نقد و بررسي مجموعه شعر«گذری برثانیه های گیج»سروده فرنازجعفرزادگان/ پریساابراهیمی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

عاطفه اندیشه :

مانیفست این اشعار حول وحوش زمان وپیامد های آن از تولد تا مرگ می گذرد به حدی که خصوصی ترین روابط

مثال :اشعار (43،64)

شعر(43)

شکل افتادن تو در من

تاانتهای کدام نمی دانم

اتفاق افتاده

با تو باران می آید

...می دانم ؟

... نمی دانم

شعر (64)

چرخیدم

چرخیدی

چرخیدیم وندانستیم

بین بودونبود چه بود

که آن هم

بین مانبود

تاسرخوردگی هاومصائب اجتماعی اشعار (76،69،67،15،17،20،34،7) رادربرمی گیرد.

مثال شعر(17):

مترسک فکر نمی کند

نه به باد

نه به وقت

نه به هیچ

حتی به تقدیری که برایش

پلک نمی زند

 

 

 

 

شعر (67) :

مثل درخت

درسنگلاخ بخت

.

.

حرف بسیارو

پایمان گیراست

شعر(69):

یکی یکی درها بسته می شد

ومن

به پنجره ای فکر می کردم

که به غروب باز می شد

وبسامدهای این مجموعه

وتکرارحروف (ن) که دراکثراشعاریابه صورت نفی فعل (نمی شدم ، نباشم ، نمی دانست ، نمی داند و...)یا خود کلمه نه خود یک مجموعه اعتراض به جبر زمان که دغدغه ی قرن وهمچنین روز مره های بلعیده شده در ناکامی است مشهود می باشد .

درکل این اشعار را از لحاظ سیر تفکر ومنشاء سروده شدن به چندگروه زیر می توان تقسیم کرد.ناگفته نماند که این گروه بندی دال بر خوب یابدبودن شعرنیست واین مهم برعهده خود مخاطب چه عام وچه خاص می باشد.

گروه های سابژکتیو:

1-     دراشعار سابژکتیواین گروه (من ) شاعر در بخش های درونی خویش غرق است که فلش سابژکتیو حرکت دایره وارازلایه های علی واسیری وبرخودباکالبد فیزیکی وبرگشت به همان علی واسیری می باشد . که همچنین اشعارناشی ازهیجانات عاشقانه را نیز دربرمی گیرد.

2-     مثال اشعار:(29،71،76،78،4)

3-     شعر(29): اتفاق که نمی افتد/می افتم و.../اتفاق می افتد

شعر71: فقط تنهایی می داند/ که تمام خاطرات را / روی صندلی جاگذاشتم

شعر4:

نه دریا

نه ابر

هیچکدام

پیراهن خیس شبهایم نمی شود

واشعار عاشقانه مثال اشعار : (78،77،66،63،62،54،48،43،41،37،30،26،23،25،24،10،5)

 

مثال شعر 5:

ای ماجرای

هربیا ، نیا ، خط یزن ، نیا

بیا

شعر62:

گاهی دوست تر می دارمت

بی آن که بدانی

وگاهی ...

اصلا"

شاید

دوست دارم می خواهد نباشی

شعر 54 :

یادم راتاآن روزهاورق می زند

دیگر نمی توانم

این باغچه شب زده را

آبیاری کنم

مرا ببخش

که نمی توانم ببخشمت

2- دراین گروه اشعار سابژکتیوشاعر عمل کرد خود را وسیع تر وتاحدودی درحال یافتن خویش است درواقع فراتراز علیت اورا به به ذهنیتی از یک سوتاریک واز سوی دیگر روشن وشاعر با زیرکی ازهر دوقسم برداشت تاریک وروشن کرده است وفضای وهم انگیزی راایجاد کرده که نتیجه گیری آخر را به خود مخاطب واگذارکرده است . اینگونه اشعاردرابهام کلامی پوشیده شده است .

