نگاه به تاریخ پیدایش نمایش در ایران روندی جالب و در عین حال توجهبرانگیز است. بخشیکه برخلاف دیگر کشورها نیاز به تأمل و ریزنگری بیشتری دارد. زیرا این هنر درخشان میتواند الهامبخش قوی برای نوشتن و کمکی باشد برای نگاهی فولکلور به داستانهای این مرزوبوم. هنری که بستری قوی است برای خلق آثاری ارزشمند که معناهای عمیق انسانی را در قالب خود بهنمایش میگذارد. به همین دلیل سعی خواهد شد تا با دقتنظر بیشتری به موضوع نمایش در ایران پرداخته شود.
نمایش یا تئاتر:
برای بررسی مسير پر پيچ و خمی که هنر «نمايش» در ايران طی کرده است، ضروری است که ابتدا دو واژهی «نمايش» و «تئاتر» را تعريف کنيم .
«نمايش» در يک تعريف ساده تمامی آن حرکات و اعمالی است که برای نشان دادن موضوعی انجام شود. پس نمايش در بطن خود و در شکل اوليهاش يک بازی است و میدانيم که بازی پديدهای است غريزی. بازی يکی از غرايز طبيعی بشر است و در اينراستا اغلب چيزی نمايش داده میشود که قبلاً اتفاق افتاده باشد. بهعبارت ديگر نمايش يعنی نشان دادن، باز نمودن و مترادف اصطلاحهای تماشا، تقليد و بازی است. پس هريک از شکل ها و شاخه های گوناگون اين هنر جزيی از مفهوم نمايش است.
«تئاتر» اما همانا هنر دراماتيک است و پنجقرن قبل از ميلاد مسيح در آتن و روم پديد آمد و سپس در آثار قرون وسطا، رنسانس و بعد در عصرجديد اروپا ادامه يافت. منظور از تئاتر، يک مجموعهی هنری يا يک نظام سازمانيافتهی هنری است که پيش از هر چيز به متن يا نمايشنامه و سپس به کارگردان نياز دارد و شامل بازيگری، صحنهآرايی، مجسمهآرايی، موسيقی، سخنوری، نورپردازی، نقاشی، معماری ... میشود.
سوگ سیاوش:
قدمت نمايش در ايران را اگر بخواهيم از دوران قبل از اسلام شروع كنيم، بايد بحث خود را از نمايشهاي آئيني كه به تحقيق معلوم نيست از چه زماني در ايران شروع شده، با داستان سوگ سياوش و كين ايرج معروف گرديده است آغاز کنیم. ظاهرأ بنابر آنچه در آثار بر جايمانده از ادبيات كهن ايران و شاهنامه فردوسي هم به آن اشاره گردیده، به سیاوش چهرهای یگانه و شخصیتی اسطورهای بخشیده. بدین صورت که: شاهزادهای جوان و پاکیزهخوی متهم به ناپاکی اخلاقی شد؛ گرچه گذشتن از آتش، مهری بر پاکی او زد، ولی در نهایت ناچار و ناگزیر از دست پدر شوریده سر، پای در گریز نهاد و عازم توران زمین، سرزمین دشمن ایران زمین گردید و در آنجا بهدست افراسیاب بهقتل رسید. قتل او که با مظلومیت وی همراه بود، جنبه آیینی یافت و مردم ایران سالروز قتل اورا بزرگ داشتند و به سوگ نشستند. آنها در این سوگواری، نوحهها و سرودهایی را بازخوانی میکردند و حتی خنیاگران به اجرای این سرودها میپرداختند.
یاساوش در قالب ایزدان مجسم میشود و مرگ او تداومبخش زندگی بهشمار میآید. پس از مرگ از خون او گیاهی میروید بهنام «خون ساوشان» که عوام آنرا «پر سیاووشان» مینامند. در اینجا سیاوش به تموز شباهت پیدا میکند. آثار این افسانه را حتی امروز هم میتوان در فرهنگ عامیانه مردم فارس بازیافت. (تصویر روبرو سوگواری بر مرگ سیاوش را نشان میدهد)
البته بین سوگ سیاوش و سوگ امام حسین (ع) میتوان همانندهایی پیدا کرد. سیاوش مظلوم کشته شد و مظلومیت امام حسین (ع) هم زبانزد خاص و عام است و میدانیم که امام حسین (ع) از سرنوشت محتوم خود باخبر بود و در تعزیهها بارها بر این نکته تکیه میشود. با اینوجود با ورود اسلام به ماوراءالنهر بهتدریج چهرهی آیینی سیاوش فراموش و شخصیت مذهبی او محو گردید.
با اینحال اگر وجود جنبههای نمایشی در برخی از آیینهای اساطیری و مذهبی مثل آیینهای پرستش میترا، سوگ سیاوش و یا اجرای سرودهای اوستایی یا تحقیق در قول پلوتارک مورخ یونانی را در باب تماشاخانهها در شهرهای شوش و پرسپولیس توسط اسکندر مقدونی را برعهده باستانشناسان بگذاریم میتوان بگوییم مذهب اسلام در این سرزمین سکنی گزید و فرهنگی آمیخته از تعالیم خود با سنتها و روشهای زندگی ایرانیان فراهم آورد و پس از گذشت قرنها، بازیهای نمایشی و آیینهای مذهبی و اجتماعی بار دیگر پدیدار گشتند. برخی از آنها متعلق به دوران پیش از اسلام بودند که لاجرم تغییر مضمون میدهند. مثل مراسم کوسه برنشین که تبدیل به میر نوروزی میشود و مغکشی که در هیئت همرکشان رخ مینماید. اما برخی دیگر کمکم پیکرهای مستقل پیدا میکنند. از آنجمله نقالی، پردهداری و نمایشهای عروسکی است. اما مهمترین رخداد نمایشی، در ظهور نوعی نمایش حزنانگیز مذهبی بود که بعدها با عناوینی چون شبیه و تعزیه مشهور شد.
