مرکز شناسی شعر جنگ ، به مثابه زیبایی شناختی عبور ! / احسان مهديان

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

مرکز شناسی شعر جنگ ، به مثابه زیبایی شناختی عبور !

نام «  دفاع مقدس» دقیقا نگاه متفاوت ادبیات جنگ در ایران عزیز را ، با اشاره به  مقطعی از تاریخ ، تعیین و علامت گذاری می نماید که نسبت به دوره های ماقبل و مابعد خود و حتی جریانات حاضر در مناطق جغرافیایی دیگر متمایز کرده است !


پیش نوشت :

این روزها در بعضی روزنامه ها می خوانیم که اصطلاح « دفاع مقدس » مانع اصلی گسترش ادبیات جنگ در ایران شده ومدعی شدند همین قرائت اجازه نداد تا احتمالا شعر جنگ در ایران به « ادبیات مدرن »  پیوند بخورد !! و شاید همین امر با خوانش کاملا سنتی اجازه تکثر دراین بستر را نمی دهد !! و جالب است این ادعا توسط کسانی صورت می پذیرد که دوستان دیگری در مقابل و در بستر شعر امروز ، خودِ آنان را مانع جدی بسط و گسترش ادبیات جنگ و به خصوص شعر دفاع مقدس  می شمرند !

بی تردید پژوهشگرانِ امروز مشتاق و جویای درآویختن به امری واقعی‏اند. آن هم در زمانی که همه چیز متغیر و نو شونده است. اما بخش مهمی از سنت‏ها که به نحو تعاملی و بازاندیشانه حفظ و تکریم می‏شوند،  دارای ریشه های مذهبی هستند. این سنت‏ها نیز امروزه مورد بازنگری و تأمل قرار گرفته و باز تبیین می‏شوند و عقلانیت و فایده‏مندی آنها مجددا آشکار می‏گردد.  لذا اهمیت « نو  » شدن الزاما برابر یا مبدل کردن به یک مدل غربی  نیست بلکه می تواند با پوست اندازی به توانائی های بالقوه، خاصیت بالفعل شدن بدهد و اثر هنری و در این مقال « شعر » را در عرض و در طول و حتی در گزاره های تک به تک قابل خوانش و قرائت نموده و احیانا بتواند در تراز شعرهای تاثیر گذار جامعه امروز در میان جوامع بشری هویت مستقل خود را بدست آورد .

امروزه پاسداری از سنت‏ها رنگ تازه‏ای به خود گرفته و دیگر دگرگونی به سمت یکسان سازی با پدیده های غربی تنها عامل پیشرفت محسوب نمی‏شود، درنتیجه تجدید حیات سنت در مناطقی مانند ایران که از ریشه های تمدن و الگوهای معنوی برخوردارند اهمیت بیشتری یافته است  لذا  صِرفِ گزاره ی « مقدس  » نمی توان عامل  بازدارنده و حتی پیش برنده تلقی شود بلکه می تواند راه برون رفت از ایستائی و سرعت بخشیدن به عامل تغییر و  مانع از غلطیدن به دامن غرب زدگی محض « نوعی وادادگی »  باشد .

 ادبیات دفاع مقدس «  گفتمانی  » در پرتو اتفاقات درون متن و ارجاعات بیرونی ست که در مواقعی ممکن است اشتراکاتی با دیگر نحله های هم تراز داشته باشد اما « مختص خودش » است و نیاز به حذف گزاره ی « دفاع مقدس  » ندارد بلکه تاکید بر اصطلاح « دفاع مقدس »  تاکید بر گفتمانی است که سازو کارها و مناسبات درونی خود را خودش ایجاد می کند .

حال در صورت تایید آنچه در بالا گفته شد این سوال طرح می شود که آیا  این امر می تواند نافی مسیر ِ شدن و رشد یافتن و دگرگونگی باشد ؟

 

مرکز شناسی شعر دفاع مقدس

آنچه که در رابطه با شعر جنگ و یا به روایت ایرانی آن « ادبیات دفاع مقدس » نهفته است نوعی « پدیده ضد جنگی »  است که متاسفانه این بخش آن  به خوبی تبیین نگردید والبته باید تاکید کنم  شاید و به احتمال قوی اگر در دوران 8 سال کوران نبرد و عملیات کسی به چنین رویکردی توجه داشت معنای دیگری را با دایره ای منفی ( نوعی گزاره لیبرالیستی ) تداعی می کرد  اما دقیقا بعد از گذشت این همه سال این اصطلاحات مفاهیم تازه ای را تولید نمودند که قابل تعریف و قرائت  جدیدی هستند .

