بررسي داستان كوتاه«فيل»اثر «ريموند كارور»/ مجتبي اسماعيل زاده

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

ریموند کارور در سال 1939 در ایالت اورگون آمریکا به دنبا آمد . در واشینگتن زندگی کرد و دوم اوت 1988 در همان جا در گذشت .

کارور با وجود اینکه بیشتر از 49 سال عمر نکرد ، تاثیر بسیاری در ادبیات داستانی معاصر آمریکا   و جهان گذاشت . کارور هیچگاه رمان ننوشت . اغلب منتقدان ادبیات داستانی امریکا و خوانندگان آثار کارور ، داستان های کوتاه او را ادامه ای بر آثار ارنست همینگوی می دانند . مهم ترین وجه نزدیکی آثار این دو نویسنده به همدیگر ، ساده نویسی ، کوتاه نویسی و به عبارتی پایبندی به برخی از اصول مینی مالیسم است .

کارور و همینگوی همواره در داستان های خود به ارائه تصویری ساده و بی آلایش از یک رویداد تاکید داشتند   و این را بر عهده خواننده گذاشتند که خود با تفکر در مورد شرایط موجود در داستان ، عواقب ان را تصور کند .

 

افکار کارور در ساده نویسی علاوه بر ارنست همینگوی ، تحت تاثیر افرادی چون گوردون لیش ، جان گاردنر و آنتوان چخوف نیز بود . جان گاردنر و گوردون لیش که از همفکران و دوستان نزدیک کارور بودند ، بر این اصل معتقد بودند که کم هم زیاد است . لیش همواره می گفت : « اگر شما می توانید به جای پانزده کلمه در پنج کلمه حرفتان را بزنید ، همان پنج کلمه را بگویید»

داستان های کارور ، زندگی روزمره مردم آمریکا را به بهترین شکل به نمایش می گذارد . او روی طبقه متوسط و متوسط به پایین جامعه تمرکز کرده و حوادث بزرگ و کوچک زندگی انها را چنان دقیق و با جزییات نشان می دهد که خواننده احساس می کند با زندگی آنها اشناست . کارور احساسات طبقه متوسط جامعه ای را که روایت می کند به خوبی می شناسد .

آلفرد هیچکاک می گوید:«داستان خود زندگیست فقط لحظه های کسالت بارش حذف شده است»

اما کارور در داستان هایش لحظه های کسالت بار زندگی روزمره را نشان می دهد . لحظه هایی که همگی با انها روبرو شده ایم و از این رو به راحتی می توانیم با شخصیت هایی که کارور می افریند احساس همذات پنداری کنیم

در داستان های کارور خبری از تعلیق های قوی و بحران آنچنانی نیست ، اما تزریق جزییات متن که آرام و پیوسته صورت می گیرد به قدری جذاب و حساب شده است که خواننده را تا خط آخر پای داستان می نشاند .

همانگونه که روزمرگی های انسان پایانی ندارند ، داستان های کارور نیز پایان بندی خاصی ندارند . کارور پایان اغلب داستان هایش را باز می گذارد . انگار داستان در جریان است و ادامه دارد و یقینا در ذهن خواننده ای که در عین خواندن روایت ساده کارور به زیر لایه های داستان نیز فکر کرده است ، داستان ادامه دارد .

از این رو مطالعه داستان های کارور ، نیازمند حوصله است . چون اتفاق مهم داستان در زیر سطح متن اتفاق می افتد .

شخصیت هایی که کارور می افریند ، اغلب انسان های ساده و آرامی هستند که در ناگزیری به سر می برند . آنها سخت کار می کنند . صرفه جویی می کنند و نگران چگونگی پرداخت اقساط وام یا بدهی شان هستند . انها در برخی مواقع نیم نگاهی هم به تفریح وخوشگذرانی در تعطیلات دارند و برای ان هم برنامه ریزی دقیقی می کنند .انها همه تلاش شان را می کنند که زندگی آرام و بی دردسری داشته باشند ، اما با این وجود همیشه مشکل حل نشده ای را کنار خود دارند .

 

داستان کوتاه ِ ( فیل) که یکی از بهترین داستان های کوتاه کارور است ، در اواخر عمر وی به رشته تحریر در امده است .