مثال اشعار: (65،64،60،59،53،52،47،36،35،27،19،31)

شعر 59 :

بادگل دردست ومن

تمام عمر

سنجاقکی

که سهمش از دنیا

تنها یک روز بود

اینجا آیا شاعر عمر رابه کوتاهی روزدیده ؟ یایک روز را به ارزش یک عمر؟

 

شعر19:

با سایه ای

هم – سایه ام

که ترس راهم

درمن ترسانده است

آیا شاعر به واسطه ی همسایه به آگاهی نسبت به نفس ترس رسیده که دیگر نمی ترسد؟ ویا آیا همسایه باعث وحشتی بالاتر از ترس درشاعر شده ؟

وآیا این همسایه کسی است که درنزدیکی شاعر به سر می برد ؟ ویاوجودی از شاعر که ترس دراونفوذ نکرده ونمی کند؟

 

شعر 60 :

ای عشق حقیقت دارد

هرچه می دوم بازهم

یکی دوقدم

ازمن جلوتری

آیااین نرسیدن به عشق نشانگربی باوری به خودوصفت شاعر است ؟

ویاعظمت عشق؟ ویا هردو؟ وآیا این باور نفی فلسفه کمال (همه از خداییم وبه سوی خدامی رویم )است ویا ...

3- دیگرگروه سابژکتیوها سیلانی است ازناخودآگاه به آگاهی اجتناب ناپذیرکه تمام عالم دنیوی رادر بر می گیرد. زمان وزوال (مرگ )ودراین گروه شاعربه هیچ وجه یافراتراز این مرز نمی گذرد.مثال اشعار : (6،8،12،16،28،33،22،39،18،61،75،28، 44،68)

شعر 8 :

ازپله های ثانیه

بالا وپایین که می رود

هستی

اما دیگر نیستی

 

شعر 39 :

وتوآن سو

باهندسه ی عنکبوتی چشمهایت

ایستاده ای

ومااین سو

خاک راپرمی کنیم ازحیات کبود

4-     ودراین گروه اشعارسابژکتیوشاعریار رافراترازمرگ وجبرزمان می گذارد ومراحل روحانی تقدیم مخاطب می کند (غنیمت دانستن امروز وی ارزش زمان )

مثال اشعار (1،3،9،13،14،21،32،51،57)

شعر51 :

برگی برباد می رفت و

چشم هایت به دنبال رفته ها

بگذار

بگذریم گذشته بگذرد

 

5-     گروه آخر سابژکتیوهابه فیزیک ارزشی روحانی می دهد مثال اشعار : (56،55،50،49،11،45،)

6-     شعر 11:

7-     ناگاه دیدم

آنقدر تشنه ام که باران درمن سجده می کرد

وآسمان می گفت

بدون قطره هم می توان دریا بود

شعر50 :

تردیدراازپیشانی دنیا

پاک کردم

وی مرزی

ازجغرافیای روح عبورکرد

تادیگر زندانبان من نباشد

 

دیگر اشعار، اشعاری هستند که نشات گرفته ازآبژکتیومی باشند.

1-     این گروه آبژکتیو،شعررا از محیط به جانب سابژکتیوذهنی می کشاند مثال اشعار : (69،67،42،34،20،17،7)

شعر 7 :

می خواهم که نباشم

امادستهای اشاره

می گویند باش

شعر 69:

یکی یکی درهابسته می شد

ومن

به پنجره ای فکر می کردم

که روبه غروب باز می شد

شعر42 :

نمی دانم

این روزها خواب بیداریم راگرفته

یابیداری تمام خوابم را

همه نگاه می کننداما خوابند

خواب خواب

نمی دانم

شایدخداهم پلک هایش رابسته

2-     درآخر اشعاری که ازآبژکتیو نقب به سابژکتیو روحانی زده اند. مثال اشعار :(58،2،73)

شعر 2 :

سجاده آسمان و

سجده ستارگان برمهرماه

تنها آسمان

راز دستان به قنوت نشته ی

زمین را می داند

شعر 58 :