مثلا « دفاع » در برابر « حمله »  بکار گرفته می شود یعنی ابتدا تهاجم و تجاوز صورت گرفت و سپس عامل دفاع مطرح شد و از آنجا که این امر پدیده انسانی و بشر دوستانه خود را داراست ،  انگیزه های دینی و جهادی را نیز دنبال می کرد که به ترکیب « دفاع مقدس » رسید .

در مرکز شناسی شعر دفاع مقدس باید توجه داشت که ویژگی عمده آن عدم تفکیک مبارزه با زندگی معمول و روال طبیعی آن در روزگاریست که نبرد در مرزهای زمینی و هوایی و دریایی به شدت ادامه داشت و نه جنگ از زندگی روزانه مردم جدا بود  و نه متقابلا مردم خود را از آن تفکیک می کردند .

و این بازتاب اصلی ادبیات جنگ در سال های دفاع مقدس و مخصوصا بعد از پایان جنگ است .  ادبیات جنگ و شعر دفاع مقدس بطور خاص موضوع پذیر نیست چرا که همه موضوعات زندگی انسان ایرانی با وقایع جنگ ارتباط داشت و کلمه ها نیز تداعی گر چنین موقعیتی هستند . لذا تفکیک زندگی و مناسبات آن مانند « عشق » ، « سفر » ، « دین » ، « مبارزه » ، « کسب و کار » و « جنگ » امری ناممکن بود  و آنچه موجب خساراتی به ادبیات جاودانه دفاع مقدس شد احتمالا تلاشی است که برای جدا سازی آن صورت می گیرد .

داستان های دفاع مقدس و شعر حوزه ارزش های پایداری و مقاومت زمانی دارای برد ادبی و تاریخی خواهند بود که در کنار اتفاقات زندگی و بخشی از حافظه انسان ها در روابط روز مره را به خود اختصاص دهد و باقی بماند  . وگرنه جدا سازی این امور بدون تردید آنرا برای نگه داری در موزه ها باز می پرورد و در زندگی نقشی به هنر جنگ نخواهد داد و سهم جنگ و تجربیات 8 ساله را بدست فراموشی خواهد سپرد .!!

اساسا بعضی نام ها و برجستگی های معنایی و ساختاری مستلزم ظهور از درون یک فرایند هستند  ، مثلا توجه به شعارها و نمودارهای ابتدای جنگ تحمیلی ما را متوجه این جریان و تغییرات و ادبیات تازه در هر دوره خواهد نمود  و نیازی نیست به واکاوی آن بپردازیم اما کاملا مشخص است که در یک مقطع نام دفاع مقدس از دل ادبیات جنگ ظهور کرد و پذیرفته شد و جای خود را در قلب سپاه صد هزارنفری محمد رسول الله (ص) باز کرد و از آنجا به دل میلیون ها ایرانی خانه  نمود  .

آنچه موکدا باید گفت این اصطلاح را مثلا « فرهنگستان لغت » برای ادبیات جنگ نساخت و کلاسه شده و برنامه ریزی شده از آن سوی مرزها نیز دیکته نگردید و دقیقا محصول یک فرایند داخلی است است و امروز نیز مشخصه بارز ادبیات جنگ و دفاع هشت ساله ایران در برابر تمام قدرت های جهانی « امپریالیسم و استکبار » در پشت دیکتاتور متجاوزی به اسم « صدام حسین »  می باشد . و مانیفست فداکاری توده ها در برابر ماشین جنگی قدرت ها ی استکباریست و حضرت امام «ره» نیز فرموده بودند: (جنگ ، جنگ است – عزت و شرف  دین و میهن ما در گرو این مبارزات است )

 

لایه های محدود لایه های پیشرو

تفکر سنجیده زمانی واقع می شود که در وضعیت « خود استدلالی » و آگاهی نسبی قرار گیریم  اگر یک بررسی جامعی از رویدادهای  زمان جنگ و نمونه های شعری آن با سالهای بعد از جنگ تا به امروز صورت گرفته باشد به جمع بندی بهتری دست خواهیم یافت اما آنچه تا به امروز این امر  را در یک بستر کلی فراهم نکرد  درگیری غلیظ شعر با مسائل عاطفی شهیدان ماست اگر چه این خصوصیت مانند عاشقانه هایمان در شعر کلاسیک نوعی ارزش تلقی شده است اما به نظر می رسد برای ادامه حیات شعر دفاع مقدس به تنهایی کافی نباشد .

