در «کشتی بردگان» چه گذشت؟
زمانیکه تابلوی «کشتی بردگان» در نمایشگاه سالانهی آکادمی سلطنتی در لندن، در سال 1840 – راستی تاریخ اولین نمایشگاه سالانهی ما به چه سالی میرسد؟ بگذریم – در معرض دید قرار گرفت، کمتر کسی نسبت به آن روی خوشی نشان داد. منتقدان همگی آنرا اثری مأیوس کننده و هیچ میدانستند که اتفاقی آشپزخانهای را بهتصویر کشیده است؛ ملغمهای از پدیدهها و اشیا و اعضای انسانی و رنگها – و لابد کمی ادویهجات هندی – که انگار همه را در یک دیگ در حال جوش ریخته باشند و بهطرز وحشتناکی هم بزنند! از همین رو منتقدان آنرا یک پوچ نفرتانگیز تلقی کردند.
در اواخر دههی 1830، مسألهی بردهداری یکی از مسائل موردتوجه و کانونی وجدان بیدار شدهی مردم انگلستان شده بود، بهطوریکه حاکمیت انگلستان بردهداری را در تمام امپراتوری خود ممنوع اعلام میکند. ترنر یکی شخصیتهایی بود که سالها پیش توسط دوست و حامی هنری خود «والتر فاکس»؛ فعال سیاسی محافظهکار در زمینه لغو خرید و فروش برده، وارد نهضت ضد بردهداری انگلستان میشود و طبعاً برای بیان نظراتش از شیوهی هنری خود و تصویر و رنگ بهره میگیرد، به گونهای که برای بازآفرینی یکی از شرمآورترین و فجیعترین اتفاقات تاریخ پر از استعمار و استثمار امپراتوری شریف انگلستان به شصت سال قبل باز میگردد؛ به سال 1871 میلادی. زمانیکه یکی از بردهفروشان انگلیسی در بازگشت از یکی از سفرهای سودآور و پیروزمندانهاش از آفریقا، در نزدیکی سواحل جامائیکا به مشکل برمیخورد. زیر عرشه – آخ، کت و کول و گردنم گرفت- زیر عرشه، بردهها یکییکی در حال مردن بودند، با پاهایی زنجیر شده و مریضی و کثیفی، فضای تاریک و نمناک خفهکننده، زنان و کودکان ضعیف و مردان گرسنه. کاپیتان کشتی، دوک کالینگوود، ناگهان متوجهی فاجعهای تجاری میشود، محمولهی انسانی او اگرچه بیمه بود اما
بیمهکنندگان فقط بابت تلفات در دریا و غرقشدگی پول پرداخت میکردند.
پس کاپیتان کالینگوود سریعاً دست بهکار میشود و در عملی غیرانسانی و رقتانگیز شروع به انتخاب و دستچین بردههایی میکند که میبایست بهعنوان تلفات دریایی به آب انداخته میشدند. قلبها میتپیدند و چشمها ملتمسانه نظارهگر و پرسشگر آن بودند که چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ و عمل انتخاب انجام گشت و صد و سی و دو مرد و زن و کودک با دستها و پاهای زنجیر شده به دریایی پر از تلاطم و کوسه انداخته شدند. وجدان خفتهی هزاران انگلیسی تحت تأثیر اطلاع از این امر مخوف، بیدار شده و مبارزه علیه بردهداری آغاز میشود و پش از کشته شدن دستهجمعی صد و سی و دو نفر، آنهم بهطرزی فجیع و غیرمتمدنانه، در انگلستان جنبش گستردهای بهوقوع میپیوندد. ترنر در برخورد با این تراژدی تکاندهنده، با خلق اثر «کشتی مردگان» مخاطبانش را به عمق فاجعه میکشاند؛ با طرحی شبحگونه از یک کشتی واقعی که گویی نفرین شده و تسخیر گشته است و موجهای متلاطم پر از هیولاهای کوچک گوشتخوار و درندهی شبحگون و آن زنجیرهای سیاه درهم غلتیدهی شناور بر آب و آن پای بیرونزده و محصور میان امواج و موجودات گوشتخوار، با نوسانی از حرکات و تقلاهای دست و پا بسته و تسلیم شدهی هراسان و حرکاتی ماهی شکل که هر بینندهای را تکان میدهد.
با نمایش این تابلو منتقدان و جراید از جمله مجلهی پانچ، همگی شروع به هجو و استهزاء ترنر کردند و او را پیرمردی خل و بیمغز خواندند که کارش به محتویات یک تُفدانی میماند. اما جالب است که این اثر بعدها بزرگترین پیروزی ترنر در فضاسازی شمرده شده و هماهنگی کامل میان محتوا و فرمش، آنرا به عنوان مهمترین تصویر انگلیسی قرن نوزدهم درآورده است.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا