مقاله‌اي ازخليل رشنوي"داستانك گرايي و داستانك گريزي"

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

داستانك به عنوان قالبي نو و منحصر به فرد مدتي است كه در ادبيات داستاني كشور ما مطرح شده است كه در اين چند ساله طرفداران و مخالفان زيادي را به خود ديده است . اين قالب به دليل حجم كوتاه و فرصت كمي كه در اختيار خودش قرار داده است توانسته نظر مخاطبان جدي و غيرجدي داستان را جلب نمايد . البته داستانك را در دنيا نمي توان قالبي بسيار نو دانست چون سال ها از خلق اولين داستانك ها در دنيا مي گذرد اما با وجود قدمت داستانك حرف ها و حديث هاي مربوط به آن ، بسيار زياد است و حتي گاهاً ديده شده منتقداني كه اين قالب را به عنوان داستان مورد قبول خويش قرار نداده اند .

در رابطه با داستانك چند نكته قابل تامل و تذكر به نظر مي رسد . نخست اينكه قطعاً داستانك به دليل حجم كم نمي تواند عناصر و تكنيك هاي داستاني را در حد اعلا و ممتاز خود به نمايش بگذارد . عناصري مثل شخصيت پردازي آنچناني ، ايجاد حس همزاد پنداري شديد ، پيچش در پلات داستان و ... چندان راهي به اينگونه داستان ها ندارند . اما هر قالب هنري را با توجه به ظرفيت هايش بايد مورد سنجش و ارزيابي قرار داد نه با توجه به ظرفيت هاي قالبي ديگر . داستانك را فقط بايد با داستانك مقايسه كرد . اگر بخواهيم اينگونه به قضيه داستانك بنگريم و دليل بياوريم كه داستانك عناصر داستان را در حداقل خود به كار مي برد پس بايد روي داستان كوتاه نيز خط بطلان كشيد . چون وقتي قالب جهان شمول تر و با ظرفيت تري مثل رمان موجود است پرداختن به داستان كوتاه ديگر توجيهي نمي تواند داشته باشد . داستانك مثل بسياري از قالب هاي هنري ديگر قابليت ها و محدويت هاي خاص خودش را دارد . شنيده شده كه بسياري از منتقدان داستانك اين ايراد را به داستانك ها گرفته اند كه بعد از پايان آن ديگر ، ميلي دوباره ، براي خوانش آن وجود ندارد چون معماي آن حل شده است . بله اين حرف كاملاً صحيح است اما در مورد داستانك هاي متوسط و ضعيف . خب شما هم معمولاً داستان كوتاه و ضعيف را يكبار بيشتر نمي خوانيد . يك رمان عالي را معمولاً چند بار مي خوانيد ؟ فكر نكنم بيشتر از سه بار . درست است . خب داستانك خوب را چند بار ؟ معمولاً بيشتر از يك رمان خوب . ولي چون يك داستانك چندبار خواني آن نيز بسيار كوتاه است معمولاً اين احساس نمي شود كه چند بار اثر خوانده شده است .

دوم اينكه داستانك ها مخاطبان خاص خود را دارند . كساني كه ذائقه هنري آن ها به داستانك نزديك است . نيازي هم نيست كه همگان داستانك خوان و علاقه مند به اين نوع ادبي باشند . همانطور كه خيلي ها حوصله خواندن رمان را ندارند .

ولي به هر حال دلايلي نيز وجود دارد كه باعث ايجاد جريان داستانك گريزي شده است كه با رفع بعضي از آن ها مي توان اقبال پرداختن به اين قالب داستاني را بالا برد .

يكي از دلايل داستانك گريزي مخاطبان ، افراط شديد برخي از نويسندگان در كم كردن حجم آثارشان مي باشد كه سطح داستانك را بسيار تنزل داده و اثر را از احساسات و ظرايف هنري خالي مي كند . به طوري كه احساس مي شود يك رقابت در بين نويسندگان براي كسب ركورد در نوشتن كوتاه ترين داستان وجود دارد كه ايجاد شدن اين داستان ها آسان ولي تاثير معمولاً كم و گاهاً بي تاثيرند .

دليل ديگرداستانك گريزي القاب و عنواين مختلفي است كه در مورد اين قالب ادبي به كار گرفته مي شود كه باعث مخاطب گريزي شده است . عناويني كه هر روز به تعداد آن ها اضافه شده و معلوم نيست كه اين روند تا كجا و تا كدام مرحله ادامه پيدا خواهد كرد . داستانك ، داستان كوتاه كوتاه ، فلش فيكش ،‌فست فيكشن ، ميكرو فيكشن ، داستان ناگهان ، داستان رعد آسا ، داستان 55 كلمه اي ، داستانك يك سيگاري و ده ها عنوان ديگر با تعاريف محدود به خودشان نويسنده را سردرگم مي كند تا از خودش دائم بپرسد چيزي كه دارد مي نويسد واقعاً ميك از اين هاست ؟!

