قيصر امين پور در مقام محقق ادبي

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

شاعري بر پله هاي سنگي دانشگاه

(قيصر امين پور در مقام محقق ادبي)

 

 

اعجاز ما همين است

ما عشق را به مدرسه برديم

در امتداد راهرويي كوتاه

در يك كتابخانة كوچك

بر پله هاي سنگي دانشگاه

و ميله هاي سرد فلزي

گل داد و سبز شد.

(آينه هاي ناگهان، همزاد عاشقان جهان،51 ).

 

قيصر امين پور را اغلب مردم ما با شعرهايش مي شناسند و در مرگش فقط شعرهايش را خواندند و با شعرهايش گريستند. ساية اين هماي سعادت چنان سنگين است كه شخصيت ادبي و علمي شاعر ديگر به چشم نمي آيد. البته در نگاه ما ايرانيها شاعري و دانش قابل جمع نيست. شاعر گتُوند البته كه محقق و نظريه پرداز قابلي بود. از او دو كتاب دانشگاهي در قلمرو تحقيق ادبي به يادگار ماند كه هر دو محصول تأملات دانشگاهي اوست:

1)‌ س‍ن‍ت و ن‍وآوری در ش‍ع‍ر م‍ع‍اص‍ر. ت‍ه‍ران : ان‍ت‍ش‍ارات ع‍ل‍م‍ی و ف‍ره‍ن‍گ‍ی ، ۱۳۸۳. چ‍اپ دوم ۱۳۸۴. 548 ص

2)‌ شعر و كودكي. تهران: مرواريد. 1385. 130 ص

كتاب نخست پايان نامة دكتري اش بود در دانشگاه تهران به راهنمايي استاد دكتر شفيعي كدكني كه در سالهاي 1373 تا 1376 نوشت. و دومين، نيز پژوهشي بود كه در درس مكتبهاي ادبي دورة دكتري جهان به استاد شفيعي كدكني ارائه كرد. اين دو پژوهش مولود دغدغه هاي اساسي قيصر در تفكر ادبي بود و بازتاب آن دغدغه ها را در بيشتر شعرها، مصاحبه ها و گفتگوهايش به روشني مي توان ديد.

كتاب اول: شعر و كودكي

كتاب شعر و كودكي مولود آگاهي تجربي يك شاعر است: « خيال شاعر و كودك بسيار شبيه به همند». او اين ايده را در خلال غلبة شعور شاعري دريافته است. مي نويسد «روانشاسان، نظريه پردازان ادبي و هنري و نويسندگان و هنرمندان هركدام به شيوه اي شباهت ميان تفكر كودكانه و تخيل هنرمندانه را دريافته اند و برخي از آنها ... اشاراتي كلي به اين نكته داشته اند بدون آنكه بطور جدي به شرح و تحليل آن بپرازند يا چنين نتايجي از آن بگيرند» (ص104). اما گويي شاعر اصرار دارد تا آنچه را در آنات ناب شاعرانة خويش تجربه كرده به تحقيق اثبات كند. او براي اثبات اين تجربه به هر جايي از تاريخ سر مي زند؛ از شعر امروز تا روم و يونان باستان. كثرت ديدگاهها و آراء و نظريات در بارة همانندي خيال كودك و شاعر نشان از رويارويي جهان شاعرانه با منطق و عقلانيت دارد.

قيصر براي تبيين مدعاي خود به مطالعات روانشناسان بزرگ از جمله ژان پياژه، لاكان و فرويد دربارة ذهن و زبان كودك متوسل مي شود. اما يكسرههم آراء انان را نمي پذير و ديدگاه فرويد را به نقد مي كشد (107 و 113). روحيه و رمانتيكي قيصر نگاه رمانتيكي اش به شعر و هستي شناسي شاعرانه با نگاه پيشواي رمانتيكهاي انگليسي ساموئل تيلر كالريج پيوند مي خورد (ص94). شعر معرفت كودكانه و ناب و پيراسته از عقلانيت و منطق است. خيال شاعر و ذهن كودك شبيه همند و مشتركات اين دو جهان مشابه عبارتند از:

- فقدان زمان و مكان و عليت

- خود را در ميان اشياء ديدن،

- احساس يگانگي با جهان و اشياء،

- پنداشت يگانگي نام و شئ

- سادگي و زودباوري،.

كودك هميشه اشتباه مي كند، اشتباهات شاعر نيز شعر مي شود. در نتيجه شعر يعني يك اشتباه كودكانه و يك خطاي زيبا. (67). كثرت نمونه هاي شباهت شعر به اشتباهات زيباي كودكانه حكايت از مطالعات و كاوشهاي طاقت فرساي قيصر در تاريخ پردامنة ادبيات مي كند. او در شعرش رفتاري كودكانه دارد بويژه در دو شعر «عكس كودكي من» و «اي بوي هرچه گل» (اسفند 1374، گلها همه آفتاب گردانند) كه براي دخترش «آيه» سروده، خود را در چهرة كودكش مي بيند و به زيبايي جاي خود را با او عوض مي كند و در اين جابجايي كودك و شاعر به آساني به جاي هم مي نشينند.

