برندگان جایزۀ نوبل ادبیات «سائول بلو» نیسنده «گیتا بختیاری» /اختصاصی چوک

چاپ تاریخ انتشار:

gita bakhtiarii

سائول بلو نویسنده آمریکایی دو سال پس از مهاجرت والدینش، از سن پترزبورگ، روسیه، در 10 ژوئن 1915 در لاچین، کبک، کانادا از یک خانواده لیتوانیایی-یهودی به دنیا آمد. اگرچه سائول بلو روز تولد خود را در 10 ژوئن جشن می‌گرفت،

اما طبق سوابق انجمن تبارشناسی یهودی-مونترال، او در 10 جولای به دنیا آمده است. (در جامعه یهودی، مرسوم بود که تاریخ تولد عبری را ثبت می‌کردند، که همیشه با تقویم میلادی منطبق نیست.) بلو در مورد مهاجرت خانواده‌اش چنین نوشت:

«گذشته‌نگری به خاطر پدر و مادرم در من قوی بود. هر دو پر از این تصور بودند که در حال سقوط، افتادن هستند. آن‌ها دنیایی مرفه‌ای در سن پترزبورگ داشتند. مادرم هرگز نتوانست از صحبت کردن در مورد خانه خانوادگی، زندگی ممتازش، و اینکه چگونه همه چیز اکنون از بین رفته بود دست بکشد. او در آشپزخانه کار می‌کرد. آشپزی، شستن، تعمیر... درحالیکه در روسیه خدمتکارانی بودند... البته آنها همیشه می‌توانستند با کمک نوعی طنز تلخ، از وضعیت تحقیرآمیز خود خلاص شوید.

بلو وقتی نه ساله بود، خانواده‌اش به محله پارک هومبولت در شیکاگو نقل مکان کردند، شهری که پس‌زمینه بسیاری از رمان‌های او را تشکیل می‌داد. پدرش، آبراهام، واردکننده پیاز شده بود. همچنین در نانوایی، تحویل زغال سنگ و چکمه‌فروشی کار می‌کرد. مادرش، لیزا، زمانی که او 17 سال بیشتر نداشت درگذشت. پدرش که عمیقاً مذهبی

بود می‌خواست، سائول، خاخام یا نوازنده ویولن شود. اما او علیه آنچه بعداً «ارتدوکس خفقان‌آور» تربیت دینی‌اش نامید قیام و از جوانی شروع به نوشتن کرد. عشق مادام العمر بلو به تورات در چهار سالگی زمانی که او عبری را آموخت آغاز شد. همچنین با خواندن شکسپیر و رمان‌نویسان بزرگ روسی قرن نوزدهم بزرگ شد.

در دبیرستان تولی در شیکاگو تحصیل کرد و در آنجا با «یاتا بارش» (نظریه‌پرداز مارکسیست آمریکایی و از همکاران لئو تروتسکی) و «ایزاک روزنفلد» (نویسنده آمریکایی و یکی از اعضای برجسته محافل روشنفکری نیویورک) دوست شد (بلو در رمان، «هندرسون پادشاه باران»1959، شخصیت کینگ داهفو را از روزنفلد الگوبرداری کرد). تحصیلاتش را در دانشگاه نورث وسترن ادامه داد؛ ابتدا می‌خواست ادبیات بخواند، اما احساس می‌کرد که دپارتمان انگلیسی ضد یهودی است. در عوض، با درجه ممتاز در رشته انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی از دانشگاه فارغ التحصیل شد. پس از اتمام دوره کارشناسی به تحصیل در دانشگاه ویسکانسین-مدیسون ادامه داد و در آنجا مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته انسان شناسی دریافت نمود. پس از اتمام تحصیلات، هم‌زمان با تدریس در دانشگاه‌های مختلفی از جمله مینه‌سوتا، پرینستون، نیویورک، کالج بارو، شیکاگو و بوستون، به نویسندگی نیز می‌پرداخت.

 تحصیل در مطالعات انسان‌شناسی بر سبک ادبی و ارجاعات مردم‌شناختی آثار او تاثیرگذار بود. در دهه 1930، بخشی از شاخه پروژه نویسندگان فدرال تندرو شیکاگو بود که شامل بزرگان ادبی شیکاگوی آینده مانند ریچارد رایت و نلسون آلگرن بود. بلو یک تروتسکیست بود، اما به دلیل تعداد بیشتر نویسندگان متمایل به استالینیستی، او مجبور به تحمل رنج طعنه‌های آنها بود.

