نقد و بررسي مجموعه داستان«جايي براي پناه» نويسنده«ايوب بهرام»،«بهاره ارشدرياحي»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

درباره‌ی نویسنده‌ی کتاب:

ایوب بهرام متولد 1353، اهواز، لیسانس ادبیات فارسی دارد. داستان‌نویسی را از زمان دانشجویی و با انتشار داستان‌کوتاه در مجلات محلی خوزستان مانند کارون، فرهنگ و نور آغاز کرده است. نخستین مجموعه داستان او تحت عنوان «شور و شیرین» در سال 1390 توسط انتشارات معتبر در اهواز منتشر شد. مجموعه داستان «جایی برای پناه» دومین تجربه‌ی او در زمینه‌ی انتشار مجموعه داستان‌کوتاه است که در سال 1391 توسط انتشارات معتبر اهواز به بازار کتاب عرضه شده است.

درباره‌ی کتاب :

این مجموعه داستان مشتمل بر 12 داستان کوتاه است با عناوین:

-          پر یا پوچ

-          دانه

-          جایی برای پناه

-          ردیف اول ته کلاس

-          جراحی

-          سرنوشت یک خر

-          جزیره‌ای در خشکی

-          گودال

-          خلسه

-          نقطه، صفر

-          خواب‌زده

-          یک پارچ آب سرد

 

مجموعه داستان «جایی برای پناه» نیز مانند مجموعه داستان قبلی آقای بهرام، ویژگی‌های اقلیمی جنوب را دارد. داستان‌ها جغرافیا دارند و حس شرجی و گرما و حتی لهجه‌ی مردم خوزستان را به‌خوبی به‌تصویر کشیده‌اند.

قبل از طبقه‌بندی نوع داستان‌های این مجموعه از نظر حجم داستان و تعداد کلمات، بهتر است بحث طبقه‌بندی انواع داستان‌کوتاه براساس تعداد کلمات را دقیق‌تر مورد بررسی قرار دهیم؛

در ادبیات کشورهای مختلف، تعاریف متفاوتی برای اطلاق عناوین خاص به داستان‌های کوتاه براساس تعداد کلمات وجود دارد؛ به‌عنوان مثال: در امریکا، داستان‌هایی با بیش از ده‌هزار کلمه نیز در شاخه‌ی داستان‌های کوتاه طبقه‌بندی می‌شوند، ولی

 

تحت عنوان داستان‌های کوتاه بلند (Long Short Stories). در صورتیکه در بریتانیا این عدد، حدود پنجاه‌هزار کلمه است. این در حالی است که در استرالیا کمتر داستان‌کوتاهی بیشتر از 3500 کلمه دارد. ولی به‌طور معمول، داستان‌های بالای چهل هزار کلمه را رمان کوتاه می‌نامند. رنج متوسط حداقل تعداد کلمه برای اطلاق عنوان داستان‌کوتاه 1000 کلمه است. داستان‌هایی که حجمشان کمتر از 1000 کلمه است را اصطلاحاً داستانک می‌نامیم. داستانک، خود به دو شاخه تقسیم می‌شود:

  • داستان کوتاه کوتاه : زیر 250 کلمه.
  • داستان فلش فیکشن ( Flash Fiction ) : بین 250 تا 750 کلمه.

با این مقدمه، می‌توان داستان‌های این مجموعه را، از نظر تعداد کلمات، ( Flash Fiction ) دانست. البته دسته‌ی دیگری از این گروه داریم تحت عنوان داستان ناگهانی (‌Sudden Fiction‌)؛ که حجمشان بین (‌Flash Fiction‌) و داستان‌کوتاه قرار می‌گیرد. که شاید درست‌تر باشد اکثر داستان‌های این مجموعه را جزء این دسته طبقه‌بندی کنیم.

گذشته از بحث حجم داستان‌ها، بایستی از نظر محتوایی و تکنیکی نیز آنها را مورد بررسی قرارداد؛

می‌توان گفت بررسی وجود عناصر داستان، میزان پرداخت آنها و وجود گره و بحران روایت در این بحث می‌گنجد. به‌نظر من، داستان‌کوتاه، با هر ژانری از نظر محتوایی یا هربرچسبی از نظر حجمی، باید عناصر داستان را داشته باشد و مجاز به حذف آنها نیست. نویسنده فقط می‌تواند به اندازه‌ی نیاز روایت، نوع و میزان پرداخت و فرم آنها را تغییر دهد که البته وزنه‌ی پرداخت هریک از عناصر داستان کمی سلیقه‌ای است و به ایجاد فرم و ژانرهای متفاوت می‌انجامد. به‌عنوان مثال، داستان‌هایی با دیالوگ‌های زیاد نسبت به حجم کلی و توصیف‌ها و تصاویر داستان، به نمایشنامه نزدیک می‌شوند. با تمام این تفاصیل، من تقریباً هیچ‌کدام از آثار منثور این مجموعه را داستان‌کوتاه نمی‌دانم. زیرا هیچ یک از عناصر داستان کوتاه در آنها به‌طور صحیح و در اندازه و فرم حداقل استاندارد پرداخت نشده‌اند. شاید بتوان آنها را قصه، طرح‌واره یا خاطره‌نگاری دانست.