این میدان فرصتی طلایی و ارزنده برای نسل جوان  است  تا توانایی های خود را در حوزه دفاع مقدس « بطور جامع » محک بزند  کسانی  که در این سال ها  میدان را خالی نکردند موفق شدند  ادبیاتی را نمایندگی کنند که نه تنها  قائم به شخص  نیست بلکه باید برای مانایی آن و همچنین ودیعه گذاری برای نسل های بعد نیز فکری می کردند  . شعر و  ادبیات دفاع مقدس نه تنها جهانی می شود ( شده است )  بلکه برای نسل های بعد به عنوان الگو باقی خواهد ماند !

 ( جمع آوری و مدون و عمومی کردن خاطرات رزمندگان و حتی ترجمه به زبان های دیگر دنیا برای شاعران و علی الخصوص نویسندگان ادبیات داستانی و منتقدین حوزه هنرهای دفاع مقدس  و جنگ برای تسریع در جهانی تر شدن آن  امری ضروری و اجتناب ناپذیر است )

خود تجربه مستقیم دارم که جنگ در مرزهای ما اگرچه نزدیک به یک دهه طول کشید اما با جنگ و جدال های گانگستری و مرز گشایی های تاریخ مصرف گذشته کاملا متفاوت بود  و علی رغم دستاوردهای معنوی و غرور آفرین ملی و دفع تجاوز و البته خسارت هایی که پای آن داده شد نتوانست آنطور که باید مانیفست ادبیات و شعر خود را بنا به هر دلیلی تدوین کند و ما امروز با اینکه می دانیم دهه شصت و تا بخشی از 70 متعلق به شعر جنگ است اما بدلیل پیروی از نگاه جشنواره گی و معناگرایی صرف و دوری از تکنیکهای تازه و کشف ارتباط زیبایی شناختی جدید ، قدرت برابری با نجله های هم تراز را در عرصه شعر ملی آنطور که انتظار می رفت نداشتم ( این ضعف عمومی را شاعران ما دامن زدند )  و در تبار شناسی شعر حرفه ای و البته محافل روشنفکری اساسا جایگاهی برای شعر جنگ « دفاع مقدس » در نظر نگرفتند و این نه به ضعف فضا و موقعیت ادبیات خاص دفاع مقدس ،  بل که  این اتفاق دقیقا محصول تفکر شاعرانی است که همه ادبیات را از آن خود دانسته و امروز مدعی حذف نام « دفاع مقدس »  از پیشانی افتخارات ملی و میهنی ما شده اند.

بدون شعار و با افتخار می نویسم اکنون  ادبیات مقاومت راه خود را گشود و تن به تکرار هم  نمی خواهد بدهد  متاسفانه  با حاشا کردن ، و رفتار غیر دمکراتیک روشنفکر مابانه  و به زعم  سیاست زدگی بعضی محافل ، عنوان « دفاع مقدس »  مانع جلو رفت ادبیات جنگ در ایران  نیست بلکه محدود یت و سطحی نگری و شجاعت  نویسندگان و شاعران نیاز به تجدید نظر دارد .