 

كتاب دوم: س‍ن‍ت و ن‍وآوری در ش‍ع‍ر م‍ع‍اص‍ر

اگر سنت اوست نوآوري /   نگاهي هم از نو به سنت كنيم

مگو كهنه شد رسم عهد الست   /   بياييد تجديد بيعت كنيم

دكتر امين پور در جلسة نقد كتاب سنت و نوآوري در شعر معاصر در يكصدو پنجاه و سومين نشست كتاب ماه ادبيات و فلسفه 15 ديماهسال 1383 درباره كتابش گفت:

«پيشنهاد بررسى درباره اين موضوع از طرف استاد ارجمند دكتر شفيعى كدكنى بود و من از ميان موضوعات مختلف، اين موضوع را به ضرورت بحث سنت و نوآورى، براى پايان نامه دكترى برگزيدم ... دشوارى كار آنجا بود كه چون من به نسلى آرمانگرا تعلق دارم و كار ادبى و خلاق را براى خود انجام مي دهم، شعرى كه دلم مي خواهد مي نويسم و هيچ كس هم در آن دخالت ندارد، فكر كردم در كار تحقيقى هم مي شود، اين گونه بود؛ اما چنين نبود ... به هر حال من، آدمى دوزيست بودم. هم در مطبوعات هستم و هم در دانشگاه. دانشگاه از من توقعى داشت و لابد انتظار داشت از چشم انداز سنت، نو آورى را بررسى كنم و دوستان مطبوعات بر عكس. بين اين دو ديدگاه سرگردان بودن مشكل كار من بود و موقعى اين مسأله حل شد كه تصميم گرفتم يك چشم سوم برگزينم و به قول گادامر يك جور فاصله گرايى.» ().

ايده هاي اصلي قيصر در كتاب دوم

ادبيات انقلابي و انقلاب ادبي.

او كه سالهاي آغاز شاعري خود را با ادبيات انقلابي آغاز كرد اكنون به تجربه دريافته كه «انقلاب ادبي» بر «ادبيات انقلابي» تفوق مي يابد. اين ايده را در مقايسة شعر مشروطه با شعر نيما با دقت و حوصله مي كاود و نشان مي دهد. نوآوري اصيل از آن نيما بود هرچند شعر انقلابيون مشروطه پاسخي به پرسشهاي انقلابي عصر و متناسب با تحولات اجتماعي روز بود. ادبيات انقلابي زمانمند است و بار ايدئولوژي بر دوش دارد و با افول ايدئولوژي افول مي كند.

توهم مدرنيسم

در كشورهاي جهان سوم تلقي «مدرنيسم» در واقع مولود توهماتي است. نگاه غالب در جامعة ما چنين مي پندارد كه مدرن يعني آنچه كه

1) به امروز تعلق داشته باشد.

2) ناهمانند و روياروي سنت و نفي كنندة آن باشد.

3) همسو و همگراي با تمدن غرب باشد.

4) رگه هايي از الحاد و ناباوري در آن ديده شود.

قيصر مصمم است تا اين توهم را طرد كند. از نظر او «مدرن بودن الزاماً به معني امروزي بودن نيست» . آثار هنري گذشته همچنان معاصرند زيرا مؤثرند (ص 16). و «گذشته اگرچه گذشته است اما درنگذشته است و نمي توان از آن گذشت» (ص 61).

در توهم موجود هستة اصلي مدرنيسم عبارت است از نوآوري از رهگذر نفي سنت. قيصر تناقض اين ايده را نشان داده زيرا هر امر نوي بالاخره روزي كهن و سنتي مي شود پس نو بودن به اين اعتبار نسبي است. سنت نه تنها مانع نوآوري نيست بلكه شرط لازم آن است (63 و 65). اين ديدگاه، سرشاراز خردمندي و فرهيختگي است. نه تفريط در سنت محض و نه افراط در نوگرايي. بلكه بر اصطلاح «سنت نوآوري» پاي مي فشارد. قيصر سنت نوآوري را اصل مي داند و ميان ابداع و سنت هيچگونه رويارويي نمي بيند.

تاريخ ادبي ديالكتيكي

كتاب قيصر ماهيتاً سرشت تاريخ ادبي دارد اما نه از نوع تاريخهاي ادبيات سنتي كه مشتمل بر زندگينامه و نمونة آثار است. او تاريخ ادبيات را از منظر رويارويي سنت و تجدد و در يك روند ديالگتيكي ميان كهنه و نو مي كاود. كهنه و نو در يك فرايند ديالكتيكي تاريخ ادبي را مي سازند. اين روند جدلي را قيصر در طول تاريخ ادبيات ايران دنبال كرده است.

