نقد مهدی حسین زاده بر گنجشکی با حنجره ی زخمی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

 

پرچم احساسی ساده بود میان سه رنگ

نگاهی به مجموعه ی "گنجشکی با حنجره ی زخمی"  سروده ی محمد علی حسنلو

این دفتر از دوبخش تشکیل شده :

1. آواز های ممنوع

2. گنجشکی با حنجره ی زخمی  که سعی می شود به تفکیک در مورد هر بخش بررسی صورت گیرد

 

آوازهای ممنوع

 

مانیفست اجرایی و طرح نهایی این بخش در این بند نخستین از شعر "نامه" مستتر است:                

(تقویم روی میز/دستم را می کشد/وکاغذ ها به عقب برمی گردند) و کلیت شعر های این بخش              

گویی ادامه ی روایت شاعر از گذشته ای ست که بر او اتفاق افتاده است . "تم" اجرایی بیشتر            

شعر های این بخش تواماندر برگیرنده ی فضایی عاشقانه – سیاسی اند که حوزه های معترضی               

را در خود حمل می کنند. شاعردر شعر ها با معشوقه ای "مکالمه" می کند و از                            

هجران های عاطفی و نیز درد های اجتماعی(سیاسی)می گوید که این امر در شعر های مستقل              

حوزه های همنشینی را در برگرفته اند : (مرزهای وطن راکشف کرده ام/بابلیطی در جیب/                    

گذر نامه ای جعلی/همه چیز به زودی/کمربندها را می بندد/می روم کهدنیا پررنگ تر شود                   

بدون من ) شاعر در این سطر ها  از جهانی حرف می زند که تسری آن در شعرهای دیگر                    

او نیز هویداست :جهانی پر از میله/ زندان/کودتا و گاز اشک آور و در این میان خود شاعرهم               

در گیرو دار عشقی دور از دسترس با این همه در مجادله است. فضایی که حسنلو در این شعرها       

ترسیم می کند فضایی عصیانی و گاه نومیدانه است و اشاراتی هم که مشخصآ به وقایع اخیر در           

ایران می کند این امر را پررنگ ترنشان می دهد:(...می تواند چشم های تو باشد /که ریخت توی          

خیابان/و تورا به راهی نامعلوم برد) یا (...با کلماتی شکست خورده/به روزهای سیاه/به کودتا در           

صفحات تلویزیون رسیدم..) یا در این سطرها :(...می گذرد از ما/باباتوم و اشک آور/دود دود دود              

/ودست های تو که دیگر نیست) فضایی که یک "تو" مخاطب شاعر است "تو" یی که در تمام              

وضعیت های زیست شده ی شاعر حضور دارد در لحظه های تنهایی – عشق- ترس- خیابان های             

پر از باتوم و خون وگویی وجود خود شاعر است که در نهایت با "تو" در هم می آمیزد و                   

یکی می شود:تا جایی که می توان گفت این معشوقه_"تو"  خاستگاه روایی شاعر در متن                 

می گردد.شعر های این بخش دارای ورزیدگی بیشتر ی می باشد و حساسیت بیشتر شاعر را                   

در مواجهه با نحوه ی اجرا ها در شعر به خواننده نشان می دهد . به عنوان نمونه برخورد شاعر            

با"صندلی"در شعر "نامه":(من اقرار می کنم به صندلی/ و پایه های سستی که فرو می ریزد...)       

که صندلی هم موجودیت خود را دارد وهم بدل به تفکر و اندیشه ی مضمحل قدرت می شود.یا درشعر

"دربند"که با اندکی جرح و تعدیل می توان شعر خوبی نامید:(...امشب که زنگ زدی فهمیدم /                  

زندان تو تمام شد / زندان من ولی / خداحافظ /دختر روزهای کودتا / حضورت دونیمه از یک سیب بود        

/ نیمی برای نخوردن / نیمی برای ندیدن)

زبان اثر

زبان این بخش زبانی سیال و به دور از بازی های زبانی نابجاست و شاعر تلاش کرده زبانی یکدست

ارایه دهد و بیهوده متن را دچار پیچیدگی زبانی نکند. گزاره ها به جا تقطیع شده اند و موسیقی سطر

ها در خواندن حفظ می شود.رفتار مولف با زبان از یک سو راه را برای نزدیکی خواننده به متن باز

می گذارد و از دیگر سو پاساژهای حرکت به سمت حوزه های معنایی در متن را گسترده تر می کند که

می توان به نحله های فرمیک در اثر نزدیک تر شد.

