تعزیه (نمایش ماندگار ایرانیان)
از میان تمام هنرهای نمایشی تودهای-مذهبی در ایران، اگر شبیهخوانی (تعزیه) را بهعنوان شکل متکامل و جامعی از هنر نمایش سنتی ایرانی برگزینیم و از چارچوب تاریخی که «شبیه» در آن شروع به رشد و تکامل کرد آگاهی یابیم و به ارتباطات و پیوندهای این هنر دینی که بعدها کوشید تا راهی مستقل از دین را بپیماید، پی ببریم و آنرا با ساخت طبقاتی جامعه در ایران ارتباط دهیم و به آن بهعنوان یک شکل نمایشی نگاه کنیم که ارزشهایش در شیوه اجرای آن نهفته و کاستیهایش در زمینهی پرداخت ادبی نادیده گیریم و از ارزشیابی آن بهعنوان یک شکل ادبی پرهیز کنیم، آنوقت پی میبریم که «شبیه» یگانه شکل هنری ایرانی است که میان ارزشهای زیباشناختی آن و بینش اجتماعی-فلسفیاش، هماهنگی کامل وجود داشته و برخلاف هنرهایی که از خارج به سوغات آورده شدند از حمایت وسیع و گسترده طبقات مختلف اجتماعی هم برخوردار بوده است.
تعريف تعزيه در لغت:
تعزيه در اصل و در زبان عربی به معناي تسلا دادن به مصيبت ديدگان و پرسش از خويشاوندان مرده و دعوت آنان به صبر و شكيبايي است و تقريباً معادل و هم معنا با كلمه «تسليت» است و در اصطلاح به نوعي نمايش آييني و مذهبي براساس واقعه كربلا و شهادت امامان معصوم (ع) و وقايع ديگر مذهبي و قصهها و داستانهاي تاريخي و اساطيري و عاميانه اطلاق ميشود. بعدها نويسندگان كلمه مفرد «شبيه» را هم به مجلس تعزيه و هم به تعزيهخوان اطلاق كردند. همچنين برخي از فضلا و علماي مذهبي باتوجه به نمايشي بودن تعزيه و صحنهآرايي آن، اصطلاح «تعبيه» را نيز بهكار بردند و به اصطلاحهاي تشبيه و شبيه افزودند. بنابراين چون عامه مردم تعزيه را فتوا در مفهوم و ماهيت آيينی و مذهبياش ميشناختند اصطلاح تعزيه در ميان مردم همچنان باقي ماند که بيشتر ايرانشناسان و پژوهشگران غربي نيز كه در اين زمينه مطالعه و تحقيق كردهاند همين اصطلاح تعزيه را بهكار بردهاند. گفتني است که در ناحيه کارائيب، مثلاً در جزيره ترينيداد نيز تعزيه به مراسمي نمادين مربوط ميشود که به آن «تَجَه» ميگويند. تجه را در ايام محرم ساخته و پس از نمايش آنرا در آب غرق ميکنند. اين قبيل مراسم نمادين در نواحي ديگر جهان، از جمله در اندونزي با عنوان «تابوت» نيز برگزار ميشود.
پيشينه:
براساس تحقيقات و پژوهشهاي تاريخي تعزيهخواني و شبيهخواني از عهد باستان در ايران مرسوم بوده و ايرانيان از عهد كهنبا نمايش آيينهاي مذهبي زمينه و بستر شكلگيري تعزيه در دورههاي بعد را مهيا كردهاند مهمترين و اصليترين آئينهاي باستاني «مصايب ميترا» و «سوگ سياوش» بوده است ايرانيان مهرپرست بههنگام برگزاري مناسك آييني خود واقعه «مصايب ميترا» را نيز به نمايش درميآوردند. در اين نمايش چند تن از نقشآفرينان صورتكهايي بر چهره خود ميزدند و روي سكويي كه پيروان آيين مهري براي نيايشهاي مذهبي ساخته بودند، ميرفتند و همراه نمايش، واقعه مصايب مهر را نشان ميدادند و همچنين در سال مرگ سياوش، مردم بخارا همراه آيين سوگواري سياوش شهادت اورا نمايش ميدادند. در اين نمايش، شبيه سياوش را ميساختند و در عماري يا محملي ميگذاشتند. اين عماري يا محملی را كه چهارسويش باز بود روي دوش ميگرفتند و مويهكنان و سينهزنان در گذرگاهها ميگرداندند.
