نگاهی به فیلم «ابدو یک روز» کارگردان «سعید روستایی»؛ «گیتا بختیاری»/ اختصاصی چوک

چاپ تاریخ انتشار:

gita

بازیگران: پیمان معادی، نوید محمدزاده، شبنم مقدمی، پریناز ایزدیار، ریما رامین‌فر، مهدی قربانی، معصومه رحمانی، شیرین یزدان‌بخش

تهیه‌کننده: سعید ملکان

 محصول سال ۱۳۹۴

در طول تاریخ، سینما نقش مهمی در دادن پیام‌های اجتماعی و افزایش آگاهی دارد. تصور می‌شود که سوژه‌ها و شخصیت‌های موجود در سینما بازتاب جامعه هستند و آنچه را که از دیدنش دوری می‌کنند یا نمی‌بینند به مخاطب منتقل می‌کنند. بنابراین، فیلم‌ها مزایایی مانند مشاوره آموزشی، روان‌شناختی و روان‌شناختی را برای افراد فراهم می‌کنند. سینما به لطف پیام‌هایی که می‌دهد، موضوعات و شخصیت‌هایی که با آن‌ها سروکار دارد، به پیشرفت افراد و جامعه کمک می‌کند.

ابد و یک روز فیلمی است که سخن برای بررسی از جنبه‌های مختلف دارد. در این مقاله کوتاه قصد دارم از روانشناسی و از رویکرد طرحواره برای بررسی یکی از شخصیتها، چند خطی را با شما به اشتراک بگذارم

ابدو یک روز داستانش چیست؟

داستان خانواده‌ای از طبقه پائین شهر که با ورود یک خواستگار و مسائلی که پیرامون آن اتفاق رخ می‌دهد، تماشاگر را به دنیای تاریک این خانواده و آدمهایش می‌کشاند.

پریناز ایزدیار در نقش سمیه، نقش دختری ناجی و ایثارگر را بازی می‌کند که می‌خواهد خودش را برای خانواده قربانی

کند و تن به ازدواجی دهد تا مشکلات مالی خانواده را حل کند، اما برای این وصلت مردد است، چراکه ایثارگر خانه کسی است که وضعیت خانه تا حدود زیادی به او وابسته است مادر پیر و از کار افتاده‌ای دارد و برادران و خواهرانی که همواره در حال نزاع با یکدیگر هستند و…

سمیه مهربان و دلسوز است نقشی آرام کننده در خانواده دارد، اما با حسی از قربانی شدن. سعی می‌کند همیشه با خودگذشتگی و کمک و موافقت با دیگران به ثبات خانواده کمک کند. دختری فداکار که با اجابت خواسته‌های دیگران، خواسته‌های خود را در اولویت آخر قرار می‌دهد؛ انگار وظیفه‌ای نانوشته دارد که همه را خوشحال و راضی نگه دارد و مشکلاتشان را حل کند و خودش آخرین فرد دنیاست که اهمیت دارد. سمیه (به خواسته کارگردان) نقش فرزندمادر و خواهر برادران و خواهرانش را ندارد بلکه او مادر خانواده است که باید خانواده را هدایت کند و سرپا نگهش دارد. به نظر می‌رسد که او نمی‌تواند این جنبه بیش از حد مسئولیت‌پذیر خود را خاموش کند، زیرا طرحواره ایثارش همیشه گوش بزنگ است (گوش دادن به مشکلات دیگران توجه او را از مشکلات خودش منحرف می‌کرد)

 

طرحواره چیست؟

وقتی انسان به دنیا می‌آید، نسبت به خود، دیگران و دنیا شناخت و اعتقادی ندارد. باورها، ذات نگرش‌ها و دانش به لطف پتانسیل «تجربه» و دانش موجود ایجاد می‌شود. این اطلاعات و توصیفات به دست آمده طرحواره‌های فرد هستند. که توسط تجربیات، احساسات، افکار اساسی شکل می‌گیرد که در طول زمان سفت و سخت و بدون تغییر می‌شوند.

