مقوله زيبايي شناسي موسیقی فیلم/ حسام ذكاخسروي

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

در یادداشت گذشته نگاهی کلی به مقوله فرم در موسیقی و همچنین موسیقی فیلم داشتیم. و در ابتدای همان یادداشت نگاهی داشتيم بر زیبایی شناختی در مفهوم کل و زیبایی شناختی در مقوله موسیقی. و البته بحث موجز آنرا (زیبایی شناسی موسیقی فیلم) را به این شماره ارجاع دادیم.

در پایان بحث پیشین گفتیم موسیقی فیلم می تواند فضایی قانع کننده هم گام با فیلم ایجاد کند و رنگ بندی آن نیز می تواند در جریان فیلم قرار گیرد و حتی بالاتر از آن موسیقی می تواند در خلق و بافت پرسوناژها حضور موثر داشته باشد و خود را از پس زمینه بودن صِرف رها سازد.

اولین عنصر ایجاد فضایی هم گام با فضای روایتی فیلم که البته در زمان و مکان حل و هضم می گردد. مهم ترین بافتی که در موسیقی وجود دارد و رنگ موسیقی را می سازد استفاده از رنگ یک ساز به خصوص برای به تصویر کشیدن و یا با تصویر هم گام شدن است . مثلا : " وقتی آهنگسازی سعی در ایجاد زمان و مکان دارد رنگ در این کار حضور می یابد نی انبان تصویر اسکاتلند را در ذهن بیدار می کند و اُبوا به سادگی یک صحنه روستایی را به ذهن می آورد تاثر رنگ بر خلاف گسترش تماتیک موسیقایی که زمان می برد فوری است‌" (1)

و البته رنگ موسیقی است که هوش آهنگساز را می رساند . پس از نوشته شدن طرح موسیقی آهنگساز سراغ تکه تکه های سکانس های فیلم می رود و بر اساس آنها رنگ بندی سازی مورد علاقه و مناسب خودش را می نویسد.

" رنگ موسیقایی را می توان به شیوه های متنوعی به دست آورد. یکی از آنها استفاده از مواد موسیقایی بومی منطقه ای است که داستان فیلم در آنجا اتفاق می افتد." (2) و ترکیب این گروه های مختلف موسیقی در کنار هم نشانگر بلوغ و اندیشه آهنگساز است.

دومین عنصر برجسته کردن حالت های پرسوناژها و نشانگر خلاایی که بین شخصیت های در روایت فیلم وجود دارد. موسیقی در روایت موجودی طفیلی نیست و شخصیتش تا تکمیل بافت روایی فیلم پیش می رود. جرج بلواستون در کتاب خود (3) می گوید : فیلم وسیله ای است عرضه ای و نمی تواند به فرم های پراکنده دست پیدا کند. نمیتواند بازگو کننده افکار ذهنی خاطرات رویا و تخیلات باشد. آن طور که از طریف بیان چنین فرم هایی عرضه می شوند در فیلم نمی توان به طور شایسته آنها را معرفی کرد . فیلم با ترتیب دادن علائمی بیرونی برای درک بصری ما یا از طریق دیالوگ می تواند ما را به درون فکر کسی هدایت کند ولی نمی تواند فکر را به طور مستقیم به ما نشان دهد. می تواند نشان دهد که پرسوناژی فکر می کند احساس می کند و صحبت می کند ولی نمی تواند فکر و احساس آن را به ما نشان دهد.

موسیقی در بافت روایی فیلم نفوذ می کند و چیزی بالا تر از وجود موسیقایی خود را عرضه می کند و تصویر چند وجهی از سکانس مربوطه می دهد. و به بیان صریح تر یک هم زیستی کاتالیزوری * را ایجاد می کنند. فیلم و موسیقی. و البته نقش این کاتالیزور در پرسوتاژ ها و حتی پیش از آن در بافت تصویری فیلم خود را نشان می دهد .

در نگاه کلاسیک به مقوله زیبایی شناسی موسیقی فیلم عنصری را باور داشتند که آن نقش پر کنندگی موسیقی بود. و باور داشتند که جاهایی از فیلم که خیلی بار روایی ندارد و اتفاق خاصی هم رخ نمی دهد موسیقی بیاید و یک نقش بودن ِ صرف را ایفا کند! این نگاه در نگاه مدرن پذیرفته شده نیست و موسیقی می رود تا هم زیستی مسالمت آمیزتری را با سینما ادامه دهد و همانطور که اشاره شد کاتالیزور هم باشند .

موسیقی به مداومت روایی فیلم کمک می کند. " بدون موسیقی ممکن است در لحظاتی مونتاژ به یک در هم ریختگی تبدیل شود . به علاوه موسیقی می تواند احساس مداومت را هم در سطح فیلم به عنوان یک کل نگه دارد" (4)

در نگاه کلی زیبایی شناسی موسیقی فیلم آهنگساز فیلم را واجد درک بالا از مواد تشکیل دهنده سینما می دانند و او باید از هدف فیلم بردار و تدوین گر و ... تا کارگردان اطلاع حاصل کند. مخصوصا اینکه آهنگساز آخرین نفری است که به کار دعوت می شود بنابراین او وظیفه واکاوی فیلم را از نقطه نظر خودش به عهده می گیرد تا بتواند معنی دراماتیک فیلم را درک کند.

بابک احمدی در کتاب خود (5) در مبحث زیبایی شناسی در باب موسیقی اشاره ای دارد بر این مبنا زیبایی شناسی موسیقی دو وظیفه دارد 1) به عنوان شاخه ای از فلسفه ی هنر پیش کشیدن پرسش هایی فلسفی و بنیادین در باره ی هنر موسیقی است و در این حالت مسئله ی زیبایی شناسی موسیقی تبدیل به درک نسبت به فلیفه و موسیقی می شود. 2) درک نظری موسیقی با توجه به تاریخ اندیشه گری فلسفی و علمی و نیز پیشرفت های فنی و تاریخی هنر موسیقی در شاخه های متعدد آن و در این حالت زیبایی شناسی موسیقی به گفتمان های متعدیی وصل می شود. پرسش موسیقی چیست ؟ ما را به گستره های تاریخ و انسان شناسی می کشاند و مسئله رابطه هنر با عواطف بحث از روانشانسی را پیش می کشد. می توان پرسش ها را به صورت محدودتری هم مطرح کرد چون پرسش چه چیز در موسیقی منش موسیقایی آن است؟ . چنین پرسشی هم ما را به گستره ی تعمق فلسفی و نیز دقت به منطق تاریخی می کشاند. موسیقی شناسی به صورت یک بینارشته که ارتباط موسیقی را با شاخه های متعدد دانش بشری موضوع کار خود قرار داده با دقت به روش های زیبایی شناسی عوامل یاری دهنده و روشن گر زیادی در جهت غنای مباحث خود می یابد.

می توان در مقوله زیبایی شناسی موسیقی فیلم راه ها و مسیر های دیگری را نیز تجربه کرد و آنها را به عنوان و تجربه هایی در مقوله آن موسیقی خاص به ثبت رساند. و فضاهایی را تجربه کرد که در چهارچوب دستور قوانین پیشین جای نگیرد. تجربه هایی در فضاهای حسی دیگر که رنگ و بویی تازه داشته باشد.

فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر

سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر

پی نوشت

-----------

1 موسیقی فیلم هنر فراموش شده روی مک پرندرگاست محسن الهامیان

2 همان

3 نوول

* Symbiotic Catalyic

4 همان

5 موسیقی شناسی فرهنگ تحلیلی مفاهیم بابک احمدی

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692