• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • بررسي عنصر روايي در شعر«خرده‌ریز خاطره‌ها وشعرهای خاورمیانه»، اثر«حافظ موسوي» «غزال مرادي»

بررسي عنصر روايي در شعر«خرده‌ریز خاطره‌ها وشعرهای خاورمیانه»، اثر«حافظ موسوي» «غزال مرادي»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

درحسرت یا اشتیاق هیچ بودن

لرد بایرون گفته است: «اوقات خوش گذشته؛ همه‌ی اوقاتی‌که قدیمی شوند، خوب هستند» و همین یادآوری اوقات خوش گذشته است که مجموعه شعر «خرده‌ریز خاطره‌ها» را پدید آورده است فلش‌بک و نوستالژی[1] اولی به‌عنوان یک ابزار و دومی به‌عنوان درون‌مایه. «حافظ موسوی» در درآمد کتاب نیز یادی از شاعران معاصری که اکنون درگذشته‌اند مانند سهراب، فروغ و نصرت‌رحمانی و... می‌نماید و همین‌طور در شعرهای بعدی از ترانه‌ی گالیای ابتهاج نام می‌برد و شعری را نیز در وصف محمد مختاری می‌سراید. در واقع این کتاب حسرت نسل اوست نسلی‌که فکر می‌کرد پاسخ همه‌چیز را یافته است و رؤیاها و امیدهاي بسیاری داشت.

ما به رنج‌های انسان فکر کردیم/ و برایش چاره اندیشیدیم و... ما هنوز هم فکر می‌کنیم اما نمی‌دانم چرا به نتیجه نمی‌رسیم (شعر20 صفحه 35)

طنز نهفته در بسیاری از شعرهای این مجموعه این حسرت از دست دادن رویاها را تلخ‌تر بازگو مي‌کند.

تا زمستان 88 هنوز 4 سال فرصت داریم/ برای مشت گره کردن/ برای دشنام دادن/ برای تألیف خاطرات/ برای هفت کفن پوساندن (شعر19 صفحه 33)

همان‌طور که گفته شد نوستالژی به‌عنوان یکی از ابزار کار نویسندگان و شاعران قرار گرفته ‌است، «خرده‌ریز خاطره‌ها و شعرهای خاورمیانه» نیز با بازگشت به گذشته و ایجاد نوستالژی پیوندی عمیق میان خود و مخاطب ایجاد کرده است.

همانند هم پیوند ذهنی پل ارتباطی که میان شعر و مخاطب ایجاد می‌شود.

هر شعر از این کتاب به منزله داستانی Flash Fiction[2] است با هر شعر گویی وارد زندگی راوی شعر می‌شویم و داستان آن‌را می‌شنویم. حتی در جاهایی با راوی همراه شده و نقبی هم به خاطرات خود و گذشتگان می‌زنیم میراث تاریخی که نسل گذشته برای ما فراهم آورده است، از سوی دیگر هم زبان شاعر در جریان پروسه‌ی تجربه‌ها شکل می‌گیرد و عوامل تاریخی نیز شکل و چگونگی بیان شعر را مشخص می‌کند و در نهایت این ذهن شاعر است که ساختار شعری را می‌سازد و در این مجموعه نیز استفاده از پایان‌بندی‌های غافلگیرکننده شاعر به منزله همان پایان‌های آنی Flash Fiction عمل می‌کند.

به‌عنوان مثال در دومین شعر این کتاب راوی شعر که اول شخص هم هست به‌راحتی داستانی را تعریف می‌کند از واقعه‌ای تاریخی شروع و به داستان می‌پردازد در واقع نوعی تعمیم ازکل به جز.

ساندیست‌ها سلاح‌هایشان را زمین گذاشته بودند...

می‌خواستیم تعطیلاتمان را در کوبا بگذرانیم/ پولمان کم بود/ در لاهیجان هتلی کرایه کردیم/ تا عصرها در شیطان‌كوه قدم بزنیم (شعر2، صفحه 13)

تنها پایان غافلگیرکننده‌ی آن است که ما را از محیط داستانی دور می‌کند و به آن اتفاقی شعری می‌بخشد همان‌طور که گفته شد می‌توان شواهدی از نوستالژی برانگیخته شده از منظره‌ها، خاطره‌ها، حوادث و... که یادآوری‌کننده‌ی کودکی و جوانی شاعر است را در این مجموعه دید [همان‌طور که از اسم کتاب هم پیداست]. البته این نوستالژی فقط مختص شاعر نیست و در جهان مخاطب شکلی عام می‌یابد.

