مصاحبه با «توماس پيتر» مترجم «شادي شريفيان»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

توماس پیتر استاد بازنشسته، و معلمی‌ست که از سال 1967 در همه‌ی مقاطع در مدارس دولتی، خصوصی و یا حتی مدارس نظامی تدریس کرده است. او به همراه دو سگش، جعبه‌ی نقاشی‌اش و کامپیوترهایش در‌‌The Olympic Peninsula غرب سیاتل- واشنگتن زندگی آرامی را می‌گذراند.

اولین کتاب توماس «باد در سرزمین دختران گرین هولا» یکی از مجموعه شعرها و داستان کوتاه‌های اوست و پس از آن مجموعه‌ی آخرش، «داستان‌های کوتاه و قطعات منثور» و کتاب دیجیتال عکس «تصاویر مینیمال» در آگوست گذشته منتشر شد.

 

مصاحبه‌کننده: توماس، از نظر شما داستان‌کوتاه به چه معنی‌ست؟

توماس پیتر: در پنج‌سال گذشته شعرها و همینطور داستان‌کوتاه‌های زیادی نوشته‌ام. داستان‌کوتاه شکلی از ادبیات و داستان است که بصورت خلاصه‌تری نوشته می‌شود. هیچ‌گونه تعریف از پیش تعیین شده‌ای برای طول قطعه‌ی نوشته شده وجود ندارد. بعضی از ناشران محدودیت‌های 100 کلمه‌ای برای هر قطعه قرار می‌دهند، در حالیکه دیگران ممکن است داستانی به طول 1000 کلمه را داستان‌کوتاه تعریف کنند. عشق و علاقه‌ی من به نوشتن شعر موجب شد داستان‌کوتاه هم بنویسم. خیلی از شعرهای موردعلاقه‌ام را بعدها به داستان‌کوتاه تبدیل کردم.

البته نوشتن داستان‌کوتاه برای من چالش‌برانگیز و تجربه‌ی جدیدی بود. روایت یک داستان در کلمات محدودتر برای من چالش‌برانگیز و مفرح بود. امروزه تعداد خیلی زیادی از متن‌های آنلاین در قطعه‌های کوچک و کوچک‌تر به ما داده می‌شود. مردم هر روز بیشتر آنرا قبول می‌کنند. اخیرا ً، جایی خوانده‌ام که دانش‌آموزان کالجی در آمریکا ترجیح می‌دهند برای خواندن متون از فرمت‌های دیجیتال استفاده کنند.

این یکی از قطعه‌های داستان‌کوتاهی‌ست که من نوشته‌ام:

بتازگی خواندن کتاب آن لاموت را تمام کرده‌ام و بعضی از نقل قول‌های آن خیلی خوب در ذهنم مانده است. آن‌روز صبح با دوستم جودیت صحبت می‌کردم، داشتیم در مورد کودکی‌هایمان صحبت می‌کردیم. به او می‌گفتم کودکی من وحشتناک بوده در حالیکه والدین دوستم، کنراد، بعد از آنکه اسکیت سواری می‌کرده‌اند و در سرازیری پای او پیچ خورده او را در میان تلی از گل رس رها کرده بودند.

]نگذارید این مثال شما را بترساند. من هم به نوبه‌ی خود داستان‌های مثبت می‌نویسم.[

مصاحبه‌‌کننده: چه چیز شما را به نوشتن داستان‌کوتاه تشویق کرد؟

توماس پیتر: در اواسط 2011، من یک داستان‌کوتاه 100 کلمه‌ای در یک وب‌سایت منتشر کردم و متوجه شدم تنظیم نوشتن دقیقا ً 100 کلمه و تمرکز بر روی یک موضوع خاص یا یک کلمه‌ی کلیدی تمرین ارزشمندی‌ست. این تمرین به من یاد داد چگونه در انتخاب کلمات، شمارش کلمات و بستن موضوع داستانم در عین پیچاندن آن دقت کنم. در حال حاضر روی یک مجموعه‌ی داستان‌کوتاه 100 کلمه‌ای کار می‌کنم که قصد دارم خودم در آمازون آن را منتشر کنم.