ناصرالدینشاه اولین کسیکه به پیدایی تئاتر ایران کمک کرد:
از طرفی اگر کمی در این مسیر رو به جلو حرکت کنیم، به دوران قاجار میرسیم. دورانیکه میتوان گفت در پیدایش تئاتر تأثیر زیادی داشته بهطوریکه به گفتهی «الول ساتن» اولین کسیکه به پیدایی تئاتر در ایران کمک کرد، ناصرالدینشاه قاجار بود که در سال 1290 هجری که وی سفری به فرنگستان کرد، تئاتر اروپایی را اندکی دیده بود و چون به ایران بازگشت مسبب تحولی در اجرای تعزیههای دربار گردید که شاید قبل از ورود به بحث تئاتر ایران به آنها اشاره گردد.
ناصرالدینشاه در سفر اول خود به فرنگ در روز بیست و یکم شهر صفر المظفر سنه 1290 هجری قمری از دارالخلافه طهران به «عزم ساحت فرنگستان» حرکت کرده و شاه در طول سفر روزنامهای از خاطرت خود را با زبانی ساده و شیرین به تحریر درمیآورد. این سفرنامه با عنوان «روزنامه سفر فرنگستان» به سعی و اهتمام «میرزا محمدعلی شیرازی» در مطبعه بمبئی به سال 1393 هـ.ق بهچاپ میرسد. حال ناصرالدین پس از رسیدن به مسکو در یادداشت خود، از این بازدید اینچنین مینویسد:
«هنوز آفتاب بود. به تماشاخانه رفتیم مردم زیادی در تماشاخانه از پلها بالا رفته از اطاق راحتگاه گذشته در لوژ loge جلو سن scene یعنی جلو جاییکه بازی در میآوردند نشستیم. تماشاخانه بزرگیست از بناهای امپراطور نیکلااست. ششمرتبه دارد در همه مراتب زن و مرد زیاد بودند چهل چراغ بزرگی از وسط تماشاخانه آویخته است... پرده بالا رفت عالم غریبی پیدا شد. زنهای رقاص زیاد بهرقص افتادند. این رقص و بازی را باله میگویند. یعنی بازی و رقص بیتکلم درین بین هم میرقصند و هم بازی در میآورند. به انواع و اقسام که نمیتوان شرح داد... هر دقیقه از روشنیهای رنگارنگ از گوشها به محل رقص میاندازند که خیلی خوشنماست و رقاصان هم هرمرتبه به لباس دیگر درمیآیند و رقاصان که خوب میرقصند اهل تماشاخانه دست میزدند و میگفتند پیس pois یعنی ایضا خلاصه بعد از اتمام یک مجلس پرده تماشاخانه میافتد... پنج مرتبه پرده بالا رفت و پنج مرتبه قسم بازی درآوردند تا نصف شب طول کشید تماشاخانه هم خیلی گرم بود... .»
احتمالاً اولین نمایشی که ناصرالدینشاه در مسافرتش به فرنگ دیده بالهای بوده که گویا فهمش نیز برای وی مشکل بوده اما این نخستین گزارش نمایشی از ایرانیان است که در آن از واژههای صحیح فرانسوی برای توضیح تماشاخانه و نمایشنامه و... استفاده شده و این واژهها بدین طریق وارد فرهنگ لغات نمایشی ایران می شود.
در ایندوره بود که تکیهی دولت ساخته شد و بدعت دیگر، وجود تعزیهگردان بود که معادل ناظم نمایش یا رژیسور میباشد.
مقارن این احوال بود که نخستین رشته از نمایشهای غیرمذهبی به زبان فارسی نوشته و بازی شد. چندین نمایش کوچک که موضوع آنها، اوضاع اجتماعی ایران بود از خامهی «میرزا ملکم خان» تراوش نمود و نیز ترجمههای مشهور وزیر خان لنکران -حکایت دزد خرسافکن-که اصل ترکی آنها را فتحعلی آخوندزاده نوشته بود و نیز به دستور شخص ناصرالدینشاه قاجار بود که در محل دارالفنون زیر نظر میرزا علی اکبر مزینالدوله نقاش تئاتری دایر گردید.
پس با این مقدمه کلی و با این دید میتوان نمایش را در ایران به دوران قبل و بعد از اسلام طبقهبندی کرد که بههر کدام در آینده خواهیم پرداخت.
منابع ومآخذ:
_____________________
ادبیات نمایشی در ایران (جلد اول) ،تالیف:جمشید ملک پور
گزیده ای از تاریخ نمایش در جهان، تالیف: جمشید ملک پور
نمایش در دوران صفوی، تالیف: یعقوب آژند
تاریخچه تئاتر ،نعمت تعمتی http://newway.blogfa.com