بازیگران: خسرو شكيبايي، بيتا فرهي، عزتالله انتظامي، فتحعلي اويسي
محصول: سال ۱۳۶۸
موفقیتهای فیلم هامون:
این فیلم که در سال 1368 ساخته شده توانست برای داریوش مهرجویی و همینطور خسرو شکیبایی (بازیگر نقش حمید هامون) اعتبار و محبوبیت فراوانی ایجاد کند. فیلم هامون در دورهی هشتم جشنوارهی سینمایی فجر، با کسب پنج سیمرغ بلورین بههمراه«جایزهی ویژهی هیئت داوران» ستارهی سینمای آن سال ایران بود. این فیلم در جشنوارهی هشتم برندهی جایزهی ویژهی هیئت داوران برای بهترین فیلم و همینطور سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، فیلمنامه، فیلمبرداری، نقش اول مرد، و بهترین تدوین شد. فیلم هامون همچنین کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین در شش زمینهی دیگر بود. در جشنوارهی این سال، هامون برنده یا کاندیدای دریافت ۱۲ جایزه از ۱۹ جایزهی موجود بود. شخصیت حمید هامون نیز به عنوان برترین شخصیت تاریخ سینمای پس از انقلاب توسط مجلهی فیلم انتخاب شد.
یادداشتی بر فیلم:
هامون در بحران شروع میشود، در بحران ادامه مییابد و در بحران تمام میشود. بحران آغازین، کابوس حمید هامون است. ناخودآگاه حمید هامون.
به حمید هامون میشود از سه زاویه نگاه کرد:
حمید هامون بهعنوان شخصیتی که تا آنروز در سینمای ایران مشابهش دیده نشده بود. حمید هامون بهعنوان نسل روشنفکران دههی شصت ایران و حمید هامون بهعنوان کشوری جهان سومی و توسعه نیافته.
هامون میان شرق و غرب، میان سنت و مدرنیته، میان فلسفه و عرفان در رفت و آمد است. در بحران.
و این بحران تا پایان فیلم ادامه دارد.
تصویر پایانی فیلم، صحنهی نجات حمید هامون توسط دوست عارف مسلکش علی عابدینی است.
فیلم هامون در دورهی هشتم جشنوارهی سینمایی فجر، با کسب پنج سیمرغ بلورین بههمراه «جایزهی ویژهی هیئت داوران» ستارهی سینمای آن سال ایران بود. |
حمید هامون روی دریا شناور است و گویا بهجایی رسیده که شایسته نجات باشد. نجات توسط علی عابدینی که سری در ذن و بودیسم دارد، سری در قرآن و سری در کی یرکگارد.
اما نمیدانم حمید هامون که نماینده روشنفکر سرگردان و آشفتهی دهه شصت است، چگونه میان این اغتشاش قرار است رستگار شود؟
فیلم گویا روانکاوی حمید هامون است. روانکاوی نسل دهه شصت ایران و روانکاوی ایرانی که از صفویه تا قاجاریه در مسیر نزول و کوچک شدن افتاده است.
چرا که به قول مدیر شرکت حمید هامون، جهان سومیها ذهنی بدوی دارند و تکنولوژی گریز هستند و باطنگراییشان آنها را از پیشرفت باز داشته است. در این میان حمید هامون میپرسد:
«مگر آنها به کجا رسیدهاند؟»
میپرسد: «پس معنویت چه میشود؟ پس ایمان چه میشود؟»
ابراهیم و بریده شدن سر از دیگر موتیفهای برجسته فیلم هستند.
ابراهیم که در «ابراهیم در آتش شاملو» بروز میکند، ابراهیمی که خلیلالله است و پسرش را تا پای قربانگاه میبرد و امامزاده ابراهیم و در نهایت پایاننامه حمید هامون که «عشق و ایمان نزد ابراهیم» را بررسی میکند و سوالها و تردیدهای حمید هامون دربارهی ابراهیمی که میخواهد سر فرزندش را ببرد.
تنها سری که در کابوسهای حمید هامون بریده میشود سر مدیر شرکت است که در تکنولوژی استحاله شده است و به کل از عرفان شرقی گریزان است.
عموم کابوسهای حمید هامون درباره همسرش مهشید است، همسری که یا با شیطان ازدواج میکند و یا با کوتولهها میرود و محو میشود. در کابوسهای حمید هامون تأثیر ابراهیم و عرفان را بهندرت مشاهد میکنیم.
رابطه حمید هامون و مهشید از نمایی آغاز میشود که در آن کیسهی زباله میترکد و خریدهای خانه که شامل هندوانه و ماهی و ماست و... هستند در پلهها میریزند و بحران رابطه و بههم ریختگی و از هم پاشیدگی و احساس انزجار را به شکل تصویری نمایش میدهد.
فیلم حرف مشترک نسلی از روشنفکران دهه شصت است. نسلی که در فشارهای فرهنگی و سانسور و ممنوعیتها نفس کشید.
نسلی که دوگانگیهای عمیقی داشت و به معنای واقعی بیمار بود. هرچند در جایی به طعنه، روانشناسی که قرار است ناخودآگاه جمعی جهان سومیها را روانکاوی کند به توالت میرود و حرفهای حمید هامون را که سرشار از جستجوی هویت مشرق زمینیهاست نیمهکاره میگذارد.
این فیلم محصول سال 1368 است و در زمان ساخت خودش اثری بسیار قابل قبول و درخور تحسین محسوب میشود.
هرچند اینهمه حرافی کردن و خطابه خواندن دارد، هرچند دچار سطحی نگریست.
اندیشه در این فیلم محدود است به تصویر کتابها و شلوغی و درهمی عناوین و اصطلاحات روانشناسانه و فلسفی و عرفانی، تنها در سطح فیلم حرکت میکند.
با این وجود میشود این فیلم را ستایش کرد.
فیلمی که دغدغههای یک نسل و حتی یک ملت را با جسارت بیان میکند و در سینما دهه شصت ایران امیدهایی را به آینده و نجات زنده میکند. ■