تاملي بر سلاخ خانه شماره پنج اثر ونه گات / غزال مرادي

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

سلاخ‌خانه شماره پنج رمان مشهور کورت ونه‌گات نویسنده معاصر آمریکایی است. عنوان فرعی کتاب جنگ صلیبی کودکان است که اشاره به واقعه‌ای تاریخی در دوران جنگ‌های صلیبی‌ دارد. رماني ضد جنگ وبا موضوع جنگ .داستان با شكستن زمان روايت هاي مختلفي را دنبال مي كند اما با توجه به اين كه سير زماني كاملن در هم شكسته است اما اين كار به شكلي انجام گرفته است كه مخاطب به راحتي قدرت پيگيري وتميز آنها را داسته باشد واز اثر لذت ببرد وبه هيچ وجه دچار سردرگمي نگردد
ونه‌گات کتاب را بر اساس تجارب شخصی خویش در جنگ جهانی دوم درباره واقعه بمباران درسدن آلمان توسط متفقین نوشته‌است. کتاب درباره بیلی پیل گریم سرباز آمریکایی است که در زمان جنگ جهانی دوم در شهر درسدن حضور دارد و در زمان بمباران در سلاخ‌خانه‌ای در زیرزمین پناه می‌گیرد.
کتاب از جمله رمان‌های پست‌مدرنیستی قرن بیستم است “سلاخ خانه شماره پنج” اثري درام با دست مايه هاي طنز است طنزي تلخ .

ونه گات در اين اثر مرگ وجنگ را به سخره مي گيرد نويسنده اي كاركرد گرا كه براساس انديشه هايش اين كتاب را بسيار دقيق نوشته است . ونه گات به نقد جنگ مي پردازد وكساني كه جنگ افروزي را وسيلي اي براي رسيدن به اهدافشان مي داند

"به نظر می رسد منادیان خلع سلاح اتمی بر این اعتقادند که چنانچه به هدف خود دست یابند جنگ پدیده ای قابل تحمل و انسانی خواهد شد... در اثر حمله هوایی با همان سلاح های متعارف 135000 نفر در درسدن جان خود را از دست دادند ... در بمباران توکیو در شب نهم مارس 1945 به وسیله بمب های آتشزا و بمب های انفجاری نیرومند 83793 نفر مردند. بمب اتمی که روی هیروشیما انداخته شد 71379 نفر را کشت"

“بله رسم روزگار چنين است ” جمله اي كه با تواتر بالايي پس از هرمرگ در اين كتاب تكرار مي شود پس از بازگو كردن مرگ دلخراش انسان يا انسان هايي. مرگ دست مايه طنز مي شود انگار نويسنده قصد دارد با مرگ شوخي كند در حقيقت او قائل به نظر پزشكي است كه در ابتداي كتاب از او ياد مي كند

مرگ حقيقت جهان است تا آنجا كه توانسته ام با او عادلانه جنگيده ام گل بارانش كرده ام با او به والس برخاسته و....

تمام اين داستان بر اساس همين چند عبارت بنا شده است.

حوادثي نظير يهودي كشي نازي ها وكشتار درسدن چنان توصيف ميگردند بازهم به همان جمله برسيم “بله رسم روزگار چنين است ”

"من با چشم های خودم بدن دختر مدرسه ایهایی را دیدم که زنده زنده در منبع آب شهر جوشانده شده اند.این کار به وسیله هموطنان خود من که در آن زمان با غرور ادعای مبارزه با شر ناب را داشتند صورت گرفته است... و شب ها در یک زندان پیش پایم را شمع هایی روشن کرده اند که از چربی انسان ساخته شده بود و این انسانها را برادران و پدران همین دختر مدرسه ایهای جوشانده شده , سلاخی کرده بودند."

ونه گات با داستان ترالفادور ها به جامعه مدرن نيز خرده مي گيرد وانسان هاي امروز را در باغ وحشي هايي مدرن سكني گزيده مي داند

مهم نيست بيلي پل گريم چه مي بيند تنها كاري كه از دستش برمي آمد اين كه بگويد زندگي همين است ديگر (از متن كتاب).

عينك ساز بودن پيلي نيز از موارد ديگري است كه نويسنده تعمداَ آن وضعيت را ساخته است شهري كه مردمشان بايد عينك روي چشمشان بگذارند تا كار كنند وعينك فروش ها ثروتمندترين آنها هستند

تجربه هاي بيلي در ترالفادور چيزهايي هستتند كه در زندگي امروز بايد به آنها برسد واو درك اينها را براي مردم ضروروري مي داند

"مهمترین چیزی که در ترافالمادور یاد گرفتم این بود که وقتی کسی می میرد تنها به ظاهر مرده است. در زمان گذشته خیلی هم زنده است , بنابراین گریه و زاری مردم در مراسم تشییع جنازه بسیار احمقانه است. تمام لحظات گذشته , حال و آینده همیشه وجود داشته اند و وجود خواهند داشت... ما خیال می کنیم لحظات زمان مثل دانه های تسبیح پشت سر هم می آیند و وقتی لحظه ای گذشت دیگر گذشته است اما این طرز فکر وهمی بیش نیست."

ونه گات به قهرمان پردازي نمي پردازد قهرمان داستان او بيلي پل گريم مردي مستاصل است كه در توصيف شخصيت او چنين مي گويد

..."قیافه مسخره ای داشت , دراز و ضعیف به شکل بطری کوکاکولا"...

 

درپايان خواندن اين اثر را به دوستان ديگر توصيه مي كنم

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692