در روانشناسی، «طرحواره یک الگوی ثابت از فکر و رفتار» است. همچنین می‌توان آن را به‌عنوان ساختار ذهنی تصورات از پیش تعیین‌شده، چارچوبی که جنبه‌ای از واقعیت را در بر می‌گیرد، یا سیستمی برای سازمان‌دهی و درک اطلاعات جدید توصیف کرد. "طرحواره" به طور خاص به الگوهای ناسازگاری اشاره دارد که از اوایل کودکی سرچشمه می‌گیرد و به حرکت خود ادامه می‌دهد و به تجارب بعدی زندگی فرد تحمیل می‌شود حتی اگر کاربرد نداشته باشد. طرحواره‌ها اغلب به شکل یک باور در مورد خود، دیگران یا جهان هستند. اگر نیازهای عاطفی اولیه فرد در دوران کودکی برآورده نشود، طرحواره‌ها رشد می‌کنند و به سه سبک مقابله‌ای تسلیم، اجتناب، جبران بیش از حد خود را نشان می‌دهند[1]

طرحواره سمیه ابدو یک روز چیست؟

 

 طرحواره ایثار Sacrifice schema

شاید شنیده باشید که برخی از مردم بخشنده هستند و برخی گیرنده. والدین سعی می‌کنند به فرزندان خود بیاموزند که گیرا نباشند. ما در مورد افرادی که در زندگی‌مان ظاهراً «گیرنده» هستند به تندی صحبت می‌کنیم. اما در مورد اهدا کنندگان (بخشنده و فداکارها) چطور؟ آیا بخشنده بودن راه درستی در زندگی است؟ آیا بخشنده بودن «جرم» بدون «قربانی» است.

فداکاری و ایثار داشتن به همنوع موضوعی اخلاقی و کمال انسانیت است ولی گاهی برخی از افراد به دلیل مشکلات پیدا و پنهان خود در گذشته دچار شکل بیمارگونه‌ای از این مسئله می‌شوند. ایثار و فداکاری زمانی ارزشمند است که آسیبی به سلامت روانی و جسمی فرد وارد نکند و اطرافیان را به خطر نیندازد. حتی برای این ویژگی مثبت شخصیتی نیز حد و مرزهایی وجود دارد، اگر قرار باشد با ایثار کردن، اولویت‌های موفقیت زندگی فرد به خطر افتد، این کار، هیچ ارزشی ندارد.

فداکاری جزء مشترک داستان‌سرایی در طول تاریخ بوده است. بسیاری از داستان‌هایی که می‌شناسیم و دوستشان داریم، نوعی فداکاری را نشان می‌دهند، از قربانی کردن جسمی خود گرفته تا فداکاری ذهنی و درونی جنبه‌ای از شخصیت. داستان‌هایی که می‌خوانیم و فیلم‌هایی که تماشا می‌کنیم شامل فداکاری‌هایی است که روی ما تأثیر می‌گذارد. «سمیه ابدو یک روز» مایل است چیزی (یا شخصی) را که بیشتر دوستش دارد قربانی کند (ازدواج کند و خودش را قربانی کند) تا آن چیز دیگری را بدست آورد (مشکل مالی خانواده حل شود) او گرفتار در تله ایثار به چیزی بیش از خودش فکر می‌کند.

همه ما گاهی نیازهای دیگران را بر نیازهای خودمان ترجیح می‌دهیم. با این حال، افرادی که طرحواره ایثار دارند این کار را به مقداری بیش از حد انجام می‌دهند و همزمان نیازهای خود را نادیده می‌گیرند. آن‌ها این کار را انجام می‌دهند زیرا احساس می‌کنند کار درستی است. این گونه افراد برای ادامه فداکاری، نیازها و احساسات خود را سرکوب می‌کنند. این سرکوب ممکن است به خشم و ناامیدی نسبت به دیگران منجر شود و وقتی نیازهای خود را بر نیازهای دیگران اولویت قرار می‌دهند، احساس گناه زیادی می‌کنند. این تله در واقع پوششی برای محرومیتهای عاطفی فرد و ترس از تنهایی و توجه نگرفتن از دیگران است. فرد از این طریق اگر محبت و توجه هم بگیرد واقعی نیست، در واقع این محبت و توجه برای خدماتی است که به دیگران می‌دهد.