 مسیری که تاکنون شعر دفاع مقدس جلو آمد و علی رغم نقد های جدی ، شاید مسیری کاملا طبیعی را طی کرده و به تجربیات تازه دست یافته باشیم اما هنوز نسل اول و نسلی که در جنگ حضور داشت و نوعی نوستالژی قوی نیز نسبت به آن دارد زنده است و این رابطه عاطفی و احساسی نسبت به شهیدان و البته طیفی از همرزمان و ... وجود داشته و هنوز بر فرایند هنر و شعر جنگ موثر است اما باید توجه داشت که ادبیات محدود به زمان خود نیست و باید نسل های بعد در باره شعر و نگاه هنرمندانه ی  نسل های ماقبل خود  تحلیلی واقع بیانه داشته باشند یعنی همان نسلی که در راه است و معلوم نیست رابطه ی عاطفی نسل ما را بتواند درک کند ! ( چه کسی آن را تضمین می کند ؟ )

تکنیک هایی که می تواند شعر جنگ « دفاع مقدس » را بنیادی جهانی و فرا نسلی ببخشد لازم است تا با مهم ترین فاکتورهای زندگی اجتماعی آمیخته و در کنار امورات زندگی حضوری منطقی داشته باشد و حتی باور دارم که تکنیک های شعر جنگ نه تنها در سینما و ادبیات نمایشی دفاع مقدس بلکه در نحله های دیگر شعری نیز موثر و راه گشا خواهد بود .

 

دنیا بدون جنگ و مقاومت بدون ادبیات نیست !

شاید گفتن این جمله مکث زیادی بخواهد اما می گویم که دنیای بدون جنگ قابل تصور نیست چرا که جنگ نقش تعیین کننده در تقسیم بندی های جغرافیایی و جمعیت و مهم تر از همه جابه جایی فرهنگ ها و زبان ها و حتی افسانه ها و باورها ...  از دوران بدویت داشته و هنوز هم همین تاثیر را با روش های پیچیده تری دارد .

 دقیقا انگیزه های ضد جنگی و ادامه مبارزات و مقاومت ها و بسط و گسترش ادبیات های جنگ و مقاومت و ضد جنگ در گوشه و کنار جهان به شکل متفاوتی زندگی را معنا دار کرده است ( تولید معنا کرده است )  و تداوم آن و ادامه این کش مکش ها اگر چه تدابیر و ابزارهای نرم و الکترونیکی را به کمک گرفته است اما هم چنان تداعی کننده همان نبرد سنتی جریانات متخاصم و زیاده طلب که با مقاومت توده ها همراه شده است می باشد

به نظر می رسد ادبیات ما درگیر مسائل عاطفی شده و نوستالژی رزمندگان را دست مایه قرار داده و فرصت نشد تا  ادبیات دفاع مقدس آنطور که باید به عنوان گونه ای شعر و داستانی که سویه های ضد جنگ دارد در آن سوی مرزها نیز مطرح شود. « دفاع مقدس » در نفس خود بر ضد جنگ طلبی ها بروز کرد و ادبیات دفاع مقدس نیز همین جوهره را با خود خواهد داشت . و یکی از محوری ترین شعارها در زمان جنگ (جنگ ، تا رفع فتنه) بود .

  سویه های ضد جنگی در ادبیات دفاع مقدس به روشنی در نام و عنوان آن مستتر است و قابل توضیح بیشتر هم نیست . اساسا « مقاومت و دفاع » زیر مجموعه حرکت های ضد جنگی تلقی می شوند اما در گیر شدن در یک جنگ نابرابر نیز در هنگام دفاع ،  اجتناب ناپذیر است که خود حدیث مفصل می طلبد . اگر چه مدافعین ما منتظر نشدند تا دشمن سیلی هایش را تکرار کند و این شاید با تحلیل لیبرال ها در تعارض باشد اما واقعیتی انکار نا پذیر است که دفاع مقدس در برابر تهاجم و تجاوز شکل گرفت و بر ضد جنگ طلبان هویت مقدس پیدا نمود .

شعر جنگ « ویرانگر » و هجومی است و شعر دفاع نیز در مقابل همین خصوصیت را به صورت « حماسی »  با اهداف انسانی و کنترل شده ای تداوم می بخشد و حال چرا باید به آن سطحی نگریست و به حذف آن همت داشت ؟ وقتی می توان در این چارچوب « گفتمان ادبیات مقاومت  » را در ایران به نوعی متفاوت طرح و ترجمه کرد چرا کوتاهی شود ؟ به اعتقاد من آنچه ادبیات دفاع مقدس را دچار مشکلات جدی می کرد می تواند در دو بخش مورد نظر باشد 1 - روند ادبیات شفاهی بود و خوشبختانه امروزه شاهد آثاری هستیم که از لحاظ ویژگی دارای شاخص های نوشتاری اند که بطور طبیعی به مانایی و انتشار آن کمک می کند  2 – نقد ها نه تنها جدی نبودند بلکه آثار موجود نشان دهنده ستایش نویسندگان  و ادبیات رودروایستی است تا نقد منصفانه و...