 

فرم

فرم اجرای شعر حسنلو در این بخش مبتنی بر "گفتار" است . شعری که از خلال "سخن گفتن"       

شاعرپدیدار می شود : روایت او بر یک دیالوگ بلند با "تو" در شعر های گوناگون ادامه پیدا               

می کندو وقایع و اتفاقات هم در همین دیالوگ – مونولوگی که شاعر با معشوق و با خود                 

برقرار می کند پدیدارمی گردد. تصاویر و روایت های شاعر از یک  فرم گزارشی تا اجرایی             

تصویری در نوسان است : اماعمده بار  روایت شعر  برگزارش شاعر_ راوی  مبتنی شده است              

و خواننده از "دهان" شاعر است کهلحظه به لحظه با اتفاقات پیش می رود. نمود بارز" اجرایی "         

شعر در همان شعر آغازین "نامه"ضرباهنگ خود را تا پایان شعر های این بخش ادامه می دهد:       

"تقویمی که به عقب برمی گردد" وروایت هایی که فلاش بک گونه توسط راوی "اجرا" می شود           

که رد پای آن تقویم در "فرم" شعر درشعر ها ادامه پیدا می کند. از این رو قرار گرفتن شعر             

"نامه "در آغاز دفتر ونیز نامی که برای آن انتخاب شده روند مواجهه با شعر های دیگر مجموعه          

را معنامند و هدفدار جلوه می دهد.


گنجشکی با حنجره زخمی

موضوع برجسته ای که در این بخش به چشم می آید زمان افعال بکاررفته در شعر هاست که غالبآ

"زمان گذشته"است و این امر آنقدر پررنگ است که  کمی خواندن شعر ها را با رخوت همراه می کند

. حسنلو می توانست بسیاری از شعر های این بخش از دفتر شعرش را با حال ساده  یا مضارع

استمراری" اجرا" کند. یکی از مزیت های مهم  "اجرا" در زمان های "حال" دیداری تر شدن شعر و

برجسته شدن بیشتر حوزه های روایی و ایمازهای بکاررفته در متن است تا جایی که خواننده به جای

"شنیدن" خود روایت را "تجربه" کند. در برخی شعر های این بخش با تصاویر خوبی مواجهیم اما

انتخاب زمان گذشته در روایت تنها حوزه ی "گزارش گونه ی " متن را برجسته می کند و فرم را در

جهت تنها"بیان" رویداد ها فرو می کاهد. اگر بخواهم از این بخش یک شعر را به عنوان شعر خوب

مثال بیاورم می توانم به شعر "تکه ای از یک فیلم" اشاره کنم " : (دسته ی سربازها/ شلیک های

هوایی/ رژه های بی پایان/ می شنوم تورا / در پوکه هایی که نعش ها را / گوشه ای تصا حب کرده اند

/قد همین تصاویر / دوربین لنزش را چرخاند / پرنده ای روی میله ی پرچم نشست/ و همه چیز

خاموش شد) که با تصاویر و "کات" های به جا و بهرگیری از ایجاز بیشترین بار معنایی  و تاویلی را

در شعر گنجانده است. یکی دیگر از ایرادات بخش دوم عدم رعایت  اقتصاد کلمات در شعر هاست در

این مورد می توان به شعر هایی اشاره کرد که توضیحات زیادی دارند و شاعر می توانست شعر را

موجز تر اجرا کند و دیگر اینکه در برخی شعر ها کنش تخاطبی کلاسیک متن را از تازگی دور می کند

و در کنار آن بخش هایی شعر را در حد شعار فرو می کاهد: (عجیب نیست/میله را برای ما ساخته اند

برادر/ برای آدم/ که هوای تغییر به سرش می ریزد...) یا در این بند ها :(....دندان هایی سفید  از

همیشه سفید تر/ پوستی سیاه از همیشه سیاه تر / چشمانی گرسنه  از همیشه گرسنه تر/ از تن انسان /

انسان را پایین می ریزند.) و موارد دیگر که در متن کم نیستند. روی هم رفته به زعم نگارنده بخش

اول یعنی آواز های ممنوع  چه به لحاظ نوع بهرگیری از زبان  - رعایت ایجاز و نوع اجرای فرم نسبت

به بخش دوم جلوتر است و تازگی بیشتری در "اجرا" دارد . اما از این نکته نباید غافل شد که

محوریت بیشتر شعر های محمد علی حسنلو حول و حوش سوژه های واحدی می چرخد و بسامد این

سوژه ها در شعر های او بالاست عناصری مانند : زندان – آزادی  - میله – اسلحه – باتوم و..... که

به طبع از دغدغه ی شاعر وذهن او نشات می گیرد.اما این مسئله را می توان یادآور شد که در

مجموعه های دیگر از تنوع موضوعی بیشتری در اجرا یا گزینش شعر های یک مجموعه حساسیت و

دقت بیشتری به خرج دهد تا خواننده با طیف گسترده تری از اندیشه ی شاعر  آشنا شود با همه ی این

اوصاف شعر حسنلو شعری معترض و در عین حال صادق با خود و حساس به فرامتن است شعری که

از برایند موجودیت شاعر  و  پیرامون (او) شکل می گیرد و آبشخور آن تنها دلنوشته های صرف یک

شاعر در اتاق تنهایی خود نیست و انتزاع در پایین ترین سطح آن وجود دارد(انتزاعی که شعر را از

شاکله ی اصلی خود جداکند) مورد دیگر عدم بهرگیری حسنلو از عنصر "طنز" و "آیرونی"ست اما در

این اثنا گاهآ_خصوصآ در بخش دوم_ چنان شیفته ی "بیان" رویداد ها و روایت متنی از آنها می شود

که گاهآ خود شعر را نیز جا می گذارد.

 

مهدی حسین زاده  27/5/91  

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692