نمی‌توانم نسبت به زندگی دیگران بی تفاوت باشم

این جمله معروف افرادی هست که طرحواره ایثار دارند، آدم‌های به شدت دلسوز و مهربان که زندگی دیگران را نجات می‌دهند ولی به خودشان آسیب می‌زنند، در یاری رساندن به دیگران پیشقدم هستند، «فداکاری» قهرمانانه‌ترین کاری است که یک فرد می‌تواند انجام دهد زیرا تلویحاً از فرد یک قهرمان می‌سازد.

فداکاری چیزی است که شخصیت فرد گرفتار در این تله را به جلو می‌برد،؛ باید به چیزی بزرگتر از خود فکر کرد، باید چیزی را رها کرد، باید خودخواهی را کنار گذاشت و این یک راه ساده و آسان برای ساختن یک قهرمان در یک داستان است همانند «سمیه ابد و یک روز» یا شخصیت «لیلا» با بازی ترانه علیدوستی در فیلم «برادران لیلا» یا شخصیت «آبان» با بازی هدیه تهرانی در فیلم «زرد نارنجی».

سمیه ابد و یک روز، دائماً مجبور است دیگران را مقدم بر خود قرار دهد، انتخاب‌های دشواری انجام دهد، حاضر به فداکاری باشد ستون استوار خانواده باشد و با قربانی کردن خود لذتی از زندگی نبرد (سکانس دعوای دو خواهر) سمیه گرفتار در طرحواره ایثار به نیازهای خود در مقابل نیازهای دیگران بی‌توجه می‌شود، و تا زمانی که نیازهای دیگران را برطرف نکند نمی‌تواند احساس آرامش داشته باشد، از اینکه به خودش توجه کند در حالی که دیگران به کمک احتیاج دارند، احساس گناه می‌کند، برای همین احساس مسئولیت وسواس‌گونه دارد و به اطرافیان سرویس افراطی می‌دهد.

تمرکز بیش از حد بر برآورده کردن داوطلبانه نیازهای دیگران در موقعیت‌های روزمره، به بهای ارضای خود از ویژگیهای این طرحواره است. شایع‌ترین دلایل عبارتند از: جلوگیری از ایجاد درد برای دیگران. برای جلوگیری از احساس گناه از احساس خودخواهی؛ یا برای حفظ ارتباط با دیگران که به عنوان نیازمند تلقی می‌شوند. بجای حس همدلی، حس همدردی و دلسوزی زیادی دارند و نمی‌توانند نسبت به رنج دیگران بی تفاوت باشند این گذشتن از خود و مراقبت از دیگران گاهی اوقات منجر به به رنجش کسانی که از آنها مراقبت می‌شود، می‌انجامد.

اثرات و نشانه‌های طرحواره ایثار چیست؟

با گذشت زمان، فرد شروع به احساس خستگی و فرسودگی از تمام کمک‌هایی می‌کند که می‌دهد که باعث شود از این همه دویدن و کمک به دیگران احساس خستگی و فرسودگی کند. هرچه افراد بیشتر فرسودگی فرد هم بیشتر حتی برخی این تله را می‌دانند و شروع به زالو زدن از فرد می‌کنند. از آنجایی که دیگران به همان اندازه کمک این قبیل افراد، متقابلاً به این افراد کمک نمی‌کنند، ممکن است باعث شود این افراد احساس رنجش، قدردانی نکردن و کم ارزش شدن، خستگی، استرس، پوچی و گاهی سردرگمی کنند. نشانه‌های طرحواره ایثار کم نیستند اما فرد باید حداقل 5 مورد از نشانه‌ها را داشته باشد که بگوئیم گرفتار طرحواره ایثار است.

  • نیازهای دیگران مقدمتر از نیازهای خودشان است.
  • فکر می‌کنند اولویت‌بندی نیازهایشان خودخواهانه است.
  • روی لذت دیگران تمرکز می‌کنند، (از وقت و هزینه خود برای دیگران مایه می‌گذارند. طوری که حتی ممکن است زندگی خود را به سختی بگذرانند.)
  • زمانی که باید «نه» بگویند «بله» می‌گویند.
  • برای جلوگیری از درگیری با دیگران موافق هستند.
  • درد دیگران را به شدت احساس می‌کنند.
  • با جلب رضایت دیگران برانگیخته می‌شوند.
  • از اینکه نیازهایشان برآورده نمی‌شود احساس رنجش و ناامیدی می‌کنند.
  • در تعیین حد و مرز مشکل دارند.
  • برای استراحت، از موقعیت‌هایی که شامل دادن و گرفتن است اجتناب می‌کنند.
  • مردم معمولاً برای کمک و مشاوره به او مراجعه می‌کنند.
  • برای آنها خیلی سخت است که کسی را در رنج عاطفی ببینند.
  • به طور مداوم احساس می‌کنند که خسته هستند.

شما بگوئید که سمیه ابدو یک روز کدام یک از این نشانه‌ها را داشت؟

چرا ما طرحواره‌ایثار داریم؟

 طرحواره‌ها زمانی ایجاد می‌شوند که نیازهای دوران کودکی ارضاء نشده باشند. طرحواره‌ها در دوره اول زندگی شروع به شکل‌گیری می‌کنند و در طول زمان رشد و تثبیت می‌شوند، بنابراین به طور مستقیم و/یا غیرمستقیم نگرش‌های فرد را شکل می‌دهند. جفری یانگ، بنیانگذار طرحواره درمانی، پنج تکلیف اصلی دوران کودکی را برای سلامت رشد چنین بیان کرده: ارتباط و پذیرش؛ خودمختاری و عملکرد؛ محدودیت‌های واقع‌بینانه؛ خودگردانی درونی و خودابرازگری و خودانگیختگی و تفریح. این حوزه‌ها شامل: آنچه که کودک نیازمند دیگران است، آنچه که نیاز دارد تا برای انجام دادن یاد بگیرد و نحوۀ مشارکت است، که با مراقبت مطلوب، کودک نیز به شکلی مطلوب در تمامی پنج حوزه رشد خواهد کرد. به طور کلی، طرحواره‌های ناسازگار اولیه در دوران کودکی زمانی که یک مراقب اولیه با نیازهای کودک خود هماهنگ نیست ایجاد می‌شود.

 فرزندان والدینی که معتاد به مواد مخدر، ناتوان یا از لحاظ عاطفی ناپایدارند، کودکانی که مجبورند به نحوی از والدین یا خواهر و برادرهای خود مراقبت کنند، کودکانی که باید در سنین پایین مسئولیت بزرگسالان را بر عهده بگیرند یا به مسائل عاطفی والدین گوش دهند. یا باید مراقب یکی از اعضای خانواده باشد که سخت بیمار است (همانند سمیۀ ابدو یک روزکه مجبور بود از مادر مریض نگهداری کند.) بیشتر از طرحواره ایثار رنج می‌برند.

 کودک فقط وقتی مورد توجه قرارمی‌گیرد که نیاز دیگران را برطرف کند، اغلب به چنین کودکانی زمانی که از خود گذشتگی می‌کنند گفته می‌شود که «خوب هستند» و خب این نوازشی است که احساس لذت‌بخشی به آنها دست می‌دهد. در نتیجه، ممکن است ارزش خود را با قرار دادن نیازها و احساسات دیگران بر نیازهای خود مرتبط کنند. به این ترتیب، آن‌ها ممکن است با نقش مراقبت کننده همذات‌پنداری کرده، حتی درک اغراق‌آمیزی از اینکه دیگران چقدر درمانده هستند ایجاد کنند. با این حال، اگر کودک از نیازها و احساسات خود دفاع کند، ممکن است این باعث شود که احساس خودخواهی و گناه کند؛ «سمیه ابد و یک روز» شایسته تکریم است مادامی که کنیز دیگران باشد:

 (مرتضی (پیمان معادی): آبجی میدونی چرا این‌ها نمی‌خوان تو شوهر کنی، چون یه نوکر مفت بی جیرو مواجب دیدن)؛ (البته فیلم از دوران کودکی سمیه چیزی نشان نمی‌دهد.)