در طول جنگ جهانی دوم، به نیروی دریایی پیوست و در طول خدمتش اولین رمان خود را با عنوان «مرد آویزان»(1944) در مورد مرد جوان شیکاگویی به پایان رساند که در انتظار خدمت سربازی برای جنگ بود. این داستان که در قالب دفتر خاطرات نوشته شده است، و به زندگی مرد جوان بیکاری به نام جوزف، روابط او با همسر و دوستانش و ناامیدی او از زندگی در شیکاگو و انتظار برای سربازی می‌پردازد که دفتر خاطرات او به عنوان یک اعتراف فلسفی برای تفکراتش عمل می‌کند. داستان مردی که امیدوار است که با ورد به ارتش، زندگی ارتشی رنج او را تسکین دهد.

دومین رمان او، «قربانی»، در سال 1947 منتشر شد. داستان به روایت زندگی مردی یهودی در اوایل میانسالی می‌پردازدکه در شهر نیویورک در حالی که همسرش برای نگهداری از مادر مریضش در شهر دیگری است، تنها زندگی می‌کند. آشنایی او با غریبه زندگی او را دستخوش تغییراتی می‌کند آنقدر که با شک و تردیدهای خود به کابوس پارانویا و ترس هدایت می‌شود. در سال 1948 به او کمک هزینه تحصیلی گوگنهایم اعطا شد، کمک هزینه‌ای که کمک کرد تا او دو سال را در پاریس و سفر به اروپا بگذراند و بتواند در آنجا ماجراهای «آگی مارچ» را آغاز کند. اثری که منتقدان به شباهت بین رمان پیکارسک بلو و رمان کلاسیک اسپانیایی دون کیشوت بزرگ قرن هفدهمی اشاره کرده‌اند. این کتاب با یکی از معروف‌ترین پاراگراف‌های آغازین ادبیات آمریکا شروع می‌شود، و شخصیت اصلی آن را از طریق مجموعه‌ای از حرفه‌ها و برخوردها دنبال می‌کند، زیرا او با هوش و اراده‌اش زندگی می‌کند. ماجراهای آگی مارچ که به سبک محاوره‌ای و در عین حال فلسفی نوشته شده بود، شهرت بلو را به عنوان یک نویسنده بزرگ تثبیت کرد.

 این شهرت سبب شد تا نوشتن را به عنوان یک حرفه ادامه دهد: روز را بگیر (1956)، هندرسون پادشاه باران (1959)، هرتزوگ (1964)، خاطرات و داستان‌های دیگر ماسبی (1968)، و سیاره آقای سملر. (1970). آخرین اثر داستانی او، هدیه هومبولت (1975) برنده جایزه پولیتزر شد. هم هرتزوگ و هم سیاره آقای ساملر جایزه ملی کتاب داستانی را دریافت کردند و هدیبه هومبولت جایزه نوبل را نصیبش کرد.

در سال 1958، بلو بار دیگر در دانشگاه مینه‌سوتا تدریس کرد. در طول این مدت، او و همسرش ساشا از استاد روانشناسی دانشگاه مینه سوتا، پل میل، روانکاوی دریافت کردند. در ترم بهار سال 1961 او به تدریس نویسندگی خلاق در دانشگاه پورتوریکو در ریو پیدراس پرداخت. یکی از شاگردان او ویلیام کندی بود که توسط بلو تشویق به نوشتن داستان شد.

در سال 1962 به عنوان استاد کمیته تفکر اجتماعی در دانشگاه شیکاگو به شیکاگو بازگشت. هدف این کمیته این بود که اساتید و دانشجویان با استعداد فارغ التحصیل شده با رویکردی چند رشته‌ای، همکاری نزدیک داشته باشند. بلوم بیش از 30 سال در این کمیته در کنار دوست نزدیکش، فیلسوف آلن بلوم، تدریس کرد. بلو شیکاگو را مبتذل، اما حیاتی و نماینده آمریکا - نسبت به نیویورک یافت. در نمایه‌ای در سال 1982، محله‌ای که بلو در آن می‌زیسته به عنوان منطقه‌ای با جرم و جنایت در مرکز شهر توصیف شد، با اینحال بلو اظهار داشت که باید در چنین مکانی به عنوان نویسنده زندگی می‌کرده و «محکم به کارش بچسبد و از هدفش دست نکشد»