ايرانيان شيعه نيز در ساختن تعزيه و بهنمايش درآوردن واقعههاي كربلا و حديث مصايب سيدالشهداء به سنت نمايشهاي آييني ايرانيان قديم و شيوه اجراي مناسك و آيينهاي آنان و پارهاي از عناصر اسطورهاي و حماسي سازنده نمايشهاي آييني نظر داشتهاند. يكي از نويسندگان مصري معتقد است كه ايرانيان با پيشزمينه هنر تياتر كه در جامعهشان داشتند توانستند از شهادت حضرت امام حسين(ع) و اصحابش درامهاي مذهبي بيافرينند درصورتيكه عربها هيچگاه به این انديشه نيفتادندكه از اين وقايع بهره بگيرند، زيرا در ميانشان هنر نمايش، سنت نبود.
براساس مطالعات و تحقيقات پژوهشگران و نويسندگان ايراني و غيرايراني تاريخ پيدايش تعزيه در ايران را عدهاي مربوط به اواسط يا اواخر دوره صفويان و بعضي به دوره زنديان و گروهي به اوايل عهد قاجار ميدانستند حتي بعضي از نويسندگان و تاريخنگاران مراسم سوگواري و دستهگردانيهاي دوره ديلميان را كه گويا گهگاه با شبيههاي صامتي نيز همراه دستههاي عزادار بوده است، آغاز تعزيه پنداشتهاند.
اما مشهورترين فرض و نظريهها درباره پيدايي تعزيه در ايران اين است كه تعزيه شكل متحول و تكامليافته مردم و آيينهاي سوگواري مذهبي است كه از قرنهاي اول، دوم، بويژه قرن چهارم (دوره آلبويه) در ايران رايج بوده است. همچنين احتمال داده ميشود كه زمينه نمايش اين مراسم از برخيآداب و شعائر و نمايشوارهاي جمعي ايران قبل از اسلام، مانند سوگ سياوش و کين ايرج و امثال آنها ريشه و مايه گرفته .
ظاهراً اين مراسم و تظاهرات مذهبي با رسميت يافتن مذهب شيعه در دوره صفويان، شكل و هيئت منظم و سامان يافتهاي پيدا كرد و بهتدريج با پديدهها و عناصر فرهنگي،شبيهگرداني و امثال آنها درآميخت و سرانجام در اواخر دوره صفويان بهصورت كنوني درآمد. هرچند که درباره «شبيهسازي» در مراسم عزاداري، پيش از صفويه اشاراتي وجود دارد. دلاواله (Dela valle) جهانگرد ايتاليايي، در سفرنامه خود از عزاداريهاي دهه اول محرم 1618/1027 در اصفهان گزارش نسبتاً مفصلي داده و از برگزاري نمايشهاي ساده در اين مراسم سخن گفته است. گزارش تاورنيه (Tarvenier) از مراسم عزاداري در اصفهان و در حضور شاه صفي تکامل تدريجي شبيهسازي و بازسازي وقايع کربلا را در عزاداريها نشان ميدهد. به نوشته او، در جلو هريک از دستههاي عزاداري، عماريهايي حمل ميکردند که بر روي آنها تابوتي بود و در هر تابوت کودکي را خوابانده بودند تا يادآور کودکان شهيد در کربلا باشد. پيشاپيش عماريها اسبهايي را با زين و يراق، بهمنزله اسبهاي شهداي کربلا، حرکت ميدادند. بيش از يک قرن بعد، ويليام فرانکلين- شرقشناس و افسر انگليس در ايران بود- در سفرنامه خود از برخي مجالس عزاداري در شيراز گزارش داده است. بنابراين گزارش، در دهه اول محرم دستههايي از جوانان بهمثابه سپاهيان امام و عمر سعد- که هر دسته با علائم مخصوصي شناخته ميشدند- در کوچه و خيابانها با هم ميجنگيدند. همچنين از نمايش کبوترهاي خونين منقار که خبر شهادت امامحسين عليهالسلام را به مدينه ميبردند، سخن گفته است. فرانکلين از مجلس «شهادت و عروسي قاسم» و مجلس «بارگاه يزيد و حضور فرنگي» گزارش نسبتاً مفصلتري داده است.
