می‌کند. (طه ندا(ترجمه نظری)، 1387‌: 26‌) اولین تلاش‌ها را در زمینه ادبیات تطبیقی به فرانسوی‌ها نسبت می‌دهند. در سال 1828 میلادی ویلمن در دانشگاه سوربن، در درس تاریخ ادبیات فرانسه، از تاثیر ادبیات انگلیسی و ایتالیایی بر ادبیات فرانسه سخن گفت. او در مجموعه سخنرانی‌های خود برای اولین‌بار اصطلاح ادبیات تطبیقی را در زبان فرانسه (literature comparee‌) به‌کار گرفت. (محسنی‌نیا، 1389‌: 83‌) و بعدها اندیشمندان دیگری عناوین و اصطلاحات دیگری را نیز مطرح کردند که به‌نظر مقبول‌ترین اصطلاح، ادبیات تطبیقی (Comparativeliterature ‌) شناخته شده است.

صادق هدایت از جمله داستان‌نویسان ایرانی است که نه تنها در کشورمان بلکه در بسیاری از کشورهای دیگر جهان نیز شناخته شده است. در این شماره به بررسی مختصر داستان «سه‌قطره خون» هدایت با داستان «مرتد» از آلبرکامو نویسنده الجزایری- فرانسوی تبار پرداخته می‌شود.

بررسی «سه‌قطره خون» و «مرتد»:

نویسندگان هر دو داستان از نظر زمانی هم‌عصر بودند و از لحاظ فکری شبیه به هم. هر دو اثر شخصیت‌پردازی از نوع مدرن را بر می‌گزینند (Expresionism‌)؛ یعنی هر دو به خلق چهره‌های نمادین در آثارشان پرداخته‌اند. در هر دو اثر اول شخص روایتگر داستان است و همچنین این نوع روایت از یک نوع روان‌پریشی سرچشمه می‌گیرد که البته این روان‌پریشی در اثر کامو بسیار پررنگ‌تر است. قهرمان در هر دو راوی است واحساسات و عواطف شخصی در دو داستان آنچنان زیاد است که داستان‌ها را می‌شود از دید روانکاوانه و روانشناسانه موردبررسی قرار داد. نکته‌ی چشمگیر دیگر توصیف است که هر دو اثر را تحت سیطره‌ی خود درآورده است. اما توصیفات کامو در «مرتد» بسیار چشمگیرتر است. هر دو در حوزه داستان‌کوتاه قرار می‌گیرند اگرچه «مرتد» صفحات بیشتری را در برگرفته است. سه‌قطره خون در تیمارستانی شروع می‌شود که آدم‌های مختلف با شخصیت‌های مختلف در آن‌جا عمر می‌گذرانند و هر از چند گاه یکی می‌آید و دیگری می‌رود در «‌مرتد» نیز ماجرا به صحرایی کشیده می‌شود و با توصیفات غریب و شخصیت‌های عجیب دنبال می‌شود. اگر از ارتفاعی بالاتر به دو اثر بنگریم متوجه می‌شویم که دو نویسنده در مجانین‌خانه یا همان تیمارستان و صحرا دنیای آشفته بازار را ترسیم می‌کنند. موتیف‌های جاری در بندبند داستان چنگ انداخته و لحظه‌ای ذهن خواننده را رها نمی‌کنند. در لایه‌های زیرین داستان سه‌قطره خون آهی آکنده از بغض به‌گوش می‌رسد و از درد خیانت محبوبی اشک می‌ریزد و مرتد گستاخانه همه‌چیز را درهم می‌شکند. به دین، انجیل و مسحیت و حتی خدا می‌تازد و رگبار ابهام را در قلب و روح خواننده نشانه می‌رود و حتی گاه‌گاهی پا را فراتر می‌گذارد و اعتقاد به دین را با تمسخری پوشیده در لفاف ابهام و سوال به بازی می‌گیرد و عادتی بیش نمی‌داند. هدف مرتد واقعاً توصیه به ارتداد است. پیرنگ هر دو اثر استعاری است، یعنی ما ناگزیریم از روساخت داستان به ژرف ساخت نفوذ کنیم و معنای داستان را از ژرف ساخت آن بیرون بکشیم. هر دو نویسنده در روایتی خلسه‌وار اندیشه‌های سوررئالیستی خود را در قالب‌های پورنوگرافی، نومیدی، روان‌پریشی، رویاگونگی و تشویش به‌تصویر کشیده‌اند. می‌توانیم هر دو داستان را از دیدگاه سمبولیسم نیز بررسی کنیم؛ زیرا در این داستان‌ها از نمادهای فراوانی استفاده شده است و شخصیت‌هایی که به توصیف آن‌ها می‌پردازند می‌توانند نماد باشند... .

منابع:

ایوشورل. (1389‌). ادبیات تطبیقی. ترجمه طهمورث ساجدی. تهران: امیرکبیر.

تیگم، پل وان. (1931‌)‌.الادب‌المقارن. ترجمه سامی مصباح الحسامی. بیروت.

محسنی‌نیا، ناصر. ادبیات تطبیقی، جایگاه و ضرورت‌ها. مجله انجمن ایرانی زبان و ادبیات عربی، علمی-پژوهشی، شماره 14. بهار 1389‌. صص 102-81

ندا، طه. الادب‌المقارن. (1387‌). ترجمه هادی نظری. تهران: نی.

هلال، محمد غنیمی. (1987 م‌). الادب‌المقارن. بیروت: دار العوده.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692