بررسي موسيقي فيلم«در بروژ» اثر«مارتين مك دوناف»/ «حسام ذكا خسروي»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

حرفی‌که می‌تواند در پشت ملودی پنهان شود می‌تواند تلنگری بزند که اتفاقی در شُرُف ِ وقوعه!

کن به رِیمی: آروم بمونیم و منظره‌رو ببینیم. (موسیقی ادامه دارد... )

فیلم با نمای‌باز شهر بروژ با سلوی پیانو شروع می‌شود (قطعه‌ای که پیانو می‌نوازد موتیف ابتدایی و اصلی فیلم است) ملودی پیانو را ویولنسل ادامه می‌دهد و فرود قطعه ارکستر ملودی‌را با وزنی سنگین همراهی می‌کند و سکانس تمام می‌شود. آهنگساز جنس موسیقی‌ای که انتخاب کرده و آن‌را نوشته بی‌ارتباط با فضای شهر نبود. ملودی‌ها کاملاً بر فضای معماری گوتیک منطبق است طوری‌که سرمای شهر وقتی‌که موسیقی شنیده می‌شود دو‌چندان می‌شود.

فیلم به‌طور کل چند فضای موسیقی را تجربه می‌کند. از اُپرا گرفته تا پاپ و فانتزی و الکتریک و راک.

همان‌طور که فضای گفت‌و‌گوی ریمی و مرد چاق آمریکایی می‌تواند فضایی فانتزی‌گونه باشد موسیقی آن هم می‌تواند فضایی این‌چنین را رقم بزند و فانتزی را که درواقع فضایی است ماورای داستان و گو اینکه اتفاقات در مکانی رؤیاگونه در حال رخ دادن هست غنا ببخشد.

و یا اپرایی که شنیده می‌شود در صحنه‌ای که کن قرار است از کسی اسلحه‌ای تهیه کند و ریمی را به قتل برساند. صحنه کوتاه است. هیچ حرفی نیست و فقط اپرا شنیده می‌شود. اپرا همه‌چیز را به مخاطب می‌گوید استیصال و درماندگی در چهره هری دوزخی که او در میان آن قرار دارد. عشقی که شاید تنها دلیل زنده ماندن اوست. حتی موسیقی می‌گوید که کن هیچ‌وقت هری را نمی‌کشد!

«در اپرا شخصیت‌ها و طرح داستان به‌جای گفتار که در درام متعارف به‌کار گرفته می‌شود به واسطه آواز نمایانده می‌شود. با پذیرفتن این قرار‌داد اپرا مایه لذت فراوان می‌شود. موسیقی آن گوش‌نواز است و تأثیر حسی کلام و داستان را تشدید می‌کند. موسیقی اپرا با تجسم حالت شخصیت پویایی و کنش دراماتیک حتی یک داستان پیچیده را نیز باورپذیر می‌کند. سیلان موسیقی داستان را پیش می‌برد. موسیقی همان درام است... آفرینش اپرا ثمره تلاش مشترک آهنگساز و دراماتیست است. متن اپرا به‌طور معمول توسط یک دراماتیست نوشته می‌شود و سپس آهنگساز برای آن موسیقی می‌سازد... طرح داستانی خوب در اپرا هرگز عقلانی نیست زیرا آدم‌ها هنگامی‌که عقلانی باشند آواز نمی‌خوانند.» راجر کیمی ین

کارتر بارول (آهنگساز فیلم) برای احساسات بیشتر در صحنه‌های درگیری و جنگ فضای راکی را آفریده که علاوه بر آن سرمای ابتدایی فیلم حال خشونت و خون و جنگی که در زیر پوست آن شهر قرار داشت را نشانمان می‌دهد.

تجسم خشونت در فضای موسیقی راک کاملاً بر روایت پایانی فیلم منطبق است طوری‌که هر‌لحظه می‌توان منتظر مرگ کسی نشست!

قطعه موسیقی که برای نگارنده جالب‌توجه آمد قطعه‌ای است که هری وارد شهر می‌شود. تم این سکانس در جاهایی از ملودی فضای چهارگاه موسیقی ایرانی را تلنگر می‌زند.

شاید دلیلی که باعث این شد تا چند خطی در مورد موسیقی این فیلم بنویسم نقش سازنده سکوت در فضای آهنگسازی بارول در این فیلم بود. موسیقی‌ای کم‌گو اما مفید به‌فایده به لحاظ تأثیر در درام. پیشتر در جایی نوشته بودم روند موسیقی این فیلم روایتی است از آرامش به‌سوی آرامش چرا که فیلم با تک‌ملودی و تک‌جمله به لحاظ موسیقایی آغاز می‌شود و به خشم و خون و هیاهو وصل می‌شود و در پایان نیز همان ملودی‌های آغازین کم‌کم می‌آیند و سکوتی آرام را برای پایان فیلم می‌سازند. سکوت ِ پس از خشم و هیاهو!

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692