در داستانك گريزي عوامل ديگري نيز دخيل هستند مثل فقدان جريانات و رويدادهاي در خور و شايسته اين نوع ادبي . البته حركت هايي در كشور تا به كنون صورت گرفته است كه تاثير هرچند كوچك خود را نيز داشته اند اما هيچكدام دائمي و مستمر نبوده اند و به يك دوره از برگزاي آن ها كفايت شده است . جشنواره داستان هاي ميني مال خرم آباد ، جشنواره داستان هاي كوتاه كوتاه اصفهان ( اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي ) جشنواره داستان هاي كوتاه كوتاه سرزمين مادري ما ( جبهه مشاركت اصفهان ) و چند جشنواره اينترنتي ديگر از اين نمونه ها هستند كه هيچكدام نتوانستند فعاليت خود را ادامه دهند . البته جشنواره اس ام اسي داستان هاي كوتاه كوتاه ( انديمشك ) و جشنواره داستانك هاي ايراني ( تهران ) در سال 87 را نيز به اين حركت ها اضافه نمود .

نبود نويسنده حرفه اي و صاحب ذوق در زمينه داستانك نويسي نيز يكي از دلايل داستانك گريزي به شمار مي رود . قطعاً وجود نويسنده خوب داستانك باعث خلق داستانك هاي خوب خواهد شد و مخاطبان را هر چه بيشتر به اين سمت سوق مي دهد . نويسنده داستان كوتاه و رمان براي ايجاد عناصر داستاني در اثرش صفحه ها و فصل ها فرصت دارد . در صورتي كه داستانك نويس فقط در چند خط بايد خواننده اش را راضي كند . كه اين بسيار مشكل است و دور از انصاف نيست كه بگوييم نوشتن داستانك خوب بسيار از نوشتن داستان كوتاه و رمان خوب سخت تر است . البته برخي از نويسندگان خوب كشور در اين وادي نيز قلم زده اند كه براي شروع داستانك نويسي حرفه اي در كشور مي تواند موثر باشد . داستان نويساني مثل عليرضا محمودي ايران مهر ،‌بلقيس سليماني و رسول يونان .

دليل ديگر عدم حمايت ناشران از داستانك هاست . بسياري از ناشران مطرح ادبي حتي حاضر به دريافت مجموعه داستانك ها به منظور بررسي براي چاپ نيستند چه رسد به آنكه براي چاپ اينگونه آثار اقدام نمايند . تا چنين سياستي در ناشران ما وجود دارد نمي توان چندان اميدي به پيشرفت كيفي و كمي داستانك داشت .

با وجود تمامي اين مشكلات و موانع داستانك رشد خودش را چه در بين نويسندگان و چه در بين مخاطبان از دست نداده و روز به روز به استقبال از داستانك ها افزوده مي شود .

دلايل متعددي در داستانك گرايي دخيل هستند. يك دليل آن حجم كم داستانك است كه با كمبود وقت مخاطبان دنياي امروز سازگار است . مخاطب امروز كه وقت مطالعه اش بسيار كم است به راحتي مي تواند در اتوبوس ، مترو و حتي با دريافت يك پيامك از تلفن همراه اش به خواندن داستان مشغول شود و در ترافيك كار و مشغله هاي شغلي اش لحظاتي خوش را به ذهن مشوش تزريق كند و به لذتي هنري برسد .

دليل ديگر كه داستانك را مورد توجه قرار داده است ، پايان غافلگيركننده و توام با ضربه چكشي آن است كه اغلب در اينگونه داستان ها مشاهده مي شود . اين ضربه و غافلگيري هرچه شديدتر باشد خواننده را بيشتر به سمت مكيف شدن ادبي سوق مي دهد و قدرت ماندگاري اثر را نيز بيشتر مي كند . حتماً داستانك هايي را به خاطر داريد كه شما را شديداً تحت تاثير قرار داده اند و احتمالاً تا سالها نيز در ذهنتان باقي خواهند ماند .

در اين داستانك ها گاهاً غافلگيري و ضربه آخر داستان توام با بيان يك نكته آموزنده و انساني است كه اين مسئله باعث گرايش مخاطباني كه به محتوا اهميت مي دهند شده است . در واقع مي توان گفت داستانك ، فرم محتواست و بيشتر علاقه مندان به خواندن و نوشتن داستانك ، معنا دوست و معنا طلبند .

به هر حال داستانك جاي خود را در جامعه ادبي دنيا باز كرده و امروزه به عنوان يك قالب داستاني به رسميت شناخته مي شود كه با اميد به برطرف شدن موانع و ضعف هايش پيشرفت و گسترش آن اجتناب ناپذير به نظر مي رسد . قطعاً حمايت بيشتر روزنامه ها و نشريات ادبي از داستانك كه امروز نيز در حد متوسطي وجود دارد و همچنين حمايت ناشران مطرح از اين نوع داستاني در موازات برگزاري همايش ها و جشنواره هايي در اين باب مي تواند مسير رو به جلوي داستانك را هموارتر نمايد .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692