ای که مرا به گندم وسیب تعارف کردی

باور کن بین ما

رنگین کمانی است

به وسعت فاصله ها

شعر 72 :

چقدرمی گریستم

چقدر خاک وباران بوی مرا می دادند

چقدر از نگاه یک عابر

چقدر از معصومیت پیرمردی

که دستانش جهان را می ربود

وسنگی که لمس اندام آب را می فهمید

اینجاآدمها چقدر بوی آفتاب می دهند

 

تصویر وتخیل

 

در5شعر(59،51،18،9،1)ازتصویر باد

در7شعر(2،9،1،11،13،68)تصویر آسمان

در6 شعر(66،56،21،10،4،18)تصویر ابر

در3شعر(72،42،11)از تصویر باران

در4شعر(73،54،47،46)از تصویر شب ،استفاده شده است وباوجوداینکه این عناصر از یک جنس می باشد تصاویر (آسمان ،ابر،باد،باران)و(آسمان و شب )

واستفاده ازبافت تکراری خطرمحدودشدن دردایره واژگانی مشخص ،شعر راتهدید می کند واین مساله جای تامل برای شاعر داردزیرا که تبحر خود رادراستفاده از تصاویردر اشعار متخیل دیگر نشان داده . مثال اشعار : (28-31-32-33-36-37-38-39-41-44-19-22-48-49-50-52-57-58-63-67-69-70-76-78)

در بقیه اشعا راز تصویر استفاده نشده اما نقطه قوت بیان ، این کاستی را پوشش داده است واصولا" هر شعری نیازمند تصویر نیست مثال اشعار (5-29-34-35-53-55-60-62-64)

شعر 29:

اتفاق که نمی افتد

می افتم و...

اتفاق می افتد

 

شعر 55:

ای هست – ای نیست

شکل بودن

درنیستی زیباتر است

تادرهستی

شعر 35:

من هیچ چیز ندارم

جز تو

که ندارمت

......................................................

           فرم

 

به اعتقاد بسیاری شعرکوتاه نیاز به فرم آنچنان نداردزیرا به واسطه همان کوتاه بودنش ذهن فرصت چندشاخه شدن را ندارداما داشتن بافت یکسان درشعرانکارناپذیراست همانگونه که دراشعار زیر می بینیم : (27-76)

شعر27: ای لهجه ساعت وسنگ

چگونه باورت کنم

وقتی ناباوری را

به من هدیه دادی

شعر76:

روز را با سیاهی آمیختی و

ازهرحرف

ریسمانی بافتی تاعاقبت نمی دانم ها

تاانتهای

قله ؟

نه

شرمم می آید

حتی

سنگ ریزه این دره بنامم تورا

امادراشعار (65-63-58-39-28-21-13)بیشتر هماهنگی تصویر عامل تثبیت کننده فرم می باشد

شعر 58:

ای که مرا به گندم وسیب تعارف کردی

باورکن بین ما رنگین کمانی است

به وسعت فاصله ها

دراین شعر که گندم وسیب رابطه نزدیک زن ومرد رابیان می کندباتصویر رنگین کمان که طبق فلسفه ی

دانش کهن هر رنگ نشانه ی مراتب وجودازازل تاابد است وفاصله فرم زیبایی را می سازد

شعر13:

دراین کهکشان

نوری نمی بینم

ومن ماه در دست

روبه سمت ها

تکیه بر شانه های حالا داده ام

حالادیروز

حالا فردا می شود

حالاحالاست

(دراین کهکشان نوری نمی بینم ) نشانه بی زمان ،(ومن ماه دردست روبه سمت ها) درجستجوی زمان دلخواه بودن ،که با(حالا)،(دیروز )و(فردا)عناصر هماهنگ فرم راتشکل می دهد.

 

 

 

ویاشعر28 :

هرسمت ردپای سنگی

دل تنگی ...

مرگ موریانه ای است

که از لبان هرطرف می آید

(هرسمت رد پای سنگی )بیانگر قبور ، و(موریانه )نابودگری مرگ ،که با دلتنگی ومرگ هماهنگی می شوند.

دراشعار(64-62-60-55-53-35-34-29-5)بیان یک دست

هماهنگی زبانی فرم را می سازد ویابطور کلی یک تصویر را به مخاطب می دهد.

شعر 29:

اتفاق که نمی افتد

می افتم و...

اتفاق می افتد .

شعر 55:

ای هست – ای نیست

شکل بودن

درنیستی زیباتر است

تادر هستی

شعر 34:

دید

دوید

رسید

ندید

در دیگر اشعار هم تخیل (تصویر )وهم زبان (بیان )برای رسیدن به فرم به یک اندازه نقش ایفا می کند.

شعر 26 :

چراغی در این حوالی

در چشم وقت سوسونمی ریزد

چقدراین جاده از مسیردیروز پراست

چقدر باتو بودن را

به خاطر فردا

نفس می کشم

واژه های : چراغ،چشم ،جاده ،باتو بودن ،تصاویر وترکیبات زبانی رامی سازد که فرم را تشکیل می دهند.

باشعر33:

دستهایش راعقربه ها

می ریزدو

روی شانه ام مکث می باشد

کرکسی که هر روز

برای خاک غذا می برد

عقربه ها ، مکث (کرکسی که هرروز برای خاک غذا می برد ) مرگ که عناصرفرم را متشکلند.

ویاشعر37:

ای آبی سلیس

ای جذر مد اتفاق خیس

چشم های من

باتوماه سیبی ست

که هرشب دردامن

جاذبه ی زمین می افتد

(آبی سلیس): دریا،جذرومد(اتفاق خیس چشم های من ) اشک، ماه،جاذبه عناصر فرم را می سازد.

 

 

توجه :

 

از بارزه های این اشعار ساده نگاری ودرعین حال داشتن معانی قوی که این خلاف عادت شعررااز فرم مکانیکی وفرمالیست به الهام می کشاند. (طبق قانون بودلر)

 

 

زبان

 

ازبارزه های زبانی این اشعار

1-     ساده نگاری درعین حال معانی قوی (همان طور که گفته شد) که باعث جذابیت کار می شود.

2-     ایجاز

3-     پارادوکس وتضاد مخصوصا" تضادمعنایی که بسیارمحسوس ودراکثر اشعار دیده می شود.

4-     بسیاری از اشعار به وسیله واج آرایی حروف تزیین شده که این مورد شعررا متاثرترکرده .

باآرزوی موفقیت هرچه بیشترخانم فرناز جعفرزادگان وعرض پوزش ازدوستان درصورت کمی وکاستی.

 

 

 

کتاب مجموعه ثانیه های گیچ با اینکه اولین تجربه خانم جعفرزادگان می باشد تاآنجا که توانسته از اندیشه های رمانتیک دورشده وبه محتوای شعرتوجه کرده است چیزی که دراکثرکتابها چاپ شده اخیر نمی بینیم وتوانسته آن را در غالب کوتاه جا بدهد وزبان اصلی خودرامشخص کرده است ونسبت به مجموعه اول ونتیجه خوبی که گرفته انتظار نمی رود که در فکر عوض کردن زبان خود باشدخاصه که به روز ونو است واگراین سیر به همین قوت پیش برود مسلما"تجربه بیشتر اورا قوی تر خواهد ساخت مگراینکه سعی درگسترش سیر تفکری و واژگانی خود بیش از پیش نکند که این جای افسوس داردزیرا که توقع مخاطب مخصوصا"مخاطب خاص ازیک شاعرموفق روز به روزبیشتر می شود آیا ایشان می توانند انتطارات راجوابگو باشندمنتظردفترجدیدایشان هستیم .

                                                                          

 

 

 

 

 

 

دیدگاه‌ها   

#2 فلورا تاجیکی 1392-08-05 14:54
بسیار خوب بود سپاس از شما برای اشترک گذاری
#1 فلورا تاجیکی 1392-08-05 14:54
بسیار خوب بود سپاس از شما برای اشترک گذاری

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692