بیشک تئاتر یکی از مهمترین رسانههای ارتباط جمعی است که تاکنون شناخته شده است. برقراری ارتباط حسی و عاطفی به لحاظ همنفس بودن با تماشاگر به تئاتر قدرتی وصفناپذیر میبخشد. قدرتیکه کمتر کسی بعد از تماشای یک اثر مناسب تئاتری از آن بهره نمیگیرد. خواه این بهره در راستای اهداف تربیتی باشد، خواه سیاسی، خواه اجتماعی.
قصد بر این نیست که در این مختصر به توضیح و تفسیر تاریخچه تئاتر از یونان باستان تاکنون بپردازیم، بلکه فقط به جایگاه این هنر در بین مردم ایران و جهان و البته جاییکه باید باشد خواهیم پرداخت. ایران با پیشینه تاریخی که دارد بارها نشان داده است که از لحاظ دریافت مصادیق فرهنگی مثبت نه تنها مشکلی ندارد بلکه با جذب آن میتواند نواقص آنرا نیز برطرف کرده و به شکلی کاملاً ایرانی شده به اجرا درآورد. اما متأسفانه بیمهریهایی که در زمینه هنر تئاتر صورت گرفته باعث شده تا علیرغم پتانسیل بالایی که در میان هنرمندان چه در زمینه نویسندگی چه کارگردانی و چه بازیگری وجود دارد، سالنهای نمایش خالی بماند و گروهها چشم بهراه حضور تماشاگر بمانند. شاید اگر تئاتر این حمایت را از ابتدا تاکنون بهخود میدید اینک بهگونهای دیگر ورق میخورد. به مهمترین علل این بیمهری میتوان به کمبود سالنهای نمایش، عدم تخصیص بودجه مناسب برای به اجرا درآمدن یک اثر نمایشی و تبلیغات نامناسب اشاره کرد. قرار نیست که کارگردان یا سرپرست گروه اجرایی الزاماً در زمینه تبلیغات هم موفق باشد. کار کارگردان هدایت بازیگران و کار سرپرست حمایت از گروه است. حال تصور کنید که بعد از زحمات چندین ماهه یک گروه کار به اجرا میرسد اما متأسفانه کسی از این اجرا باخبر نیست. کار دیده نمیشود پس نقد هم نمیشود و در نتیجه اصلاح هم نمیشود. عدم اصلاح نیز باعث میشود تا کار بعدی گروه کیفیت به مراتب کمتری داشته باشد. تماشاگری که کار دوم این گروه را میبیند با دلخوری حاصل از تماشای یک نمایش ضعیف سالن را ترک میکند. چقدر باید هزینه شود تا او به سالن بازگردد؟؟
در نقاط مختلف دنیا اما این رابطه به این سردی نیست. توجیه این است که مهد و خاستگاه هنر نمایش از غرب بوده و آنان پایهگذار هنر نمایش بصورت مدون بودهاند. هرچند که این مطلب با نگاهی به هنر نمایش در ایران، چین، هند و دیگر کشورهای باستانی شاید این دیدگاه را به چالش بکشد.
آنچه مهم است نحوه نگاه به تئاتر در جوامعی است که خود را مدعیان تأسیس آن میدانند. شاید در برنامه کمتر کسی رفتن به سالن تئاتر در یک ماه وجود نداشته باشد. بههمان راحتی که ما به پارک میرویم به تئاتر میروند و از همه مهمتر قدر این هنر را میدانند و با شعف دل به خریدن بلیط آن اقدام میکنند. نکته جالب اینجاست که این فرهنگ را به کودکان خود نیز تعمیم میدهند و هر سال هنرمندان تئاتر با نسلی مواجه میشوند که از آنها کارهای بهتر و عمیقتری را طلب میکند. بر همگان واضح است کودکانی که از سنین ابتدایی زندگی با دیدن نمایشهایی که راه زندگی کردن، نحوه تفکر، نحوه برخورد با مشکلات زندگی و نحوه مدیریت احساس را آموزش دیدهاند، جامعهای موفقتر را خواهند ساخت. این ابزار آموزشی برای کودکان گرچه در قالب داستانهای حیوانات و درختان و جادوگران و فانتزیهای مورد علاقهشان درمیآید، اما سرشار است از مبانی پایه و اصولی زندگی. این شروعي ديگر در مورد هنر تئاتر در این مجله است که از این پس در آن شاهد ارائه مقالاتی درباره تئاتر خواهیم بود. امید است که هر کدام از ما به نحوی بتوانیم با حمایتهای خود از هنرمندان گام مهمی برای پیشرفت آنان بهسوی خلق هنری والا و متعالی برداریم.