نقد فيلم«قوي سياه»اثر«دارن آرونوفسکی»، «مهدي عزيزوف»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

سینما جایگزینی‌ست برای نگاه ما با دنیایی‌که بیش‌تر با رویاهای ما هماهنگی دارد‌. «آندره بازن»

قوی درون

بالرین جوانی به‌نام نینا (ناتالی پورتمن) در پایان فیلم تبدیل به یک ستاره می‌شود اما راه دشوار و بی‌بازگشتی را برای رسیدن به این جایگاه طی می‌کند. نینا دختری ساده و آرام است، شخصیتی که می‌تواند بهترین انتخاب برای بازی در کاراکتر قوی سفید باشد. اما کارگردان نمایش (وینسنت کسل) می‌خواهد هر دو کاراکتر قوی سیاه و قوی سفید توسط یک نفر اجرا شود. نینا مجبور است برای به‌دست آوردن جایگاه ملکه، خود را در قالب منفی و شهوانی قوی سیاه بگنجاند.

مادر، نینا را به‌سوی رؤیای از دست رفته‌ی خویش هل می‌دهد. توماس سعی دارد به هر قیمتی که شده نینا را برای بازی در نقش قوی سیاه آماده کند. لیلی (میلا کونیس) ظاهراً انتخاب مناسبی برای نقش ملکه است و با علم به این موضوع سعی می‌کند نینا را کنار بزند و در این میان نینا تنها شخصیت معصوم فیلم می‌خواهد ملکه‌ی قوها باشد. مسیری که قرار است توسط نینا طی شود از همان ابتدا توسط رنگ‌ها مشخص شده است. اطرافیان نینا همگی لباس‌های مشکی م‌پوشند و توماس لباس خاکستری به تن می‌کند‌. این مسیر در ظاهر نینا بارزتر به‌نظر می‌رسد. نینا از همان ابتدا لباس سفید می‌پوشد اما در ادامه او هم سیاه‌پوش می‌شود.

نینا می‌بایست دو شخصیت را کنترل کند: خوبی و بدی، روشنی و تاریکی. اولین تمرین جدی که توماس از نینا می‌خواهد این است که دست به تحریک خودش بزند تا شاید در آینده برای اغوای دیگران آماده شود. این تحریک و بیدار شدن میل جنسی راهی‌ست برای آزادی نیروی شر در کالبد نینا و فرار وی از زیر سلطه‌ی مادرش. اما مادرش هم‌چنان او را به دنیای کنترل شده‌ی خویش باز می‌گرداند. در صحنه‌ای از فیلم نینا را در حال تحریک کردن خودش می‌بینیم که ناگهان متوجه حضور مادرش می‌شود.

قوی سیاه فیلم‌نامه‌ی دقیق و منطقی دارد. آرنوفسکی از کلیشه‌های جاری در داستان‌ها «اتاق پر از عروسک، مادر بیمار دختر سرخورده و... » استفاده جسته تا داستان جدیدی را روایت کند. استفاده از دکور مشکی در خانه‌ی توماس و طرح Rorschach بر روی دیوار خانه‌اش، استفاده از آینه برای رودررویی دو شخصیت سیاه و سفید نینا با یکدیگر، مجسمه‌ی بال‌دار در محوطه‌ی تالار، بال‌های خال‌کوبی شده بر کمر لیلی و زخم‌های روی بدن نینا سعی شده با درهم‌آمیزی عینیت و ذهنیت و همراه‌سازی بیان بصری داستان با زیرمتن آن به رویاها و کابوس‌های موجود در فیلم عینیت بخشیده و آن‌ها را برای مخاطب باورپذیرتر کند. مهم‌ترین آن بال درآوردن نینا و تبدیل به قو شدن (ذهنیت) و عادت عصبی نینا که موجب زخمی کردن خودش می‌شود (عینیت) است.

دارن آرنوفسکی در همه‌ی فیلم‌هایش توانسته محدودیت‌های تحمیل شده به فیلم را در جهت رشد آن به‌کار گیرد‌. اما در قوی سیاه تاکید بیش از حد بر موسیقی که ظاهرا امری ضروری به‌نظر می‌رسد‌، تاثیر و معنی صحنه را تغییر داده است‌. به‌عنوان مثال صحنه‌ی انتخاب نینا به‌عنوان قوی ملکه را به‌خاطر آورید‌. صحنه در راهرویی تنگ با سقفی کوتاه شروع می‌شود‌. نینا تنها نشسته است‌. بعد از شنیدن خبر به دستشویی می‌رود تا به مادرش اطلاع دهد. در این صحنه از فضایی تنگ با فشار زیاد بر روی پرسوناژ به فضایی با حجم کم‌تر و فشار بیش‌تر می‌رویم. انتخاب نینا به‌عنوان ملکه، تاکید بر جنس رابطه‌ی مادر و نینا و آشنایی مختصر با بیگانه‌ای که از نینا خوشش نمی‌آید همگی در این دقایق برای مخاطب بازگو می‌شود. اهداف صحنه به فضای انتخاب‌شده نمی‌خورد. هرچند ناتالی پورتمن با بازی خیره‌کننده‌اش سعی در نجات صحنه دارد اما موسیقی اضافه شده به صحنه باعث می‌شود فضای موجود به‌کلی تغییر کند. ضعف‌هایی از این جنس، هم در قوی سیاه و هم در کشتی‌گیر دیده می‌شود‌.

«قبلاً به او هشدار داده بودم این کار را نکن...» جک نیکلسون لندن

آرنوفسکی درست زمانی به‌سراغ داستان قوی سیاه می‌رود که مواردی مشابه در این چند سال به وفور دیده می‌شود‌. براندون لی (مرگ ناگهانی در اواسط فیلم‌برداری)، بریتنی اسپرز (افسردگی حاد)، ماریا کری (افسردگی حاد) مایلی ساریس و مهم‌تر از همه هیت لجر از قربانیان چند سال اخیر به‌شمار می‌روند. هیت لجر قبل از مرگ‌اش اعلام کرده بود که کمتر از دو ساعت در روز می‌خوابد. بازی در نقش یک دیوانه‌ی پریشان که از لحاظ فکری در حد صفر است او را خسته کرده بود. لجر در مصاحبه‌ای اعلام کرده بود «نمی‌تونستم فکر کنم. بدنم خسته بود ولی ذهن‌ام می‌گفت برو جلوتر ». قبل از این جک نیکلسون که در سال 1989 نقش جوکر را بازی کرده بود به هیت لجر در مورد بازی در نقش جوکر هشدار داده بود. اما هنوز هم کسانی هستند که برای رسیدن به این جایگاه حاضرند هر هزینه‌ای را پرداخت کنند و دست به انجام هر کاری می‌زنند. شخصیت‌هایی چون ریحانا، بیونسه و لیدی گاگا از قربانیان بعدی این راه هستند. اجرای لیدی گاگا در VMA 2009 که با لباسی آغشته به خون و جراحتی ساختگی تصویر دقیقی از پایان قوی سیاه بود. به‌نظر می‌رسد قوی سیاه تصویر همان رویاست.

 


نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692