 

فیل ، داستان زندگی مردی است به روایت خودش ( اول شخص ) که اعضای خانواده اش همگی از او تقاضای کمک مالی می کنند . جالب اینکه هر کدام از انها در گوشه ای زندگی خودشان را دارند و مرد در خانه اش به تنهایی زندگی می کند . هر ماه باید به حساب بانکی زنش که از هم جدا شده اند ، پول ثابتی را واریز کند . برادرش خانه خریده و نتوانسته تمام پول خرید خانه را پرداخت کند . برای اینکه مادر پیرش به دلیل نیاز مالی احتیاجی به کار کردن نداشته باشد ، هر ماه مبلغی را برایش حواله می کند . و دخترش که شوهری بی کار و تنبل دارد ، انتظار حمایت پدر را دارد . از طرفی هم پسرش که برای تحصیل به نیوهمشایر رفته است نامه می نویسد و می گوید که از شرایطی که دارد ناراضی است و نمی تواند همراه تحصیل کار هم بکند .

 

داستان فیل ، روایتی بسیار زیبا و دلنشین دارد . کارور در این داستان ، با دیالوگ های شخصیت اول که دو سویه هستند ، توانسته است با ایجاد فضای خاص ، نمود حضور افراد دیگر در داستان که حول شخصیت مرد هستند را بالا ببرد . با وجود اینکه این افراد همگی در فاصله دوری از مرد هستند ، اما نحوه توصیف و ایجاد تصاویر کارور به گونه ای است که خواننده حضور آنها را در نزدیکی مرد ( راوی) احساس می کند .

ضمن حفظ ِ روایت اصلی و اتفاقی که به واسطه حضور این افراد در حول شخصیت مرد می افتد ، کارور توانسته است ، روایت هایی متقاطع و متوالی از وضعیت برای هر یک از افراد ، با بالا بردن میزان اهمیت مشکلات آنها ارائه کند .

 

با وجود بیش از اندازه بودن مشکلات کوچک روزمره ِ زندگی ، امید به آینده و تغییر شرایط در شخصیت های داستان های کارور جایگاه قابل توجه ای دارد . در این داستان نیز نکته جالب توجه در همه این خرده روایت ها ، مشروط بودن تقاضای افراد است . انها همگی وعده زمان و شرایطی را می دهند که در ان دوره مشکلاتشان حل خواهد شد و بزودی خواهند توانست قرضی که گرفته اند را پس بدهند .

از متن داستان :

«دخترم گفت اگر بتوانم تا تابستان کمکشان کنم وضعش روبراه می شود ، مطمئن بود که تا تابستان ورق بر می گردد»

 

« برادرم گفت که مطالبات مالیاتی اش در راه است و به زودی وصول می کند . علاوه بر این ، سرمایه گذاری ختصری هم کرده در فوریه به نتیجه می رسد»

 

«مادرم نامه نوشت و گفت ، همین که ورم پاهایش بخوابد ، دنبال کار خواهد گشت . گفت با وجود اینکه هفتاد و پنج سال دارد اما شایبد برود سراغ پیشخدمتی »

 

آنها مانند دیگر افراد داستان های کارور ، ضمن قرار گرفتن در تنگنا ، به آینده امید دارند و دوست دارند از آینده ای که در انتظارشان است به خوبی یاد کنند .

 

زبان داستان ِ فیل مانند اغلب داستان های کارور ، زبان ساده ، روان و بی آلایشی است . کارور کوشیده است که با جملات ساده و عبارت های معمولی ِ روزانه که گاهی تا حد محاوره نیز نزول می کنند ، داستان را پیش ببرد . او خواننده اش را سردرگم نمی کند و با بازی های زبانی کاری ندارد . جمله ها به اندازه هستند و واژه ها حساب شده به کار رفته اند . با وجود اینکه داستان کوتاه فیل ، حدود 3500 کلمه است ، با این وجود باز هم پایبندی کارور به تئوری حذف در سبک نگارش داستان هایش ملموس است . این تئوری می گوید :« هر چیزی را می توانید حذف کنید ، به شرط اینکه بخش حذف شده را بشناسید و بدانید که تا چه اندازه بودن یا نبودن ان برای متن موثر یا بی تاثیر است»

 

در داستان فیل ، کارور سعی کرده از طریق راوی اول شخص ، بدون لحاظ کردن حضور نویسنده در داستان ، جزییات زندگی مرد را از بان خودش بسیار واقع گرا و بدون تفسیر و تاویلی به تصویر بکشد و در این امر بسیار موفق عمل کرده است .

یکی از دلایل واقع گرایانه بودن داستان های کارور ، استفاده از تجربه ها و احساسات روزمره خود برای روایت داستان است . او سال ها تنها زندگی کرده و طعم تنهایی در سنین میانسالی را به خوبی چشیده است . او مصرف الکل ، نگرانی ، افسردگی ، بیکاری و فاصله بین انسان ها را تجربه کرده است و توانسته است از این موارد به خوبی در داستان هایش استفاده کرده و روایتی بی بدیل از زندگی انسان های مدرن در طبقه متوسط و پایین جامعه امریکا داشته باشد .

 

در داستان فیل ، کارور به فاصله بین انسان ها پرداخته است . چیزی که در سال های آخر زندگی اش با وجود حضور همسر هنرمندش ، تس گالاگر در کنارش ، باز هم احساسی ملموس برای او بود .

 

داستان را می توانیم از نظر موضع رفتاری راوی به سه قسمت تقسیم کنیم .

 

در قسمت اول : با صرفه جویی در هزینه های خودش و با چک های پی در پی به یاری دختر و پسر و مادر و برادرش می شتابد . همسرش هم که بصورت قانونی وبا پیگیری وکیلش ماهیانه مبلغی را در حساب بانکی خود می یابد و خیالش راحت است .

 

در قسمت دوم : با وجود سپری کردن روزهای سخت ، وقتی احساس می کند که اطرافیانش باز هم قصد دارند از او پول قرض بگیرند ، برای اینکه کمی از زیر فشار روانی رها شود ، نامه ای به خانواده اش می نویسد و در آن می گوید که برای خلاص شدن از همه آنها و دردسر هایشان ، می خواهد بگذارد و برود استرالیا .

کشوری که در نظرش باید خیلی از امریکا دور باشد . و هر چقدر دورتر بهتر .

 

در قسمت سوم : کمی آرام می گیرد . قدم می زند . شروع می کند به سوت زدن . و سعی می کند به قسمت های کمرنگی از زندگی اش فکر کند که ربطی به اتفاقات اخیر ، مسائل مالی و بدهی هایش نداشته باشد .

 

راوی داستان فیل ، مانند سایر شخصیت هایی که کارور افریده است ، شخصیتی ارام و زود رنج و صبور است . او مقاومت زیادی دارد اما وقتی صبرش تمام می شود ، می خواهد تبدیل به شخص دیگری بشود . کسی که چنین مشکلاتی در زندگی اش وجود نداشته باشد و در این امر ناموفق است .  

 

اعضای خانواده ، خواسته هایشان را مدام بر او تحمیل می کنند و او زیر فشار های روانی ، فکر های عجیب و غریبی مثل رفتن به استرالیا ( کشوری که ان سوی دنیا است ) به سرش می زند . و در قسمت های پایانی داستان از حداقل حقوقی که دارد حرف می زند :

از متن داستان : « احساس کردم این حق من است که هر وقت بخواهم سوت بزنم »

 

در خطوط پایانی داستان ، راوی در راه رفتن به محل کار ،به طور اتفاقی همکارش را دیده و سوار ماشین او می شود . کارور تصاویر پایانی داستان را بسیار حساب شده توصیف می کند و در این بین دیالوگ هایی که بین راوی و جرج رد و بدل می شود نقش بسزایی را ایفا می کنند .

جرج تا حد امکان پدال گاز را فشار می دهد و انها انگار بی خیال از هر چیزی که بیرون از چارچوب ماشین است ، با ماشینی که جرج برای تعمیرش پول قرض کرده است ، با نهایت سرعت به سوی آینده ای می روند که یقینا به ان امیدوار هستند .

از متن داستان :

« او تخته گاز می رفت . با بیشترین سرعتی که ماشین او می توانست، می راندیم . با ماشین بزرگی که جرج زیر بار قرض آن رفته بود، گاز می دادیم و مثل باد می رفتیم»

 

کارور با تدارک دیدن این صحنه برای پایان داستان ، موضوع مشکل مالی را که در این داستان نماینده ای از کل مشکلات مردم جامعه آنجاست ، درتاثیر گذارترین قسمت داستان به خواننده یادآوری می کند و آن را به نوعی هم ردیف روزمره گی های شخصیت هایش قرار می دهد . شخصیت هایی که از صبح تا شب کار می کنند و این حق را به خودشان می دهند که هر موقع خواستند سوت بزنند .

طبیعی است داستانی که پیرنگی ماجرا محور و پر اتفاق نداشته باشد ، دارای چنین پایانی باز باشد .

 

 

داستان کوتاه فیل از کتاب فاصله و چند داستان دیگر / ریموند کارور / ترجمه مصطفی مستور انتخاب شده است .

 

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692