این کودکان در فرآیند رشد خود شروع به ارتباط دادن «ارزش» و «ارزش خود» در «کمک به دیگران» می‌کنند. آن‌ها به این باور رسیدند که همیشه باید دیگران را در اولویت قرار دهند و نیازهای خودشان به اندازه نیازهای دیگران مهم ندانند. کودک برای آنکه «فرزند خوب» مامان و بابا باشد شروع می‌کند به کمک کردن بیش از حد به دیگران. انتظار بیش از حد از کودک، او را به سوی توسعه طرحواره ایثار می‌کشاند و نقش «والدگونه» پیدا می‌کند؛ «سمیه ابدو یک روز» مثال خوب این «انتظار» داشتن بیش از حد و نقش «والدگونه» است.

 (محسن (نوید محمدزاده): سمیه مگیم نرو چون نمیدونی اون آدم کیه؟! چون تو بری کسی نیست که به مامان برسه، خونمون بو میگیره، چون ... تو رو قرآن یه کمی هم به فکر ما باش....

 شهناز (خواهر سمیه با بازی ریما رامین فر): سمیه پسره رو دیده میگه پسر خوبیه

محسن (نوید محمد زاده): این پسره رو دوست نداره، این یکی دیگه رو دوست داره، هر روز عکسهاش رو می بینه، یه روز تو خیابون ... اگر بخاطر این میری نرو گول کت و شلوارش رو نخور، اگه بخاطر من میری نرو).

سمیه کسی است که برای مادر مادری می‌کند، و برای برادران و خواهرانش خواهری دلسوزتر از مادر، و اما خودش قربانی امیال و خواسته‌های دیگر اعضای خانواده است. البته غیرعادی نیست که افراد دارای طرحواره ایثار نسبت به نحوه عمل خود احساس غرور کنند. آن‌ها ممکن است احساس کنند که با برتری دادن دیگران نسبت به خود، نشان می‌دهند که مهربان، سخاوتمند و کمک کننده هستند. اما مسئله واقعی این است که آنها نیازها و احساسات خود را نیز نادیده می‌گیرند و هر گونه تلاش برای اولویت دادن به خود، باعث ایجاد احساس گناه و افکار خودخواه و بد می‌شود.

سینما یک رسانه سمعی و بصری است، قدرت بسیار زیادی دارد تا از طریق تماشاگران آن بر جامعه تأثیر بگذارد. این فنآوری نیست که فرهنگ و ارزش‌های جامعه را آلوده یا تجلیل می‌کند، بلکه افرادی هستند که دانسته یا ندانسته با آثار خوب یا بد جامعه را به هر سویی می‌کشاند. فیلم‌ها واقع‌گرایی را با تخیل ترکیب و اطلاعات، سرگرمی و زیادی را در یک دوره زمانی محدود فشرده می‌کنند، اگرچه باید تاکید کرد که سینما ممکن است علائم و رفتارهای تجربه شده توسط بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال را بیش از حد یا کمتر از حد در موردشان اغراق کند، اما سینما خود یک آموزش بصری است، تصویری که پخش می‌شود، به مردم اجازه می‌دهد که ببینند در خانواده سینمای پیش‌بینی‌شده چه می‌گذرد، آیا مشکل فردی را حل می‌کند؟، نگاه فردی و تعصبات او را تأیید می‌کند؟ یا اینکه فقط یک فیلم است برای وقت گذرانی! ■

شما بگوئید در سینمای «ابدو یک روز» چه می‌گذرد؟

 

[1] تسلیم: هر چیزی را که دارید به اطرافیانتان بدهید و خودتان را کاملاً فراموش کنید.، اجتناب: اگر بخشیدن و کمک به دیگران را رد کنید احساس شرمندگی و خجالت خواهید کرد. برای اجتناب از این احساسات، یاد گرفتید که از چنین موقعیت‌هایی که ممکن است مجبور به دادن یا گرفتن شوید اجتناب کنید، جبران بیش از حد: ممکن است به نقطه‌ای برسید که مرزهای بسیار محکمی تعیین کنید تا مطمئن شوید که مجبور به دادن و گرفتن نیستید. دیگران ممکن است این را خودخواهانه و بی‌توجه بدانند.

نگاهی به فیلم «ابدو یک روز» کارگردان «سعید روستایی»؛ «گیتا بختیاری»/ اختصاصی چوک