مصاحبه‌کننده: روند کاری شما وقتی داستان‌کوتاه می‌نویسید چگونه است؟

توماس پیتر: روندی که من قبل، در طی و بعد از اولین دست‌‌نویس داستان‌کوتاهم طی می‌کنم متغیر است، اما معمولا ً این ترتیب را دارد: عبارت کوتاهی که در کافه یا از رادیو شنیده‌ام ممکن است برای من طنین‌انداز باشد. می‌تواند «طرح» اصلی داستانم یا خط اول آن بشود. من خط اول داستانم را خیلی دوست دارم. خط اول می‌تواند سرآغاز بخش بیشتر کارم باشد شعر یا نثر. من شروع به نوشتن می‌کنم و همینطور که می‌نویسم، کاراکترها و محیطی که آنها را در آن جا می‌دهم برایم متصور می‌شوند. جمع‌بندی داستانم معمولا ً نتیجه‌ی چیزیست که پرورش داده شده است. تا زمانی‌که به آنجا نرسیده باشم از پایان داستانم باخبر نمی‌شوم. سعی می‌کنم چیزی بگویم که در یک مهمانی دوستانه می‌گویم، یا وقتی با دوستانم در یک کافه دور هم جمع می‌شویم. از بکار بردن کلمات درشت پرهیز می‌کنم. من آدم متظاهری نیستم، اما فکر می‌کنم خیلی از داستان‌کوتاه‌هایی که خوانده‌ام از زشتی‌ها به منظور تدبیر استفاده می‌کنند.

مصاحبه‌کننده: به‌‌نظر شما یک داستان‌کوتاه چه ویژگی‌ای دارد؟

توماس پیتر: یک داستان‌کوتاه خوب مرا به خنده یا حتی به هق‌هق می‌اندازد. داستان خوب احساسات قوی‌ای را در من برمی‌انگیزد، مثل یک عکس شگفت‌انگیز یا یک نقاشی تأثیرگذار. گاهی یک داستان خوب به مواردی اشاره می‌کند، یا حتی از خواننده چیزی را درمی‌آورد. من برای خودم می‌نویسم. ممکن است یک داستان را سه یا چهاربار بنویسم تا آنرا ویرایش کنم، کلمات اضافی را حذف می‌‌کنم و در نهایت یک جمع‌بندی کلی می‌کنم. باور من این است که ما از یک داستان‌کوتاه چیزهای زیادی می‌توانیم یاد بگیریم. شعر یا داستان «برای ما می‌نویسد»، و ما نمی‌دانیم که چه می‌گوید یا در چه موردی‌ست و تا زمانی‌که تمام نشده است نمی‌دانیم چه چیزی به ما می‌خواهد یاد بدهد.

مصاحبه‌کننده: معمولا ً نویسندگان داستان‌کوتاه چه اشتباهاتی می‌کنند؟ آیا الگوهای مشخصی یا راه‌حلی وجود دارد که تابو باشد یا خوب جواب ندهد؟

توماس پیتر: نویسندگان داستان‌کوتاه معمولا ً سعی می‌کنند زیادی باهوش یا بانمک باشند. و معمولا ً شکست می‌خورند. ضعیف‌ترین نویسنده‌ی داستان‌کوتاه سعی می‌کند داستان‌کوتاه علمی تخیلی بنویسد و معمولاً هم شکست می‌خورد. نویسندگان تازه‌کار و دانش‌آموزان هم از همین راهکارها استفاده می‌کنند که البته جواب نمی‌دهد. این ترفندها را برای تئاتر یا شعبده‌‌بازی بگذارید.

مصاحبه‌کننده: چه پیشنهادی برای نویسنده‌ای دارید که به‌دنبال کسب موفقیت در داستان‌کوتاه است؟

توماس پیتر : اگر بتوانم نصیحتی به نویسنده‌ی داستان‌کوتاه بکنم، پیشنهاد می‌کنم داستان‌کوتاه زیاد بخوانند، و هر چقدر که می‌توانند بنویسند. کار خودتان را با صدای بلند بخوانید و از دوستی بخواهید که آنرا با صدای بلند برای شما بخواند. اگر روی یک کلمه یا جمله مکث کردند، شاید احتیاج دارد دوباره نوشته شود. معمولا ً، من از یک منبع آزاد استفاده می‌کنم، از یک برنامه‌ی ضبط صدا تا همانطور که داستانم را می‌خوانم آنرا ضبط هم بکنم. کار بسیار راحت، سریع و مورد استفاده‌ایست. همینطور هرگونه اشتباه گرامری و تلفظی که جا افتاده است هم مشخص می‌شود.

جان استاین‌بک به نویسندگان نصیحت می‌کند: «مخاطبان عام خود را فراموش کنید. در جایگاه اول، مخاطب بدون نام و هویت شما را تا سر حد مرگ می‌ترساند و در مرحله‌ی بعد، برخلاف تئاتر، دیگر مخاطبی وجود ندارد. در نوشتار، مخاطب شما فقط یک خواننده است.»

مصاحبه‌کننده: توماس، خیلی ممنونم که اطلاعات خود را در اختیار ما قرار دادید.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692