نقد و بررسي رمان«پيچش پيچ» اثر«هنري جيمز»/ «فرحنازعليزاده»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

*فرافکنی نمایشی تمایلات                                                    

هنري جيمز رمان نويس و منتقد آمريكایي در نيويورك در خانواده‌اي با فرهنگ ايرلندي - اسكاتلندي تبار‌ زاده شد. اجدادش از مهاجران ايرلندي و بسيار ثروتمند بودند؛ پدرش مردي اديب،نويسنده اي برجسته در الهيات‌؛ متفكر و شخصيتي پرجاذبه بود كه در تربيت فرزندان خود به شدت دقت و وسواس داشت. بدين ترتيب هنري در محيطي با فرهنگ پرورش يافت.

"جيمز خالق رمان‌هاي رئاليستي و مدرن روان كاوانه است. او در بيشتر آثارش به شرح زندگي ثروتمندان‌، اشراف و زنان پرداخته‌"؛ گفته‌اند او براي آشنا شدن به خلقيات زنان در مجالس حضور مي‌يافته تا با رفتارها و حالات دروني زنان بيشتر آشنا شود.او پير زنان را به حرف مي‌كشيده تا به دنياي دروني آنان راه يابد.‌" او دوستدار شكل زندگي طبقه اشراف دوره معروف به عصر ويكتوريايي انگليس بود و از رفت وآمد با اشراف و ثروتمندان جهان ديده احساس لذت مي كرد"7 اشراف دوستی و توجه جیمزبه زنان را می‌توان در آثاری چون‌"‌تصویر یک زن‌"، " بالهای کبوتر" ،"‌سفراء" ،"‌جام زرین" به خوبی مشاهده کرد.

داستان پيچش پيچ که در ترجمه فارسي آن توسط علی اصغر مهاجر به نام «تنگ اهریمنی» ترجمه و به چاپ رسیده‌، مشهورترين داستان جیمز است كه به درونمايه سركوب جنسي اشاره دارد. اين داستان يكي از ازرشمندترين داستان‌هاي ارواح در ادبيات نیز هست. رمان از سال 1924 كه "ادنا كنتون" تحليل فرويدي آن را منتشر كرد تا به امروز كانون بحثهاي بسيار بوده است.ده سال بعد،"ادموند ويلسون" با مقاله‌ي " ابهام هنري جيمز" تفسير كنتون را استحكام بيشتري بخشيد.

پيچش پيچ به طور خلاصه داستان معلمه‌ي انگليسي جواني است كه معلمي و مراقبت دو كودك زيبا را كه در عمارت قديمي باشكوهي زندگي مي‌كنند‌، برعهده مي‌گيرد. پدرو مادر دو کودک مرده‌اند وقيم قانوني آنها عموي مجرد سرحال و خوش خلقي است كه در لندن زندگي مي‌كند و چندان در بند مراقبت از بچه‌هاي تحت قيوميتش نيست. او معلمه جوان را به اين شرط استخدام مي‌كند كه تمام مسئوليت‌های ملك ييلاقي‌اش را‌ برعهده بگيرد و تحت هيچ شرايطي با شكايت از مشكلاتش در آن جا مزاحم او نشود. معلمه که نقش راوی را در متن نیز ایفا می‌کند و بيست سال بیشتر ندارد‌؛ در نگاه اول دلباخته مایلز، فلورا و عمو می‌شود.

همه چيز ظاهرا در بلاي رو به راه است، البته به جز معماي ناخوشايند رابطه‌ي بين معلمه‌ي قبلي (ميس جيل) و پيشخدمت قبلي( عمو پيتر كانت) ؛كه حالا هر دو مرده اند. مسئله گيج كننده ديگر اخراج مايلز از دبستان است. مایلز در بستان به شاگردان ديگر "صدمه" مي‌زند و همین بانی اخراج او می‌شود. معلمه از روي شايعات و اطلاعات مختصري كه مستخدمه (خانم گروز) به او می‌دهد، كشف می‌کند كه ميس جسل و كانت با هم رابطه داشته‌اند. این رابطه متاسفانه گاه در حضور بچه‌ها صورت می‌گرفته و به همین دلیل اثر كمرنگي از فساد در مايلز وفلورا بر جاي گذاشته است.

