محو که شوی ازحافظه ماه
«غولماهی» شامل 34 شعر است که در کنار هر صفحه عکسی نیز وجود دارد که توسط خود شاعر گرفته شدهاند که ارتباط تصویری با شعرها دارد ارتباط تصویری عکس با محتوای شعر نیز درخور تأمل است که متأسفانه بهدلیل چاپ سیاه و سفید این مجموعه تکنیکهای عکاسی بهکار رفته در آنها یا رنگ و شدت نور درک نمیشود.
وجه تشابه شعر و عکس در آشناییزدایی است یک عکاس با گرفتن از یک شی یا سوژه که شاید همه بهراحتی از کنار آن بگذرند اثری هنری خلق میکند و شاعر نیز با آشناییزدایی از کلمات و در کنار هم قرا دادن آنها یک اثر هنری خلق میکند از این منظر در کنار هم قرار گرفتن عکس و شعر در این مجموعه شاید از این قاعده پیروی کرده است.
شعرهای این مجموعه برخلاف مجموعههایی که امروز از شاعران جوان منتشر میشوند زبان ساده و دستیافتنی ندارد و ابهام کلامی آن باعث چندبارهخوانی این شعرها میشود. ویژگیکه بیشتر موردپسند مخاطب حرفهای است و شاید این مجموعه نتواند با مخاطبان عمومی ارتباط برقرار کند. اما این چیزی از تصاویر زیبا و کاربرد عناصر زیبای سخن کم نمیکند. درواقع بافت بیانی{1} محکمی در این مجموعه برقرار است استعارهها، فضا و رنگ، لحن، ضرباهنگ بهکار رفته در این مجموعه بهخوبی باهم ارتباط دارند.
راه رفتنم را/ لباسی زد جاخوش کرده است/ کنار آنهمه حجم بزرگ که غالباً دست به دنیا میآورد (صفحه 14)
وقتی قطار خم شده من ایستگاه یک نفس/ تمام روز نگرانش نبودهام که آذوقهام در بغل
گزینش و همنشینی واژهها سبب ایجاد تمایز و تشخص کلمات شده شده و موسیقی خاصی به این شعرها داده است تکنیک که در بیشتر آنها بهکار رفته است استفاده از از واجآرایی است که باعث پررنگ شدن حضور موسیقی درونی در شعرهای ندارحمت پور شده است.
ماهی شوم به خوابهایت/ آب از آب تکان نخورد از این به پشت خوابیدنت
امان از شکست/ که هست شبچراغ هوشت کنار آمده با دل فراموش باز (صفحه 35)
که با استقامت از تنهایی سرما/ به افسانهی آوایی خندان به اوج قهر ابر (صفحه 32)
شعرهای این مجموعه برخلاف مجموعههایی که امروز از شاعران جوان منتشر میشوند زبان ساده و دستیافتنی ندارد و ابهام کلامی آن باعث چندبارهخوانی این شعرها میشود. |
روایت در شعر هم مانند داستان آغاز و پایان دارد آغاز یا شروع مستلزم آن است که بعد از چیز دیگری بیاید و در نهایت پایان بپذیرد. بنابراین در یک پیرنگ نیز شاعر به دلخواه خود نمیتواند شروع و پایان را تعیین کند شاید شعر قاعدهگریزترین باشد اما در عین قاعدهگریزی پایبندی به اصول خود را نیز دارد. روایت در این شعرها مسیر مستقیمی ندارد اما ردپای آنرا در بیشتر از شعرها میتوان یافت و خوشبختانه انسجام شعرها بواسطه روایت انجام نشده است که خود نقطه مثبت این مجموعه شعر است، تصویرها بیشتر کشش و تعلیق شعر را پیش میبرند تصویرهاییکه مسیر استعاری مشخصی ندارند.
دامنه انتخاب کلمات شاعر دامنهی گستردهای است واژههایی نظیر «استوا» و «کابل»، «چالهی کهکشانی»، در کنار واژهایی نظیر «حکایت» و «عصیان»، «قفل» و... نشان از این دارد که ندا رحمتپور خواسته است ظرفیتهای متفاوت زبانی را گزینش نماید اما همانطور که نام مجموعه غولماهی است تواتر واژههای «آب» و «ماهی» در این مجموعه بسیار است و همینطور واژه «تن».
شرم به آغوش لیز و چهارراه قرمزت/ شرم به ماهی که خنجر دل است
ارجاعات جنسيتی در این شعر وجود دارند گرچه شاعر کوشیده است زبان استعاری را در تقابل با سانسور بهکار ببرد. زبان زنانه که با چاشنی استعاره همراه گشته است هرچند که این زبان شکل هنجار گسیختهای ندارد اما در جاهایی هم شکل اعتراض بهخود گرفته است. رحمت پور با استفاده از المانهای زنانه بدون اینکه به ورطهی شعارزدگی دچار شود با تصویرسازی در شعر خود اعتراض میکند.
من همان ساحل زنانهام که چادر کشیده به خوابهای طوفانیات/ شاید که یک خال از تو به امانتم بگیرد(صفحه 64)
سری به چرخهای دامنم میزدند/ تا تنی هزارپاره و از نفس افتاده نبینیام/ که میان کشالههای فلزیت ایستاده (صفحه 62)
مرا دیدهای مرد بر درخت!/ که سرو میدهند به آب و سنگ برزن/ تا سایهای آزاد بایستد (صفحه 23)
رحمت پور در بیشتر شعرهایی این مجموعه هویت زنانه خود را حفظ کرده است
هیچ نشانی نبود/ تا آنروز که تاب را به موهام رها کردی (صفحه 62)
همانطور که تصویرسازی و المانهای زنانه در این شعر نو و بدیع هستند اما در جاهایی هم زنان شکل اسطورهای بهخود گرفتهاند
از همانجاییکه زن با چانهی زرد/ هزاران ماه بافته برکمر دارد (صفحه 26).
وجود تصاویر ذهنی و ناب از دیگر ویژگیهای این مجموعه است. تصاویر این مجموعه بیشتر ذهنی هستند تا عینی. در واقع میتوان گفت کلمات و استعارات به مانند عدسی و نورهایی عمل میکنند که تصاویر ورای کاغذ و درذهن نقش ببندد. ترکیبهایی انتزاعی نیز در این مجموعه بسیار است جالب مانند هزاران ماه بافته و...
لخته میشوند ثانیهها/ که رگهای ساعتی عجیب گرفتهاند (صفحه74)
قطبنمای طبیعی خندهات روشن/ نتیجه را بالا بکش/ نور خانه را شناسایی میکند (صفحه 42)
پیرنگ در شعر ندا رحمت پور هم به کمک یکسری تصاویر خلق میگردد. او به مدد رشته تصویرها روایت میکند. نگاه مفهومی شاعر در کنار پیچیدگیهای روایی و ایهام و استعاره و نمادها باعث شده است توازنی در شعر ندا رحمت پور پدید آید. البته گاهی معناگریزیها وجه مسلط شعر میگردد.
و خطی که دست توست چرتم را پاره نمیکند دیگر/ اعتماد هم سنگی است که باید از سقف بیفتد (صفحه 14)