مشکل بزرگ و اساسی دیگر، عدم رعایت علائم نگارشی، غلط‌های دستوری و املایی فراوان در متن است که نیاز به یک ویرایش اساسی را حیاتی کرده است.

با وجود کوتاه بودن داستان‌ها، ریتم مناسبی در آنها حس نمی‌شود و به اصطلاح متنشان پر از دست‌انداز و حفره است. نثر، سالم، روان و خوش‌خوان نیست و در بسیاری از موارد، به سوژه یا ایده‌ی خوب داستان ضربه می‌زند.

البته باید اعتراف کرد که پشت تمام داستان‌های مجموعه، سوژه‌ها و تصاویر زیبا و متنوعی نهفته است که خبر از ذهن خلاق نویسنده‌ی آنها می‌دهد. ولی متاسفانه به‌دلیل عدم بکارگیری صحیح عناصر داستانی و پرداخت درخور، کشش و جذابیت زیادی برای مخاطب حرفه‌ای ندارند که به‌عقیده‌ی من، اولین و بزرگترین مانع در این عدم ارتباط بین مخاطب و داستان‌ها، عدم ویرایش نگارشی متون است. از نقاط قوت داستان‌ها، به‌کارگیری دیالوگ‌های قوی و ساخت فضایی قابل‌باور و بومی است که البته نسبت به کار اول نویسنده، فضاها بیشتر شهری است و داستان‌ها اکثراً در کلانشهر اهواز می‌گذرند.

قابل ذکر است که داستان‌های «گودال» و «یک پارچ آب سرد» نسبت به بقیه‌ی داستان‌های مجموعه یک قدم جلوتر ایستاده‌اند و می‌توان گفت از نظر تکنیکی فاصله‌ی چندانی تا تبدیل شدن به یک داستان‌کوتاه کامل ندارند.

تم طنز و پرداخت مناسب شخصیت‌ها در «یک پارچ آب سرد» را می‌توان نقطه‌ی عطفی در داستان‌های این مجموعه دانست. داستان «گودال» داستان منسجمی است و نثر روان و دیالوگ‌های قوی دارد و گره‌افکنی‌ها، خرده‌روایت‌ها و بحران اصلی به‌خوبی شکل گرفته‌اند. داستان «جایی برای پناه» نیز داستان شکیل و خوش‌خوانی است. البته پایان‌بندی آن کمی دچار اطناب شده و در دو پاراگراف آخر داستان اطلاعات غیرضروری به مخاطب داده می‌شود. به‌نظرم، همان قسمتی که آقای دزفولی و نجفی در مورد زدن زنگ خطر بحث می‌کنند، داستان باید تمام می‌شد و توضیحات و تصاویری که بعد از آن آمده اضافی است. نویسنده باید بتواند به درک و شعور مخاطب خود اعتماد کند و از دادن توضیحات و اطلاعات اضافی به مخاطب و قضاوت‌های غیرضروری در مورد شخصیت‌های داستان بپرهیزد.

داستان «جراح»، شروع کش‌دار و نامناسبی دارد. فکر می‌کنم برش داستانی در آن اشتباه انتخاب شده است. داستان باید کمی جلوتر شروع می‌شد. مثلاً از زمان پارک کردن. چون بحران اصلی روایت، ماشین راوی و حوادث پیرامون پیدا کردن جای پارک است و به‌نظر نمی‌رسد دیالوگ‌های بین راوی و پدرش در مورد گرفتن چک، خیلی به پیشبرد داستان در چارچوب منطقی روایت کمک کند. البته فضاسازی برای ورود به داستان‌کوتاه لازم و اجتناب‌ناپذیر است، ولی باتوجه به حجم این داستان، باید توصیفات، دیالوگ‌ها و خرده روایت‌ها را به تناسب، در طول داستان پخش کرد که وزنه‌ی سنگین و ناهموار در خوانش آنها ایجاد نشود. در مورد 8 داستان دیگر مجموعه، حرف و نظر خاصی ندارم. چون به‌نظرم، به مفهوم تکنیکی داستان‌کوتاه نزدیک نشده‌اند. شکل نگرفته‌اند و خام مانده‌اند.

قابل بحث بودن تنها 4 داستان از 12 داستان کتاب، زنگ خطر بزرگی برای نویسنده‌ی آن است و باتوجه به استعداد نویسنده در یافتن ایده‌های خلاق و خلق فضاها و دیالوگ‌های بومی، پیشنهاد من به نویسنده، به‌عنوان مخاطب نه به‌عنوان نویسنده یا منتقد کارکردن بیشتر روی نثر و تجربه و تجربه است. باید همواره به این نکته‌ی مهم توجه داشت که کیفیت و ماندگاری اثر از مطرح شدن نام نویسنده خیلی مهم‌تر است. چون تاریخ به ما ثابت کرده است، که گاه نوشتن تنها یک کتاب خوب می‌تواند نام یک نویسنده را جاودانه کند.

در پایان، تاکید می‌کنم که نظراتی که در این یادداشت کوتاه بیان شده‌اند، به دور از غرض‌ورزی و نظرات شخصی و سلیقه‌ای است. هدف من تنها کمک به ادبیات این داستان‌ها و نویسنده‌ی محترم این کتاب بوده است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692