 

زیبایی شناختی عبور

گفته می شود که ادبیات جنگ بعد از اتفاقات وکم رنگ شدن احساسات حین جنگ بروز می کند  و در واقع از آنجا که جنگ پدیده ای نیست تا  بتوان آن را گرامی داشت اما نمی توان هم آن را  از حافظه تاریخ پاک نمود ، لذا « جنگ »   ادبیات خاص خود را دارد اما آنچه که در کشورها ی دنیا اینگونه مسائل به  مردم مربوط می شود لایه های ادبیات مقاومت نیز گفته می شود  و در کشور ما مقطع 8 ساله به عنوان دفاع مقدس مشخص گردید ..

این گفته  اساسا دلیل بر این نیست که تفریط و  افراط گری در« شعر دفاع مقدس » قابل پذیرفتن باشد اما آزمودن و راه گشایی به نحله های دیگر و بهره گیری از این گفتمان در بستر زندگی مردم یکی از مهمترین فاکتورهای آثار امروز در محدوده هنر و ادبیات جنگ است .

« شعر و ادبیات دفاع مقدس  » طعمه های کوچکی نیستند که خورده شوند و در دل تئوری ها و نظریات فلسفی و ادبی مفقود شوند . بلکه خود « گفتمانی » با منشاء ساز و کارهای مختص خود می باشد . دقیقا این گونه شعر نیز تولید گر متکثر و ماناست چرا که در زندگی انسان ها ظاهرا برخوردهای مبتنی بر تجاوز یا مقاومت در برابر آن اجتناب ناپذیر است و نابرابریها در پرتو تسلط جنگ افزارها و تاکتیک های مختلف اعم از میلیتاریسم رسانه ای ، لشگرکشی های قوای سلطه گر این فرصت را برای خلق ها نیز  فراهم می کند تا در پرتو هنر  سازوکار مقاومت را زنده نگه دارند .

برای ادبیات، اتفاق « جنگ »  خواسته و یا ناخواسته یک فرصت است که باید در بافت آن نفوذ کند تکثیر شود و حیات بگیرد همانگونه که برای اقتصاد و اجتماع و حتی تاکید بر باورها و روابط انسانی موجود در زمان جنگ ، چه از دریچه سربازان در مرزها و چه مردم عادی در شهرها قصد الهام گرفتن داریم تا عرصه زندگی را با تجربیات موفقیت آمیز آن بیامیزیم بی تردید ادبیات و هنر مقدم بر هر موجودیت دیگریست .

نسل های تازه ای که بعد از این خواهند آمد بطور طبیعی مطالبات کاملا متفاوتی دارند که از هم اکنون باید ادبیات مقاومت  در قالب نیازهای احتمالیِ آینده ارائه شوند . مثلا ، آیا می توان امروز شعری داشت که آن را با عنوان شعر عاشقانه قلمداد کرد اما از زندگی و مناقشات آن و همچنین قهر و شادی و مرگ و جدایی و همچنین موفقیت ها و ناکامی ها که سرشت زندگیست غافل بود ؟ و یا جنگ را مجزای از قانون زندگی بازیافت ؟ جنگ در قالب زندگی مفهوم پیدا می کند و نسل آینده که ارتباط عاطفی با رزمندگان و سرداران و ایثارگان را یقینا مانند هم نسلان ما نخواهد داشت نیاز مبرم به تکنیک همجواری گفتمان ها خواهد داشت تا در پرتو آن و در کنار دغدغه های روزمره زندگی آثار متنوعی را ملاحظه نماید که می توانند جلوه گر ایثار و محرک مقاومتِ نسلی باشد که با سازو کارهای تازه و نوع تهاجم و « مقاومت مقدس» قرائتی اساسا این زمانی دارد  تا بتواند در عرصه این همجواری به تولید معنا دست یابد . لذا سیستم های معنا ساز و روایت پرداز و همچنین عنصر احساس و تخیل را در کنار و مجاورت عینی زندگی احضار خواهد نمود و در واقع هنر ادبیات همین است !

