این تصویر ونسان ونگوگ در زمانی است که پنداشته میشده بعد از دعوایی در شهر آرل، گوش خود را با تیغ بریده است.
اما، آیا واقعاً ونگوگ خود دست به چنین رفتار خود آزار و خود تخریبی وحشتناکی زده است؟
روایات رسمی چنین عملی را بر اساس شواهدی متناقض تأیید میکنند. حتی مرگ مشکوک به خودکشی ونگوگ در سال 1890 میتواند در دنبالهی رفتارهای جنونآمیز او و در نتیجه صحهای بر میل او به خود ویرانگری داشته باشد. نقاشی که همیشه دچار احساس سرگشتگی و مشکلات حاد هویتی بوده. به نحویکه این مشکلات تأثیرات سو و عدیدهای بر زندگی شخصیش داشته. در پانزدهسالگی ترک تحصیل میکند. از آن پس زندگیش سراسر سیالیتی ناکام و آرمانجوییهایی در بدرگونه بوده است؛ از شهرهای مختلف تا حرفههای گوناگون. در شغلها و وضعیتهای جدید یا دوام نمیآورد، یا عزل میشود. در عشق هم به همین گونه است و در دو تجربهی اولش با شکست مواجه میشود که به افسردگی و سرگشتگی بیشترش دامن میزند.
نهایتاً رو به نقاشی میآورد و اولین اثرش را در سال 1885 بهنام «سیبزمینی خورها» خلق میکند. پس از مدتی بههمراه تئو؛ برادرش، به پاریس میرود و پس از مدتی به شهر آرل در جنوب فرانسه. در همانجا بود که پل گوگن به توصیهی تئو به ونسان ملحق میشود و اتفاق گوشبریده میان آندو روی میدهد. روایات رسمی اذعان میدارند که رابطهی آنها بعد از مدتی رو به سردی و در نهایت مشاجرهای میگذارد که در آن ونگوگ لیوان مشروب را بهسمت گوگن پرتاب میکند.گوگن هم به همین رو اعلام میدارد که ونگوگ را ترک خواهد کرد. این مسئله موجب تشدید بحران روحی ونگوگ شده و در روز بعد با تیغ به گوگن حمله میکند. سپس در اوج پریشانی با همان تیغ قسمت پایین گوشش را قطع کرده و تکه گوش بریده شده را در دستمالی میپیچد و آنرا به معشوقهاش «راشل» تقدیم میکند!
اما دو محقق آلمانی بهنامهای هانسکافمن و ریتا ویلدگانس، در کتابی با عنوان «ونگوگ، پل گوگن و پیمان سکوت» بر اساس تحقیقات دهسالهی خود به نتیجهای برخلاف روایات معمول دست یافتهاند.
ایندو اظهارات شاهدان و تحقیقات پلیس در آن زمان و نامههای رد و بدل شده میان دو هنرمند را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدهاند که دعوای ونگوگ و گوگن در نهایت به این منجر شد که گوگن با شمشیرش گوش دوستش را بریده است، نه خود ونگوگ! و ظاهراً بعد از آنهم گوگن گوش بریده را در دستمالی پیچید و به روسپیای بهنام راشل داد که همان معشوقهی ونگوگ بوده است. کافمن میگوید که عمد یا غیرعمدی بودن این مسئله معلوم نیست اما در هر صورت هر دو نقاش توافق میکنند تا داستان ساختگی بریدن گوش توسط خود ونگوگ را برای جلوگیری از بازداشت گوگن در بازجویی پلیس مطرح کنند. ونسان ونگوگ نهایتاً در تابستان 1890 بر اثر عفونت جراحت ناشی از گلوله فوت میکند.