در سالهای اخیر شاهد رنج بردن بدنهی سینمای داخلی از ضعف فیلمنامه و بخصوص ایده و موضوع بودهایم. در سري جديد سينما- اقتباس برآنیم که در این بخش، بین سینما و ادبیات را آشتی دهیم. در سینمای جهان سینمای اقتباسی از ادبیات داستانی بخش عمدهای از تولیدات سینمایی را به خود اختصاص میدهد. در سینما- اقتباس با معرفی رمان، داستان بلند و حتی نمایشنامههایی که در ایران ترجمه شده و در دسترس هستند، امکان تبدیل آنها را به فیلمنامهی اقتباسی مورد بررسی قرار میدهیم. پتانسیلسنجی موضوع داستان، تصاویر، تعدد و عمق شخصیتها و امکان تبدیل آنها به فیلم از سرفصلهای این بخش هستند. همچنین فیلمهای موفق و مطرح سینمای جهان با موضوعی مشابه یا از همین نویسنده نیز در این قسمت معرفی میشوند تا امکان بالفعل شدن این پتانسیلها برای مخاطبان و تولیدکنندگان آشکار شود. امید داریم با این تجربه بتوانیم گامی برداریم در یاری رساندن به فیلمسازان و فیلمنامه نویسان و ایدهپردازان.
خلاصه داستان:
راوی داستان خود نویسنده (ترومن کاپوتی) است که به اختصار در طول داستان ت.ک. نامیده میشود. وی در پی شنیدن خبر یکسری جنایات زنجیرهای از یکی از دوستان قدیمیاش بهنام جیک، که کارآگاه مسئول این پرونده است، به شهر محل حادثه میرود تا از نزدیک حوادث مشابه و سیر حدس و گمانهایی را که در فضای مشوش و پر تردید و دلهرهی شهر بر سر زبانهاست دنبال کند. در تمام این جنایتها، امضای قاتل بهچشم میخورد؛ قاتل قبل از به قتل رساندن مقتولین، آنها را انتخاب میکند و برای آنها تابوت دستسازی میفرستد. نویسنده به این نتیجه میرسد که این قتلها با نقشهی قبلی صورت گرفتهاند و سناریوی قتلها را همراه با دوست کارآگاه خود دنبال میکند. مظنون اصلی این حوادث، فردی است بهنام رابرت کوئین که بهخاطر مسئلهی آبرسانی از رودخانه به مزارع همسایه، مجبور شده بخشی از زمینها و آب مصرفیاش را به آنها واگذار کند. پس از این شکست از آنها کینه دارد و یکییکی، با فرستادن تابوتهای دستساز، به آنها اعلام میکند که نفر بعدی آنها هستند. نقطهی اوج داستان آنجاست که نویسنده و دوست کارآگاهشان با قاتل احتمالی این جنایات، طرح دوستی میریزند تا از نزدیک او را زیرنظر بگیرند. در طول دیالوگهای داستانی، مخاطب مرتب با این تردید دست و پنجه نرم میکند که آیا کوئین که نویسنده و کارآگاه او را قاتل میدانند، واقعاً دست به این جنایات زده یا بیگناه است؟ بار درام و عاطفی داستان با فرستاده شدن تابوت دستساز برای نامزد جیک به اوج خود میرسد. در نهایت، تلاشهای جیک برای اثبات گناه کوئین به نتیجه نمیرسد و نامزدش ادی نیز به قتل میرسد.
درباره نویسنده:
ترومن گارسیا کاپوتی، 1984-1924، متولد نیو اورلئان امریکا
در هفدهسالگی ترک تحصیل و شروع به همکاری با مجله نیویورکر کرد. ترومن کاپوتی سبک شخصی خود را با نام رمان غیرداستانی ابداع نمود. در سال 1945 اولین مجموعه داستان کوتاه خود را با عنوان «میریام» در مجلهای منتشر کرد که برای او جایزه ادبی «او هنری» را به ارمغان آورد.
در سال 1958 کتابی با عنوان «صبحانه در تیفانی» منتشر کرد که یکی از مشهورترین داستانها در فرهنگ آمریکا شد که از آن فیلمی با همین نام نیز ساخته شد. او برای انتشار کتاب خود تحت عنوان «به خونسردی» 6 سال کار کرد. کتاب در سال 1966 چاپ و خیلی سریع از پرفروشترین کتابها در جهان شد. از این کتاب نیز نسخه سینمایی اقتباس شده است.
سبک نگارشی نویسنده:
رمان غیرداستانی-مستند، گزارشهای رئالیستی ژورنالیستی جنایی/ ژانر: حادثهای-جنایی
اقتباس از این داستان:
این داستان با موردتوجه قرار گرفتن از سوی ریموند چندلر و بیلی وایلدر تبدیل به یک فیلمنامه اقتباسی با این عنوان شد و یکی از شاهکارهای سینمای کلاسیک جهان نیز بر اساس آن ساخته شد.
اقتباس از آثار این نویسنده:
1. فیلم Breakfast at Tiffany's (صبحانه در تیفانی): کارگردان Blake Edwards، فیلمنامه از Axelrod George با اقتباس از اولین رمان ترومن کاپوتی با همین نام، با بازی Audrey Hepburn ، محصول 1961 امریکا.
2. فیلم In Cold Blood (در خون سرد): کارگردان Richard Brooks، فیلمنامه از Richard Brooks با اقتباس از رمان ترومن کاپوتی با همین نام، محصول 1967 امریکا.
