متن مصاحبه تلفني با آليس مونرو پس از اعلام خبر برندهي جايزه نوبل 2013 ادبيات در تاريخ 10 اكتبر 2013. مصاحبهگر آدام اسميت از سازمان جايزهي نوبل ميباشد. تنها ساعاتي پس از انتشار مصاحبه در اينترنت توسط خانم مسلمي ترجمه شد.
اسميت: سلام. من آدام اسميت هستم.
مونرو: سلام آدام.
اسميت: سلام ميتونم با اليس مونرو صحبت كنم؟
مونرو: بله من خودم هستم، آليس مونرو. خيلي ازتون ممنونم. واقعاً واسه من حيرتانگيزه. واسه داستان كوتاه حيرتانگيزه.
اسميت: واقعاً همينطوره و ما هم به همين دليل به شما تبريك عرض ميكنيم. واقعاً روز حيرتانگيزيه.
مونرو: خيلي خيلي ممنونم.
اسميت: از كجا خبردار شديد؟
مونرو: اوم بذار ببينم. امروز صبح زود داشتم گشتي ميزدم. چهجوري خبرشو شنيدم؟ (از دخترش جني كه در اتاق پيش اوست ميپرسد) آه از دفتر روزنامه بهم زنگ زدن.
اسميت: اولين عكسالعملتون چي بود؟ يادتونه؟
مونرو: باور نكردم. (ميخندد) واقعاً نميتونستم باور كنم. اونقدر خوشحال شدم كه اصلاً نميتونستم ذوق و شوقمو كنترل كنم.
اسميت: اما شما در طول اين چهار دهه پيكرهي عظيمي از آثارتون ارائه داديد...
مونرو: خوب بله اينكارو كردم. اما ميدونيد چون من كلاً در قالب داستان كوتاه كار ميكنم واقعاً اين يك اتفاق ويژه براي شناخت بيشتره.
اسميت: بله البته. البته. شما از پايه از همان ابتدا تا انتها در نويسندگي تنها يك سبك را برگزيدهايد؟ يا فكر ميكنيد تغيير كردهايد؟
مونرو: خوب تا جاييكه ميدونيد ميتونم بگم من زياد رويهام را تغيير ندادم. اما فكر كنم ديگران بهتر بتونن به اين سوال جواب بدن.
اسميت: و اين جايزه ميتونه خوانندگان جديدي رو به جمع طرفداران آثار شما جذب كنه...
مونرو: اميدوارم. و اميدوارم اين اتفاق صرفاً منحصر به آثار من نشه بلكه در كل براي داستان كوتاه اتفاق بيفته. چون معمولاً اين مقوله در حاشيه قرار ميگيره. همانطور كه ميدونيد معمولاً افراد پيش از نوشتن اولين رمانشون اينكار رو انجام ميدن. و من خيلي دوست دارم اين مقوله بيشتر مورد توجه قرار بگيره حتي بدون پيوستن به مقولهي رمان.
اسميت: و براي كسانيكه با آثار شما آشنا نيستن كدام اثر را بهعنوان نقطهي شروع مطالعه توصيه ميكنيد؟
مونرو: آه خدايا. من نميدونم. يعني نميتونم بگم... ولي آدم هميشه فكر ميكنه آخرين اثرش بهترين اثره. يعني حداقل من كه اينطور فكر ميكنم. پس من هم از خوانندگان ميخوام با اخرين كتابم مطالعهرو شروع ميكنن.
اسميت: يعني بايد با « زندگي عزيز» شروع كنن؟
مونرو: خوب بله تا حدودي. اما اميدوارم خوانندگان باز هم برگردن و باقي آثارم رو هم مطالعه كنن.
اسميت: و البته خيليها راجع به اين حقيقت صحبت ميكنن كه امسال اعلام كرديد كه ميخواهيد دست از نوشتن بكشيد و حالا مردم ميگن: «شايد اين اتفاق باعث بشه او دوباره نوشتن رو شروع كنه.»
مونرو: (ميخندد) خوب ميدونيد كه من سالهاي طولانيست كه مشغول اين كارم. سالهاي طولانيست كه دارم مينويسم و منتشر ميكنم٬ فكر كنم از بيستسالگي. و هميشه چيزي براي انتشار در دست داشتم. اما مدت زمان زياديست كه دارم كار ميكنم و فكر كردم شايد بهتر باشه كمكم كوتاه بيام. اما اين اتفاق ممكنه نظرمو تغيير بده. (ميخندد)
اسميت: واقعاً جمله تحسين برانگيزيه. فكر كنم دهن به دهن همه بچرخه. (هر دو ميخندند) خيلي عاليه! مطمئنم از اينكه امروز با خيليها صحبت كرديد خسته شديد پس مزاحمتون نميشم و ترجيح ميدم در يك موقعيت بهتر دوباره با شما صحبت كنم...
مونرو: واقعاً عالي ميشه چون در حال حاضر كمي خسته و دستپاچهام و خدا ميدونه نميدونم چي بايد بگم.
اسميت: (ميخندد) بسيار خوب ما هم صبر ميكنيم تا شما كمي آرومتر بشيد و بعد...
مونرو: بسيار خوب
اسميت: واقعاً صحبت با شما بسيار لذتبخش بود و واقعاً از شما متشكرم.
مونرو: من هم ممنونم. خدا نگهدار.
اسميت: خدانگهدار.