«کاربرد جامعه شناسی در ادبیات داستانی»/«حسين بركتي»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

جامعهشناسی دین تعاریفی را برای خود تدوین کرده و هدفهای خویش را مشخص ساخته است؛ جامعهشناسی سیاسی برخی اصول را برای خود روشن کرده و آنها را مبنای کار خود قرار داده است؛ اما جامعهشناسی هنر (در این یادداشت ادبیات داستانی را هنر فرض میگیریم؛ و در اینجا از بررسی آرا و نظرات صاحبان فن مبنی بر هنر بودن یا نبودن ادبیات داستانی پرهیز میکنیم) هنوز در جا میزند و خود را با مسائلی غیر مرتبط درگیر میکند.

بدیهیترین دلیل این عقبماندگی این است که کسانیکه در اینباره بررسی میکنند از مشکلات آفرینش هنری، در جنبههای گوناگونش، کاملاً بیخبرند و از این هم مهمتر این که نمیدانند آفرینش هنری چگونه تجربههایی را شامل می‌شود. هنگامیکه از یگانگی آفرینش هنری سخن میگوییم، منظورمان کار هنری به همان نحوی است که در شبکهی پیچیدهی روابط انسانی و گروه های اجتماعی متفق یا متضاد، در سطح بسیاری رؤیاهای تجربهی هرروزه به اجرا در میآید. اصالت کار هنری در این است که در چنین چارچوبی قرار بگیرد. اگر بپرسید که برای تعین اصالت هنری چه باید کرد، توصیه میشود در اینباره دو عامل مورد بررسی قرار گیرد: اول، نیروی اعتقاد به یک کار و دوم: جدایی این اعتقاد از هرگونه ملاحظهی مالی، ایدولوژیک و سیاسی- به عبارت دیگر: کاراصیل هنری نمیتواند توجیهکننده هیچ فعالیت دیگری غیر از خودش باشد.

با تکیه بر این تعریف میتوان بسیاری از انواع فلسفهی هنر و «زیباییشناسی» را که طبیعت مستقل هنر را به حساب نمیآورند؛ از جامعهشناسی هنر حذف کرد.

«فرانکستل» در جایی میگوید: «تنها درصورتی میتوانیم جامعهشناسی هنر را بهوجود آوریم که بکوشیم تجربهی هنری زمان حاضر را درک کنیم.» با این باور است که باید فرضیاتی را مشخص کنیم که ما را در درک کلیت تجربه هنری در بطن کلیت تجربه اجتماعی، یاری میدهد.

یکی از خطاهایی که جامعهشناسی هنر را از راه اصلی خود منحرف کرده است، تجزیهی آفرینش هنری به مراحل ظاهراً متضادی مانند: «عینی» و «ذهنی»، «درونی» و «برونی» و شبیه اینهاست. درنتیجه نخستین فرضیه پایهای که مطرح میشود همان درام است. در جامعهشناسی هنر، منظور ما از درام مجموعهی نگرشها، احساسها، ایدئولوژیها، حرکات و فعالیتهای خلاقانهای است که برای فرد خلاق، تبلوری از کل جامعه است و تکوین اثر هنری را در چارچوب پیچیدهی آن شکلهای متضادی قرار میدهند که زندگی و اجتماعی را تشکیل میدهد، بدینگونه درام/ به مفهومی که از آثار شکسپیر برمیآید، باید موقعیت او را در جامعهای که دستخوش تغيیرات واقعی هرچند نامحسوس- بود بهحساب آورد. جامعهای درگیر ایدئولوژیها و نیز شرایطی که شخصیت هنرمند را میساخت. کاربرد دیگر فرضیه درام این است که به ما این امکان را میدهد که فرم را از محتوا جدا نکنیم. با استفاده از تعبیر «درام» میتوانیم واژه فرم را بهعنوان کوششی تلقی کنیم که تخیل هنرمند به عمل میآورد تا منشاء مشترک برخی عناصر را کشف کند که در هرکسی واکنشی احساسی را بر میانگیزد.

به همین ترتیب محتوا را هم میتوانیم کوششی تخیلی برای ایجاد مفاهیمی آنی و مستقیم تلقی کنیم که واکنش ذهنی بداههای را از سوی مخاطب ایجاب میکنند.

دیگر اینکه کاربرد این فرضیه توجیهکنندهی آن نوع بررسی انتقادی است که اثر هنری را بهعنوان کوششی برای پیروزی بر یک مانع تلقی میکند- و این مانع عبارت است از ناتوانی دیگران در دریافت پیامی غیرمنتظره یا پیامی که مفهومش بهخوبی آشکار است؛ و یا هر چیزی که نگذارد هنرمند در هر رشتهی هنری که باشد بطور کامل با مخاطبانش رابطه برقرار کند.

امتیاز این فرضیه کاملاً بدیهی است. این فرضیه تخیل و همهی شکلهای خلاقانهاش را در چارچوب زندگی بشری قرار میدهد و به آنچه روانشناسی سنتی- و غالباً جامعهشناسی نیز- «کارکرد» مینامد، مفهوم واقعی آنرا میدهد؛ که همان روندی از حرکت و فعالیت هدفدار است. اگر تخیل مجسم را فعالیتی بدانیم که با موجودیت انسان سروکار دارد و پیوسته در معرض تهدید است، آنگاه اثر هنری در نظر ما بعدی تازه مییابد و خوشبختانه دیگر نمیتوان آنرا به اجزایی مجرد تجزیه کرد.

فرضیهی پایه دیگری که جامعهشناسی راستین هنر باید بهکار بگیرد؛ فرضیه پیوستگی سیستمهای طبیعی و سیستمهای اجتماعی طبقهبندی است. (این بخش را در یادداشتی مستقل مورد بررسی قرار میدهیم). در جمعبندی این یادداشت میتوان کاربرد جامعهشناسی هنر را از تعیین برخی فرضیات پایه که نه جنبهی فرضیهبافی روشنفکرانه داشته باشند و نه به تعریف جزمی محدود میشوند مورد تحلیل و بررسی قرار داد. بدون هیچگونه تعریف و اصطلاح پیشساخته. بجای آنکه آفرینش هنری را به بخشهایی تجزیه کنیم که دوباره گردآوران و پیوستنشان به یک کلیت واحد زنده غیر ممکن باشد. باید به جستجوی یک روش بررسی برآییم که نه جامعهشناسی را قالب کند و نه مفهوم اثر هنری را از آن بگیرد.

 

منابع: مقالهای از «شارل لالو» / مقالهای از «پیترین سورو کین»/ جامعهشناسی «لوکاچ»/ یادداشتی از «فرانکستل».

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692