معلمه از زمان ورودش به بلاي چندين بار شبح ميس جسل و كانت را مي‌بيند و نتيجه مي‌گيرد كه اين اشباح به نحوي دنبال بچه ها هستند و نيت شيطاني آن‌ها اغفال روح بي غل و غش بچه‌ها است. اعمال خود بچه‌ها هم هرچند به ظاهر بهنجار و معمولي است ولی از نظر معلمه نشان دهنده‌ي آن است كه نگراني‌هايش چندان بي پايه نيست. در پايان روايت‌، فلورا كوچولو با معلمه دشمن مي‌شود و خانم گروز، او را به شهر مي‌برد. معلمه با مايلز در بلاي مي‌ماند و براي نجات روح او با شبح پيتر كانت مي‌جنگد.در اوج مبارزه‌ي نهايي، ظاهرا معلمه پيروز مي‌شود و روح شرير را فراري مي‌دهد، اما پسرك از عذاب حشتناك بيرون راندن روحي كه تسخيرش كرده در انتها مي‌ميرد.

هيچ خلاصه‌ي كوتاهي نمي‌تواند حق پيچيدگي‌هاي و وحشت ب‌نظير داستان جيمز را ادا كند، اما مسئله‌ي اصلي ما در اينجا بررسي امكان‌های تفسير و تعبير اين داستان است. خود جيمز در مقدمه‌اش بر جلد دوازدهم مجموعه آثارش در چاپ نيويورك‌، قائل شدن هرگونه معناي رواني براي پيچش پيچ را رد مي‌كند و مي‌گويد كه اين داستان يك بازيچه ي تمام و كمال است براي "‌به دام انداختن آن‌هايي كه به سادگي نمي‌توان به دام انداخت"

«ادموند ويلسن» در جستارش درباره‌ي پيچش پيچ متذكر شده است كه هيچ كس جز معلمه هرگز ديدن شبح پيتر كانت و ميس جسل را اذعان نمي‌كند. اينكه بچه‌ها اين اشباح را مي‌بينند فرض گرفته مي‌شود، چون از رفتار عجيبشان اين را استنباط مي‌كنيم، اما در حقيقت اين فقط گفته‌ي معلمه است. خانم گروز، مستخدمه‌ي ساده و بي‌سواد كه نامش دال بر واقع بيني او نیز هست، به رغم فرصت‌هاي متعددي كه پيدا مي‌كند ،هرگز هيچ يك از اين دو شبح را نمي بيند. او هم فقط با تكيه به حرف‌هاي معلمه‌ي بسيار حساس چنين پنداری دارد.

از لحاظ روان شناسي معلمه دچار هذيان است و اين هذيان‌هاي نتيجه سركوب اميال جنسي است. اشباح‌، فرافكني نمايشي تمايلات جنسي نابهشيار او است. چنان كه جيمز در همان آغاز داستان برايمان مي‌گويد، او "كوچكترين دختر ازدختران متعدد يك روستايي بي‌چيز" بوده است. بنابر اين مي‌توانيم استنباط كنيم كه در اين جهان محافظت شده‌ي زنانه، والدين و جامعه‌ي متوسط الحال ويكتوريايي ،كه از لحاظ سركوب‌گري دست پيوريتن‌ها را هم از پشت مي بسته است، غرايز ليبدويي بهنجار معلمه با قدرت تمام سد شده است. او مسلما شيفته‌ي عموي بچه‌ها شده "‌يك آقاي به تمام معنا، مرد عزبي در عنفوان جواني، با هيكلي كه تا به حال، جز در خواب يا رماني قديمي، در برابر دختركي دستپاچه و هيجان‌زده از كشيش نشيني در همپشاير پديدار نشده بود"

