مصاحبه‌‌اي با «تروي فرح» مترجم«شادي شريفيان»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

تروی فرح , برنده ی مسابقه ی داستان کوتاه " وقتی الیوت بیخیال شد " در Every Day Fictionمصاحبه می کند.

تروی فرح , برنده ی اول مسابقه ی داستان کوتاه ,روزنامه نگار و عکاس زاده ی امریکاست . او گاهی داستان کوتاه می نویسد و گاه به کارهای هنری روی می آورد . صاحب وبسایتی است بنام The Filth Filler که با لحنی کنایه آمیز به بررسی لایه های درونی هنر,فرهنگ , موسیقی و ادبیات می پردازد .

FFC: داستان کوتاه " وقتی الیوت فرمان رهایی داد " داستان بی نظیری است : واضح , ریتمیک و آن قاتل خط های آخر. این ایده چطور به ذهنتان رسید ؟

تروی فرح : تقریبا می توانم بگویم این داستان را یکجا نوشتم . معمولا ایده های زیادی توی سرم هست که دلم می خواهد ازشان استفاده کنم , برای همین این مسابقه , فوریت وقت و افکار عجیب و غریب , همه همزمان و در زمانی مناسب همگرا شدند.

FFC :رابطه تان با نوشتن داستان کوتاه چطور است چقدر به فرم وفادار هستید ؟

تروی : من همیشه مختصر می نویسم , اما فقط در صورت لزوم خودم را محدود می کنم . داستان کوتاه مدتی طولانی است که مرا بخود مشغول کرده , اما معمولا باید بصورت خودجوش و طبیعی ایده آن به ذهنم برسد .

FFC : تو با این داستان به گذشته برگشتی و واقعا ً حس یک داستان " زمانی " را به آدم می دهد زبان , جزئیات , کارخانه ی تامپسون . عالی بود . ممکن است بگوئید ایده اش از کجا به ذهنت رسید؟

تروی فرح : اخیرا ً فیلم " ترس های تاریکی " (Peurs de noir ) را می دیدم , کارتونی که حشرات درقفس افتاده ای را نشان
می دهد که راه فراری پیدا می کنند و مردی را شکنجه می کنند . تم آزادی موجود در آن قویا ً مرا تحت تاثیر قرار داد , اما برای طرح تم داستان کافی نبود , بنابراین همان کاری را کردم که معمولا وقتی گیر می افتم انجام می دهم یک چیزی را منفجر کردم.

FFC : چقدر زمان صرف کار کردن روی این داستان کردید؟

تروی : من بدم میاد از اینکه کاری را معوق بگذارم , بنابراین همان لحظه که از برنامه ی مسابقه باخبر شدم , شروع کردم به جمع کردن ایده . ابتدا 500 کلمه در حدود 45 دقیقه نوشتم , و چند روز باقیمانده را مشغول ویرایش و کم کردن تعداد کلماتش کردم . و بدین ترتیب بود که دقیقا ً 250 کلمه درآمد.

FFC : آیا تابحال اتفاق افتاده داستانکی بنویسید که از اول کامل باشد که احتیاج به ویرایش کمی یا حتی هیچ ویرایشی نداشته باشد؟

تروی فرح :نمی توانم بگویم تابحال اتفاق افتاده . سال قبل یک داستان کوتاه نوشتم , به اسم " احمق کوچولوی من " , شاید نزدیکترین چیز به آنچه باشد که شما می گوئید, اما خود آن هم در اصل 2000 کلمه بود , و در ویرایش دوم و سوم بخش زیادی از آن حذف شد.

FFC : خیلی از داستان نویس های کوتاه هستند که با طرح های فوریتی خیلی راحت عمل می کنند , نه به صورت تمرین بلکه برای خلق کار واقعی و اصلی . نظر شما در این باره چیست ؟

تروی فرح : این انگیزه و انرژی برای خلق حتما باید از جایی آمده باشد و برای من , هیچ وقت از درون بروز نکرد , بلکه توسط محرک های بیرونی بود. نوشتن بنظر یک کار شخصی است یک مسیر اجتماعی درونی اما برای من , نوعی تمرین اجتماعی ست که در آن دنیای اطرافم را ادغام می کنم و به جریان می اندازم .بنابراین هر منبعی می تواند بهترین منبع باشد اگر از نتیجه مطمئن باشید .

FFC : چه چیز یک داستان کوتاه را برای خواندن و نوشتن واجد شرایط می سازد؟

تروی فرح: داستان کوتاه مورد علاقه ی من "برف" از جولیا آلوارز است زیرا در یک صفحه و نصفی حاوی : میانه , پایان (مقدمه لازم نیست ) , یک تکرار ملایم و پیچیدگی مناسب است . مشکلی که بعضی از نویسندگان , حتی با داستان کوتاه نویسی دارند , رفتن بر سر اصل مطلب است . همیشه سعی کرده ام داستان کوتاه را به همان صورت معرفی کنم که داستانی را در یک بار تعریف
می کنم مردم خیلی توجه نمی کنند(پس باید موضوع را چسبید ) , مردم مشغول انجام کارهای دیگری هستند(پس باید آنرا ساده نگهداشت) , و همینطور آنرا خاطره ساز کرد .

FFC :روی این خط از داستانتان نظر بدهید زیرا شیفته ی این جمله هستم : "من گفتم : باید بیخیال همه ی چیزها بشوی برای داشتن خودت هیچ قیمتی نمی توان تعیین کرد . "

تروی فرح : خب , برداشتی بود از گفته ی Marcus Cicero که می گوید : " ارزش آزادی تعیین نکردنی است ." البته چیزی که من گفته ام به حرف مردم عادی و عامه نزدیکتر است و فکر می کنم , گاهی , این لحن خواندن را لذت بخش تر می کند.( راستی من یکی از طرفداران کورمک مک کارتی هستم ) .منظورم این نیست که از نوشتار تزئین شده خوشم نمی آید , ولی تضاد آن در نوشتن تاثیر بسزایی دارد , حداقل برای من اینطور بوده است .

FFC : در پایان تروی میخواهم از تو بخواهم فی البداهه با این کلمات داستان کوتاه 100 کلمه ای بگویی :

کلید , سیب زمینی , پارادوکس , نامه , بیزاری , بازگشت , عروسک پارچه ای و ترک کردن .

تروی فرح: خب توانائی من در این حد است : 99 کلمه , بدون در نظر گرفتن عنوان

 

اقدام ناموفق

صحنه شروع : کوچه ای مجاور یک بار و مغازه ی لوکس فروشی . هنرپیشه وارد می شود , حال و وضع خوشی ندارد , از بار پتی تا تقاطع 22 تلوتلو خوران می رود , در حالیکه یک عروسک پارچه ای را در دست گرفته که بیشتر شبیه یک ساک سیب زمینی است. هنرپیشه به مغازه ی پرضد و نقیض خیره می شود, و بعد نگاهش به پاکت نامه ای که رسیدش داخل آن قرار دارد برمیگردد .

داخل , سعی می کند عروسک را برگرداند اما سند خرید ناخواناست و آنرا قبول نمی کنند . مرد با بیزاری عروسک را به داخل سطل آشغال داخل کوچه پرتاب می کند , کلیدهایش را پیدا می کند و از سمت چپ صحنه بیرون می رود .

اینجا کودک یتیم وارد صحنه می شود , خوشحال از پیدا کردن عروسک فراموش شده . پرده پائین می آید .

FFC : عالی بود تروی . متشکرم !

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692