3. فیلم The Glass House: کارگردان Tom Gries، فیلمنامه از Truman Capote، محصول 1972 امریکا.
4. فیلم Capote: کارگردان Bennett Miller، برشی از زندگی ترومن کاپوتی (فیلمنامه از Dan Futtermanبا اقتباس از کتابی نوشته Gerald Clarke) که به کشمکشهایی میپردازد که نویسنده (ترومن کاپوتی) هنگان نوشتن آخرین کتابش (درخون سرد) In Cold Blood داشته است، با بازی Philip Seymour Hoffmanدر نقش ترومن کاپوتیکه برای او اسکار بهترین نقش اول مرد را بههمراه داشت)، محصول 2005 امریکا. برنده جایزه بهترین فیلم منتقدین امریکا، کاندید 5 جایزه اسکار و...
5. فیلم Infamous: کارگردان Douglas McGrath، برشی از زندگی ترومن کاپوتی فیلمنامه از Douglas McGrath با اقتباس از کتابی نوشته George Plimpton، با بازی Toby Jones در نقش ترومن کاپوتی، محصول 2006 امریکا.
- و حدود 10 عنوان فیلمهای سینمایی، سریال و فیلم کوتاه دیگر با نویسندگی فیلمنامه و یا اقتباس از آثار این نویسنده.
علل اصلی انتخاب:
ـ نویسندهی این کتاب را میتوان یکی از مشهورترین و موفقترین نویسندگان داستانهای معمایی و گزارشهای رئالیستی ژورنالیستی- جنایی در دههی دوم قرنبیستم دانست که متاسفانه آثار او در ایران هنوز شناخته شده و در دسترس نیستند و تا جاییکه من اطلاع دارم از این نویسنده رمان (صداهای دیگر، اتاقهای دیگر) (Other Voices, Other Rooms)، با ترجمهی رویا سلامت، نشر چشمه، رمان (به خونسردی) و مجموعه داستان (درخت شب) در ایران منتشر شده است.
- برخی رمانهای کاپوتی را، بهدلیل استفاده از گزارشات واقعی و ژورنالیستی، در زمرهی رمانهای مستند قرار میدهند. همین امر، نشاندهندهی قابلیت بالای این داستان در تبدیل به فیلم است.
ـ وجود دیالوگهای قوی و موجز که قابلیت استفاده در فیلمنامه را با کمترین تغییرات دارند.
ـ فضاسازی و توصیفهای تصویری مناسب.
ـ عدم ذهنیتگرایی داستانی و عملگرایی شخصیتها.
ـ نداشتن تصاویر و حوادثی که نیاز به جلوههای ویژهی خاص و عملیات پلیسی است که در فیلم ایجاد سکانسهای خشن یا کمجان و بیمحتوا بکند؛ بهقول معروف Action با تم هالیوودی. در ضمن، از نظر اقتصادی نیز فیلم پرهزینهای نخواهد بود و بهدلیل کشش بالای داستانی احتمال موفقیت آن در گیشه زیاد است. این داستان، در واقع، معمایی و رمزآلود است. میتوان آنرا به داستانهای آگاتا کریستی شبیه دانست، با فضای مدرن و امروزی.
ـ شخصیتپردازی حرفهای و قابلقبول.
ـ انسجام تصاویر و حوادث.
ـ وجود گرههای قوی و قابل پرداخت در ژانر حادثهای-جنایی.
ـ کشش بالای داستان و کشمکشهای ذهنی مخاطب با چراهای داستان.
ـ پتانسیل سینمایی داستان، بالاتر از جنبههای ادبی آن قرار میگیرد.
ـ از آنجائیکه نویسندهی این رمان، یک خبرنگار بوده، نگارش داستان، از اصطلاحات و آرایههای سخت فهم ادبی خالی است. سبک نگارشی داستان را میتوان با سبک نگارشی ارنست همینگوی مقایسه کرد، که فیلمهای زیادی از داستانهای او اقتباس شدهاند.
مشکلات احتمالی:
ـبا ایجاد تغییرات کوچک میتوان فضای وقوع حوادث داستان را ایران فرض کرد و باتوجه به فرهنگ بومی، آنرا تا حدی بومیسازی و مناسب فضای ایران امروز کرد. بهعنوان مثال، علت دشمنی کوئین با قربانیان را موضوع دیگری دانست.
ـ محل وقوع حوادث، تهران انتخاب شود و باتوجه به تفاوتهای فرهنگی غرب، بایستی تغییراتی در برخی صحنهها و دیالوگها ایجاد شود.
ـ واضح است که مهمترین قسمت اقتباس، بومیسازی فضاها و کاراکترهاست که هم به بدنهی طرح داستانی صدمه نزند و هم مناسب نمایش در سینمای ملی و قابل قبول برای تماشاگر ایرانی باشد.
ـ نکته مهم دیگری که در اقتباس از داستانهایی با ژانر جنایی از داستانهای امریکایی و اروپایی وجود دارد، حفظ انسجام فیلمنامه اقتباسی با رعایت وفاداری به داستان اصلی است.
عنوان کتاب: ترومن کاپوتی، تابوتهای دستساز (گزارش واقعی از یک جنایت آمریکایی)، ترجمه بهرنگ رجبی، انتشارات چشمه، بهار 1391