شاعر در این همچون نویسنده یک داستان با چند جمله خبری مقدمه‌چینی را آغاز می‌کند مقدمه‌چینی که میل خواننده را برای سطرهای بعدی می‌خواهد در واقع شعرهای این کتاب از نگاهی دیگر داستان‌هایی مینیمال هستند که ممکن است حتی به‌غیر از راوی شخصیت دیگری نداشته باشند از خصوصیت‏های دیگر داستان‏های مینی‏مالیستی محدودیت زمان و مکان است. به‌دلیل کوتاهی حجم روایت داستان زمان رویداد و حوادث بسیار کوتاه است. اغلب داستان‏های مینی‏مالیستی در زمانی کمتر از یک روز، چند ساعت و گاهی چند لحظه اتفاق می‏افتد.

ما فقط سرمان بالا بود/ و شکل‌های درهم ابرها را مرتب می‌کردیم/ کاری به باران نداشتیم/ غروب هم برای خودش سرخ بود/ فریاد می‌زدیم/ شعار می‌دادیم/ گریه می‌کردیم/ ما استعاره نبودیم/ آسمان و ابر و غروب/ استعاره نبودند/ ما فقط جوان بودیم/ و دیگران به‌زور رمزگشایی‌مان می‌کردند...

آلبرکامو می‌گوید: «کسانی‌که برای اوقات خوش گذشته، مویه می‌کنند، به چیزهایی که دوست دارنند، دست یابند اشاره می‌کنند و نمی‌توانند احساس بدبختی‌شان را نه تسکین دهند و نه خاموش کنند.»

از ما پنج‌نفر/ سه‌نفر مانده‌ایم/ با دو موتورسیکلت/ که در ذهن‌های ما/ برای ابد پارک کرده‌اند. (شعر25، صفحه 41)

ساده‌نویسی در شعرهای حافظ موسوی سبب شده است تا مخاطب به این شعرها نزدیک‌تر شود اما شاعر سعی داشته است تا جایی‌که امکان دارد از ادبیات متن کم نشود اما استعاره و نمادهایش بسیار ساده بیان شده‌اند آنقدر که مخاطب با اندکی تأمل می‌تواند ارتباط میان آنها را دریابد از سوی دیگر ساده‌نویسی در این مجموعه از خلق تصاویری سورئال نکاسته است.

ساعت‌ها برهره ماه می‌نشینم/ پاهایم را به‌سوی زمین آویزان می‌کنم تاب می‌دهم

تنهایی آسمان حوصله‌ام را سر می‌برد

بولدوزها با دندان‌های براق‌شان/ خانه‌ها را می‌جویدند

به هنگام مستی و هشیاری آسمان جوانی‌مان فشفشه باران می‌شد

خواب دیده‌ام اسب شده‌ام

نرودا گفته است شاعر همه عمر تلاش می‌کند تا یک حرف را هرچه بهتر بزند و حافظ موسوی در این مجموعه تلاش کرده است از دست دادن رویاهای نسل خودش را به بهترین شیوه بیان نماید.

پانویس:

1.نوستالژی Nostalgia (به پارسی: یادمانه) را می‌توان به‌طور خلاصه یک احساس درونی تلخ و شیرین به اشیا، اشخاص و موقعیت‌های گذشته، تعریف کرد. واژه‌نامه انگلیسی آکسفورد، نوستالژی را شکلی از دل‌تنگی که ناشی از دوری طولانی از زادگاه‌است، تعریف کرده‌است. نوستالژی در زبان ادبی عصر رمانتیک فرانسه در آثارهوگو، بالزاک و بودلر معنای مختلفی به‌خود می‌گیرد. در آثار هوگو به معنی درد سوزان دوری از وطن؛ در آثار بودلر به معنی اشتیاق به سرزمین‌های بیگانه؛ اشتیاق برای چیزهای از دست رفته و سرانجام در آثار سارتر به معنی در حسرت یا اشتیاق هیچ بودن.

2.قالبی در داستان‌ نویسی است که در چند خط یا حداکثر یک صفحه نوشته می‌شود و در پی یک کشف ضربه‌زننده است. این کشف می‌تواند غافلگیر کردن خواننده و ایجاد شوک، شوخی یا نمایش لحظه‌ای زیبا باشد.

3.مینیمال، همه‌ی عناصر یک داستان معمولی را در خود دارد؛ با این تفاوت که این عناصر با ایجاز و اختصار فوق‌العاده‌ای همراه است؛ تا آن­جاکه برخلاف داستان‌کوتاه و رمان که «شخصیت» مهم‌ترین عنصر آن است، «ایجاز» را مهم‌ترین عنصر داستان مینیمال می‌دانند.

منابع:

1.حافظ موسوی، خرده‌ریز خاطره‌ها و شعرهای خاورمیانه انتشارات آهنگ دیگر تهران 1387 چاپ


نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692