يادداشتي بر رمان «سيب ترش»نويسنده: «فرشته نوبخت» ؛ «‌حميد‌رضا اكبري شروه»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

رمانی با بن‌مایه‌هایی پیوندی

رمان سیب ترش یک اثر زنانه می‌باشد که در دو بخش به نام‌های: نامه‌ها و ساعت‌ها و بخش دوم: نوشتن توسط نویسنده‌ای فمینیست نگاشته شده است. در یک بررسی کلی رمان احوالات روزمره فرم ابتدایی مسایل روز آمد را به ما می‌دهد و این ما می‌باشیم تا بتوانیم درون‌مایه مهمی را تدارک ببینیم که دارای علایقی ماندنی‌تر باشند و یا با کنار گذاشتن این علایق جهان شمول فکر کنیم و یا به آن برسیم. مثل مرگ و عشق و این موضوع زمانی فایده خواهد داشت که با فرم و تکنیک و موضوع امروزی آمیخته و تغذیه شود در غیر این صورت عاری از فایده خواهد بود. سیب ترش نوبخت توانسته بر این محور قرار گرفته و توسط نویسنده‌اش آفریده شود، در فضایی امروزی و مدرن. نوبخت حرفه‌ای می‌نویسد و من در بررسی این کتابش نظراتم را در چند بخش بیان می‌کنم :

1- این کتاب در بخش دوم بسیار ظریف و پیچیده روایت می‌شود که نمی‌توان بایک صورت بندی ابتدایی آن‌را نشان داد و این همان درونمایه‌ای شاید باشد که نوعی همدلی را متبلور می‌کند تا خواننده به مشارکت در توضیح و بسط درون‌مایه علاقه داشته و نظرش به کتاب معطوف نگاه داشته شود .

2- هر خواننده علاقمند و حرفه‌ای در اثر ادبی زمان حکایت و زمان روایت را از همدیگر تمیز می‌دهد. زمان حکایت: زمان رویدادهای عرضه شده است و زمان روایت: زمان مورد نیازی می‌باشد برای ارایه روایتگری که در این رمان خوب بکار گرفته شده است.

3- انگیزش در یک رمان یک واحد زیباشناختی است. همانگونه که می‌دانیم اگر بن‌مایه‌های اثر به‌خوبی با همدیگر پیوندی منسجم نداشته باشند، ناراضی خواهیم بود و این نظام فرایندهایی که آوردن بن‌مایه‌ها را توجیه می‌کند همین انگیزش است و همین موضوع در رمان سیب ترش توانسته به کنش‌های شخصیت‌های رمان ویژگی بخشد. در یک نگاه کلی خواننده متوجه می‌شود در داخل کردن بن‌مایه‌ها، خانم نوبخت با پویایی روایت‌هایش هماهنگ شده و شخصیت‌هایی را پرداخته و ساخته است که در طی خوانش نامه‌های بخش اول کتاب حالت چشمگیری دارند. این موضوع شاید بی‌ارادی باشد و از ناخودآگاهی که فروید از آن سخن می‌گوید سرچشمه گرفته باشد که شکل معنایی روان‌شناختی کار نیز می‌تواند باشد. چرا که این شخصیت‌ها می‌باشند که در کلیت هر اثر مبنای روان‌شناختی دارند که شکل بینامتنی در بخش اول به خود گرفته و فضا می‌سازند. البته این تکنیک کاری نویسنده شاید باشد که بخش دوم، بخش اول را تکمیل می‌کند تا خواننده در ذهن خود بخش اول را نیز مرور کند تا به نتیجه برسد و این مرهون بکارگیری خوب بن‌مایه‌هایی است که نویسنده توانسته آن‌ها را، امکان‌پذیر برای ایجاد موقعیتی معلوم در اثر بکار گیرد.

4-در این رمان شاید جای مسایل اجتماعی محض خالی باشد و لیکن موضوع مثلث عشق در متن روایت‌ها خود می‌تواند موضوعی اجتماعی باشد. همین‌که ما با خواندن نامه‌هایی به زندگی یکی از شخصیت‌های داستان ورود پیدا می‌کنیم (ماهرخ) یعنی نمایش درونی اجتماعی محیط پیرامون زندگی آدم‌ها. چراکه عشق هم یک گرایش اجتماعی به‌حساب می‌آید. «چرا هيچ‌وقت عاشق نشدي؟ چرا لادن؟ من كه بالاخره نفهميدم تعريف تو از عشق چيست... انگار ما فقط سه كله‌پوك شرور عوضي بوديم، سه دانشجو،يكي‌مان اخراجي ويكي‌مان يك ترم معلق و سومي هم كه هميشه سومي. به روي خودم نياوردم كه چي بين من و تو و عطا گذشت و چي شد كه عطا آمد طرف من و نقش عاشق‌ها را بازي كرد و خواست حالي از تو بگيرد و نشانت بدهد كه مي‌شود و مي‌تواند و بعد ناغافل بفهمد كه اگر هم بشود، او آدمش نيست و نمي‌تواند. سومي بودن يعني همين ديگر. همين كه آخرش به تعريف‌هايت از هر چيزي و مخصوصاً عشق و نفرت شك كني.» (ص41‌)

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692