جالب آن كه وقتي اولين بارشبح كانت ظاهر مي‌شود؛ شبح لباس عمو را به تن دارد. شبح دربالاي برجي پديدارمي‌شود كه در نگاه فرويدي نماد مردانگي است. همان‌طور كه ميس جسل اولين بار در كنار رودخانه كه نماد زنانگي است، ظاهر مي‌شود. از نشانه‌هاي فرويد مي‌توان به تكه چوب‌هايي اشاره كرد كه فلورا با آنها بازي مي‌كند. دخترك سعي مي‌كند دكل بادبان يك كشتي را (نماد مردانگي) در سوراخ مخصوصش فرو كند‌؛ اين عمل زير نگاه معلمه در زماني كه روح ميس جسل ظاهر مي‌شود، رخ مي‌دهد.

تعبير فرويدي داستان از نگاه ادموند ويلسن در جستارش درباره‌ي پيچش پيچ بدين گونه است:

" وقتي با توجه به اين اشاره‌ها به عقب بر مي‌گرديم‌، به راحتي مي‌توانيم به كمك مقايسه نتيجه بگيريم كه داستان در اساس ترسيم شخصيت معلمه است؛ تصورات دلگير و گناهكارانه‌ي او و نحوه‌ي رفتارش نسبت به آنها، از لحظه‌اي كه روي ديگر روايتش را بررسي مي‌كنيم، گويي جيمز تصوير دقيق و پريشان كننده‌ي دختر يك روستايي بي‌چيز را ترسيم مي‌كند با آگاهي طبقاتي طبقه‌ي متوسط انگليسي ناتوان از اين كه تكانه‌هاي جنسي طبيعي‌اش را حتي نزد خودش اذعان كند و " اقتدار" بي‌امان به سبك انگليسی كه قادرش مي‌سازد تا به فرودستانش حتي مقاصدي را بقبولاند و تحميل كند كه كاملا ناشي از گمراهي‌اند و اصلا نفعي براي ديگران ندارند...حال مي‌فهميم كه داستان وارياسيوني از يكي از درونمايه‌هاي آشنای‌: دختر ترشيده‌ي نام انگلساكسون است.‌"(ص95)

در واقع اينبار نيز جيمز با توجه و مركزيت قرار دادن زن جواني در شرايط جديد به اختلاف طبقاتي و تفاوت نگاه نسبت به جهان مي‌پردازد كه در اكثر كارهاي او ديده مي‌شود و از بن مايه‌هاي كاری این نویسنده محسوب می‌شود. انتقاد به فرهنگي دست و پا گير كه در زمان ويكتوريايي ديده مي‌شود كه خود بانی جنبش و تكاپوي جوانان در سيطره‌ي سنت‌ها اسير شود. معلمه‌ي جواني كه در قيد و بند سنت‌ها گرفتار است و تمايلات جنسي‌اش را سركوب كرده بدين گونه اين اميال را فرافكني كرده و بروز مي‌دهد. چيزي كه فرويد به آن ا‌شاره مي‌كند" اميال سركوب شده‌ي ما در خواب‌هاي‌مان عرض اندام مي‌كنند. خواب‌های ما تحقق نمادين روياهاي ما است."

پیچش پیچ اثري ماندگار و بياد ماندني‌ست كه‌"‌نوآوري‌" را سر لوحه كار خود قرار داده است، پس به راحتي مي‌توان گفت راز ماندگاري آثار جيمز به علت نو آوري یعنی پرداخت به درون شخصيت‌ها و بررسي ذهنيت آن‌ها در دوره‌اي ا‌ست كه كمتر به اين امر بهاء داده مي‌شد.

منابع :

1-   باكنر، تراويك؛ تاريخ ادبيات جهان؛ عرب علي رضائي؛ تهران: انتشارات فرزان

2-گرين، ويلفريد؛لي مورگان؛ جان ويلينگلهم؛ ارل ليبر؛ مباني نقد ادبي؛ فرزانه طاهري؛ چاپ اول، تهران: نشر نيلوفر، 1376

3-شايگان فر،حميد رضا؛ معرفي مكاتب نقد ادبي( همراه با نقد و تحليل شواهد متوني از ادب فارسي) ،تهران: انتشارات دستان.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692