با اینحال تعزیه در دورهٔ ناصرالدینشاه به اوج خود رسید و بسیاری این دوره را عصرطلایی تعزیه نامیدهاند. تعزیه که پیش از آن در حیاط کاروانسراها، بازارها و گاهی منازل شخصی اجرا میشد، اینک در اماکن باز یا سربستهٔ تکایا و حسینیهها به اجرا درمیآمد. معروفترین و مجللترین این تکایا، تکیهٔدولت بود که در همین دوره به دستور ناصرالدین شاه و مباشرت دوستعلیخان معیرالممالک در سال ۱۳۰۴ هجری قمری ساخته شد. در ترويج تعزيه بسيار موثر بود. (تکیهٔدولت در زمان ناصرالدینشاه به تقلید از تماشاخانه اپراهال انگلستان ساخته شد که ابتدا بهمنظور یک سالن تئاتر ساخته شد اما با مخالفتهایی که بود به تکیه تبدیل شد. از دیگر تکیههای معروف آن زمان تکیهٔمعاونالملک در کرمانشاه بود. در آغاز سلطنت ناصرالدینشاه، تعزیه در ۳۰۰ مکان مشخص برپا میشد. تعزیه تا زمان مشروطیت در اوج ماند) تعزيهخوانان آنجا- که در حقيقت تعزيهخوان دولتي بودند- زير نظر «معين البُکا»ي دربار، در برابر شاه و درباريان تعزيه ميخواندند. بنا به روايتي، لباسهاي تعزيهخوانان تکيه دولت در دربار تهيه ميشد و براي جنگجويان، سپرها و شمشيرهاي مرصع و کلاهخودهاي جواهر نشان و براي بازيگران نقش يزيد و ابن سعد، عمامه و قباهايي با ترمههاي عالي زردوزي تهيه ميکردند. در آن سالها بيشتر شهرها و روستاها تکيه داشتند و تعزيه در آنها برگزار ميشد، اگرچه برگزاري تعزيه مشروط به وجود تکيه نبود و در مساجد و ميدانها و فضاهاي باز و حتي خانههاي شخصي و حياط کاروانسراها نيز مجالس تعزيه برپا ميشد. ظاهرا ًاصفهان تکيههايي بدون سقف داشت که حدود سيهزار تن در آنجا به تماشاي تعزيه مينشستند. در دوره قاجار تعزيههاي سيار و قهوهخانهاي و تعزيههاي دور کوچهاي با ويژگيهاي متفاوت پديد آمد.
در سالهای آغاز حکومت رضاخان، یعنی پس از ۱۳۰۴ هجری شمسی، اجرای تعزیه و روضهخوانی رفتهرفته ممنوع اعلام شد و با تخریب تکیهٔدولت به دستور رضاخان، تعزیه پا به دوران افول خود گذاشت. هرچند پس از شهریور ۱۳۲۰ دیگر بار سربرآورد، اما در برابر سرگرمیهایی همچون سینما و تئاتر، نتوانست موقعیت و عظمت پیشین خودرا بازیابد.
_________________________________
منابع وماخذ:
- تاریخ اجتماعی –سیاسیتئاترایران،نویسنده: مجیدفلاحزاده
- ادبیات نمایشی در ایران (جلداول)، تالیف: جمشید ملک پور
- http://www.ichodoc.ir
- http://www.javanemrooz.com
- ویکی پدیا