زیبایی شناختی عبور همیشه انگیزه دستیابی به فرایند تازه با ساز و کارهای مناسب تر است تا بتوان در عرصه ی شعر ، جدی تر حضور یافت .فی الواقع  از همین مقایسه عبور از معبر عبور از معبرها و خاکریزها و موانع جهانی شدن ادبیات دفاع مقدس ،  شور آفرین و خلاقیت زاست و تخیل بسیار وسیعی را در نویسنده بیدار می کند اما همه اینها در کنار عناصر زندگی مانند عشق و عرفان و دین و آرمان های بشری و کشف روابط جدید بین گفتمان ها و اصطلاحات و باورها امکان پذیر است لذا چیز مجزایی در آن وجود ندارد و همه به نحوی با این اتفاق مرتبط  هستند . مناقشات جهانی و جنگ هایی که هر روز با عناوین تازه در جهان بروز می کند مگر مقاومتی مقدس را طلب نکرد تا بدان با نگاهی آمیخته به کرامت انسانی و شان معنوی نگریست ؟

جنگ هایی مانند : جنگ دارو و نبرد آزمایشات ژنتیک ارتش های متجاوز – اتمی و میکروبی و شیمیایی  – جنگ آب – جنگ زمین – جنگ رسانه و الکترونیک و جنگ فقر و غنا و ... تا ابد ادامه دارد و دفاع در برابر آن بدلیل تفکرات معنوی لایه ای از تقدس را همراه خواهد داشت که پیشرفت و گسترش و یا برعکس توقف و محدود شدن آن به نوع تفکر نویسندگان و هنرمندان عرصه شعر مرتبط است و نام  گذاری در آن به تنهایی هیچ نقش کلانی  نخواهد داشت  .

در پایان با تاکید بر اینکه نام دفاع مقدس دقیقا نگاه متفاوت ادبیات جنگ در ایران عزیز را ، با اشاره به  مقطعی از تاریخ ، تعیین و علامت گذاری می نماید که نسبت به دوره های ماقبل و مابعد خود و حتی جریانات حاضر در مناطق جغرافیایی دیگر متمایز می نماید.

 
لينك

دیدگاه‌ها   

#2 رحمان اسدی 1394-06-24 04:49
phg ;vnl :
این گفته اساسا دلیل بر این نیست که تفریط و افراط گری در« شعر دفاع مقدس » قابل پذیرفتن باشد اما آزمودن و راه گشایی به نحله های دیگر و بهره گیری از این گفتمان در بستر زندگی مردم یکی از مهمترین فاکتورهای آثار امروز در محدوده هنر و ادبیات جنگ است .

« شعر و ادبیات دفاع مقدس » طعمه های کوچکی نیستند که خورده شوند و در دل تئوری ها و نظریات فلسفی و ادبی مفقود شوند . بلکه خود « گفتمانی » با منشاء ساز و کارهای مختص خود می باشد . دقیقا این گونه شعر نیز تولید گر متکثر و ماناست چرا که در زندگی انسان ها ظاهرا برخوردهای مبتنی بر تجاوز یا مقاومت در برابر آن اجتناب ناپذیر است و نابرابریها در پرتو تسلط جنگ افزارها و تاکتیک های مختلف اعم از میلیتاریسم رسانه ای ، لشگرکشی های قوای سلطه گر این فرصت را برای خلق ها نیز فراهم می کند تا در پرتو هنر سازوکار مقاومت را زنده نگه دارند .

برای ادبیات، اتفاق « جنگ » خواسته و یا ناخواسته یک فرصت است که باید در بافت آن نفوذ کند تکثیر شود و حیات بگیرد همانگونه که برای اقتصاد و اجتماع و حتی تاکید بر باورها و روابط انسانی موجود در زمان جنگ ، چه از دریچه سربازان در مرزها و چه مردم عادی در شهرها قصد الهام گرفتن داریم تا عرصه زندگی را با تجربیات موفقیت آمیز آن بیامیزیم بی تردید ادبیات و هنر مقدم بر هر موجودیت دیگریست .
#1 محترم ساقی 1393-10-25 12:43
برای اولین بار یک مقاله در باره جنگ خوندم به دلم نشت نویسا بمانید

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692