نقصان تئوريك در تاريخ ادبيات نگاري ايران در اين است كه همگي از دو امر مهم قافل بوده اند يكي شاخصه هاي تحول و گذار و ديگري فرديت هنري هنرمندان در سبكهاي ادبي. كار قيصر اما بر پاية اين دو اصل استوار شده است. او شاخصه هاي تحول و عوامل و عناصر عصر گذار و دگرگوني را هركه باشد و هرچه باشد زير ذره بين مي برد. و فرديت هنرمند را خوب مي كاود. به شاعراني مي پردازد كه شعرشان از نظر كيفي و كمي براي مورخان ادبيات و تذكره نويسان قابل اعتنا نبوده است. اما از منظر اين كتاب نقش آنها در گذار يا فرار از سنت مهم است و كاميابي و ناكامي آنها نيز به نسبتشان با سنت بسته است.

بنابر اين سه نوع نوآوري در ادبيات معاصر بر مي شمارد:

نوگرايي بي ريشه (تقليد بي اساس از غرب ، تندركيا، مقدم ، و نفي مطلق سنت)

نوگرايي مشروط (بهار و پروين و رشيد ياسمي)

نوگرايي متعادل بريدن از سنت و نپيوستن به نو يعني ميان نو وسنت شناور شدن.

كتاب قيصر تاريخ حقيقي شعر معاصر ما را از منظر جدال كهنه و نو روايت مي كند او با نگاهي جامعه شناسانه و با تسلط بر شعر ايران لحظه هاي گذار و جدالهاي معنادار سنت و تجدد را تحليل كرده است.

انتشاركتاب «سنت و نو آورى در شعر معاصر» واكنشهاي مختلفي در پي داشت. برخى گفتند قيصر به شاملو كم عنايتى كرده و به اخوان بيشتر پرداخته و درباب خانلرى و توللى، گزينش هاي غير ضروري صورت داده است. با اين همه اين كتاب اولين پژوهش جدى دانشگاهى ما در مسأله سنت و تجدد است.

فصل 14 كتاب با عنوان «از ادبيات انقلابي تا انقلاب ادبي» حاوي ديدگاههاي خاص نويسنده و از اهميت بيشتري برخوردار است. آنچه دكتر ضياء موحد در جلسة نقد كتاب بر آن تأكيد داشت محتواي همين بخش بود. دكتر موحد در آن جلسه گفت: «اگر كسى عظمت نيما را با اين كتاب نفهمد و متوجه نشود كه جاى اين آدم در تاريخ شعر ما كجاست، در جاى ديگرى نمى فهمد. من واقعاً بى طرفانه مي گويم كه با اين كتاب حق نيما ادا شده است. قيصر بحث ارزش ابهام ادبي در بوطيقاي نيما را خوب دريافته است. (386).

«معيارهاي زيبايي شناسي نيما نه بازتاب مستقيم و منفعل ارزشهاي اجتماعي مشروطه و زمان خود بلكه پاسخ خلاق و فعال خود او به پرسشهاي هنر و ادبيات زمانه است» (ص384).

دانشگاه و تحول فكري

تفكر و انديشة هنري قيصر با ورود به دورة تحصيلات تكميلي در دانشگاه، دستخوش دگرديسي شد. ديدگاه ايدئولوژيك وي مبدل شد و نگاهش به افق وسيع انساني معطوف گشت، دوستان و همقطاران وي كه بعضاً از جنبة تخيل شعري بر قيصر تفوق داشتند اما همچنان در حلقة نگرشهاي زمانمند فرو ماندند. ديدگاه هاي تاريخي نگر و نظريه هاي ادبي متعادل در دو كتاب تحقيقي قيصر مؤيد تأثير جدي مطالعات دانشگاهي در مرام ادبي اوست.

عشق به شعر و جمال شناسي ادبي تا حد يك اعتقاد راستين و يك ايدئولوژي در وجود قيصر ريشه كرده بود. او در اين سالهابيش از آن كه به آزادي سياسي دل بندد به آزادي زيبايي شناختي مي انديشيده (ص387) و انقلاب ادبي را بر ادبيات انقلابي و انقلابات اجتماعي ترجيح مي داده است.

 

اعجاز ما همين است

ما عشق را به مدرسه برديم

در امتداد راهرويي كوتاه

در يك كتابخانة كوچك

بر پله هاي سنگي دانشگاه

و ميله هاي سرد فلزي

گل داد و سبز شد.

(آينه هاي ناگهان، همزاد عاشقان جهان،51 ).

محمد فتوحي

link

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692