نقدفيلم«اسب حیوان نجیبی ست»/محمد اكبري

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

داستان فیلم «اسب حیوان نجیبی است» ما رامی تواند به یاد داستانهای صادق چوبک و سبک ناتورالیستی آن بیاندازد. داستانهایی که می خواهد بگوید زیر پوست شهر چه خبر است. چه آدمهایی که در کثافات شهر غرق اند و درون هم می لولند. طبیعت اصلی تباهی ها و تنگدستی ها بی پرده بیان می شود و نوع خاصی از ادبیات و دیالوگ در آن جریان دارد. کلمات، نوع ارتباط ها، احساس ها و شکل زندگی آدمها نشان دهنده نوعی از سیاهی ها، پستی ها و چهره زشت جامعه است.

این فیلم شاید سعی می کند با نگاهی آسیب شناختی به این مسائل بنگرد و این نکته را مطرح کند که در پشت سیاهی ها می توان نوعی روشنایی و در میان زشتی ها نوعی از زیبایی ها را دید.

داستان این فیلم درباره یک مجرم (رضا عطاران) است که به مدت ۲۴ ساعت از زندان مرخصی گرفته و در این مدت میکوشد به زعم خود، اسباب سوء استفاده از گروهی مردم را فراهم آورد.

 

 

خلافکاری که در لباس پلیس، سعی در سوء استفاده از مردمی را دارد که خطا میکنند واز ترس برملا شدن آن، تن به هر کاری می دهند. پلیس بودن نقابی می شود برای سرک

 

کشیدن در زشتی های اطراف جامعه. اگر تا قبل از این پنهانی در زندگی دیگران سرک می کشیدید ، این شب به لطف لباس پلیس و بی سیم کم خش خش آن می توانید این کار را کنید. این ایده و اتفاق هایی که پشت سر هم می افتد به نظر می رسد که بر کشش داستان می افزاید و بیننده را با آن همراه می کند. هر چند بیننده های مختلف به تناسب حسی که دارند از خیلی جملات، پدیده ها و اتفاقات منزجر می شوند اما به نوعی به درون داستانی پرتاب می شوند که دغدغه به تصویر کشیدن جامعه ای را دارد که در آن زندگی می کنند. در واقع این فیلم با قرار دادن سوژه ی پلیسی قلابی در پی پرداختن به درون انسانهایی را دارد که هر کدام با مشکلات خاصی در درون جامعه دست و پنجه نرم می کنند. انسانهایی که شاید وقتی در مورد آنها قضاوت می شود فقط و فقط سیاهی های آنها دیده می شود و به ریشه ها و دلایل شکل گیری این سیاهی ها پرداخته نمی شود.

هر چند ظاهر فیلم انعکاسی از تیپ زندگی و شرایط برخی از افراد جامعه فعلی و رشد فساد و ناهنجاری های جامعه است و به عنوان مثال اشاره دارد به مست بودن (حبیب رضایی) بخاطر فشار مشکلات ، و زشتی آزادی ارتباطات غیر مشروع مثل : ارتباط زن مطلقه صاحبخانه با پسر مجرد مستاجرش و ارتباط مسئول یک آموزشگاه هنری با منشی اش، اما در حقیقت می خواهد به آسیب شناسی این موارد هم بپردازد و مشکلات و بدهکاری را هم برجسته کند و افتادن شخصیت های مختلف در مشکلات فرارویشان را هم علت یابی کند. اگر منشی ( باران کوثری ) در فیلم رفتارهای عجیب و هنجار گسیخته ای دارد، دروغ زیاد میگوید و آدمی عقده ای است اما در اواخر فیلم نشان داده می شود که تمام این ناهنجاریها بخاطر گذشته  بسیار تلخ و فقیرانه او بوده است و تمام این مشکلات گذشته او در درون او جمع شده اند و خودشان را بصورت : دروغ گویی و اغراق و عقده بازی و  ناهنجاریهای دیگر نشان می دهند. از این جهت است که این فیلم نمی خواهد سیاه و سفید باشد و بصورت صفر و صدی به قضایا نگاه کند. هر چند در جاهایی اغراق نیز وجود دارد اما به تنهایی قصد نشان دادن نیمه خالی لیوان را ندارد.

عبدالرضا کاهانی در این فیلم به مانند «هیچ» در صدد ساختن فیلمی متفاوت است. فیلمی که می تواند ساختار شکن باشد و نتوان آنرا به به صورتی خاص دسته بندی کرد. فیلمی که هرچند می خنداند اما داعیه خنداندن ندارد. هرچند غمگین است اما داعیه درام شدن ندارد. فیلمی ساده و شاید سهل و ممتنع است که ساختن فیلمی ساده نیز کاری سخت است. به دور از مقایسه می توان گفت به مانند همینگوی در داستان نویسی که هر چند ساده می نوشت اما کس دیگری به مانند او نتوانست بنویسد.

بازی بازیگران ، قالب بندی موضوعات ، فیلمبرداری عالی ، همه و همه از نکات مثبت فیلم به حساب می آیند، اینکه فیلمی از مشکلات اجتماعی روز به این صراحت صحبت کند، مثل راه رفتن روی لبه ی تیغ است ! که کاهانی این رنج را به جان خریده است.

اینکه تمام ماجراهای فیلم در شب رخ میدهد هم نمادی ست از تمام تیره گیهای زندگی ما : سیاهی فقر، فساد، روابط نامشروع، اعتیاد، خلاف و بیش از همه گرفتاریهای مادی و به طبعش معنویمان ، نمادی از استیصال و خرابی و بحران...

در نهایت می توان گفت جامعه یک کل است و انسانها و اعضای آن، اجزای تشکیل دهنده آن هستند. اگر جزئی از این کل معیوب می شود باعث می شود اجزای دیگر آن نیز صدمه ببیند و بیماری به تمام آن سرایت کند. در جهت اصلاح، رشد و کمال جامعه باید جزء آسیب دیده آن را باید تشخیص داد و این همان آسیب شناسی مسائل جامعه است. از این رو این فیلم حرف برای گفتن دارد و موضوعی عمیق دارد و جسارتی ستودنی در گفتن این حرفها.

اسب حیوان نجیبی ست. و این نشان از نسبی بودن مسائلی دارد که پیش روی تمام آدمها و جامعه ماست. و این نگاه باعث می شود مطلق گرایانه به مسائل نگاه نکنیم و حس خوبی از تئوری نسبیت بگیریم و بتوانیم در فلسفه هر مسئله ای تفکر کنیم و لذت ببریم.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692