در 1964 با رمان «هرتزوگ» در فهرست پرفروش‌ترین‌ها قرار گرفت. بلو از موفقیت تجاری این رمان عمیق متفکرانه، که دربارۀ استاد میانسال و مشکل‌داری است که برای دوستان، دانش پژوهان و مردگان نامه می‌نویسد اما هرگز نامه‌ها را نمی‌فرستد، شگفت‌زده شد. برای این اثر جایزه ادبی بین المللی اعطا شد و او اولین آمریکایی بود که این جایزه را دریافت کرد. در سال 1969 عضو آکادمی هنر و علوم آمریکا انتخاب شد.

 در سال 1975 «هدیه هومبولت» را متشر کرد اثری که در آن به کاوش خود در مورد بی‌ثباتی ذهنی و رابطه آن با نبوغ بازگشت. بلو از دوست و رقیب فقید خود، شاعر درخشان اما خود ویرانگر، دلمور شوارتز، به عنوان الگوی شخصیت رمان، فون هومبولت فلیشر، استفاده کرد. همچنین با حضور در یک گروه مطالعاتی در شیکاگو از علم معنوی رودولف اشتاینر، انسان‌شناسی، به عنوان موضوعی در کتاب استفاده کرد.

بلو برای اثر موفقیت‌آمیز «هدیه هومبولت» در سال 1976 برنده جایزه نوبل ادبیات شد. در سخنرانی 70 دقیقه‌ای که برای حضار در استکهلم سوئد ایراد کرد، از نویسندگان خواست که چراغ راه تمدن باشند و آن را از رکود فکری بیدار کنند. پس از دریافت جایزه نوبل، بنیاد ملی علوم انسانی سال بعد، او را برای سخنرانی جفرسون، بالاترین افتخار دولت فدرال ایالات متحده برای موفقیت در علوم انسانی، انتخاب کرد. عنوان سخنرانی بلو "نویسنده و کشورش به یکدیگر نگاه می‌کنند" بود.

بلو در طول زندگی خود به طور گسترده سفر کرد، عمدتاً این سفرها به اروپا بود. در جوانی برای ملاقات با لئون تروتسکی به مکزیکوسیتی رفت، اما این انقلابی روسی خارج‌شده یک روز قبل از ملاقات آنها ترور شد. ارتباطات اجتماعی بلو گسترده و متنوع بود. با رابرت اف کندی برای پروفایل مجله‌ای که هرگز ننوشته بود همراه شد و با نویسنده رالف الیسون سیدنی جی هریس روزنامه‌نگار و جان بریمن شاعر دوستان صمیمی و نزدیکی بودند. در حالی که فروش چند رمان اول

 بلو در حد متوسط بود، اما با هرتزوگ تغییر کرد. بلو تا سنین پیری به تدریس ادامه داد و از تعامل انسانی و تبادل افکار آن لذت برد.

او در 5 آوریل 2005 در سن 89 سالگی درگذشت و در گورستان یهودی شیرههریم در براتلبورو، ورمونت به خاک سپرده شد.

آثار اولیه او باعث شهرت او به عنوان یک رمان نویس بزرگ قرن بیستم شد و با مرگش به طور گسترده به عنوان یکی از بزرگترین رمان نویسان زنده شناخته شد او اولین نویسنده‌ای بود که برنده سه جایزه کتاب ملی در همه دسته‌های جوایز شد. دوست و دستیار او فیلیپ راث درباره او گفته است: "ستون فقرات ادبیات قرن بیستم آمریکا توسط دو رمان نویس - ویلیام فاکنر و سائول بلو - ایجاد شده است. آن‌ها با هم ملویل، هاتورن و تواین قرن بیستم هستند." جیمز وود، در مداحی بلو در جمهوری جدید، نوشت: من نثر سائول بلو را در اواخر نوجوانی‌ام کشف کردم و از این پس، این رابطه، کیفیت یک رابطه عاشقانه را داشت که نمی‌شد درباره آن سکوت کرد.

او تنها در دنیای ادبیات شهرت نداشت زندگی شخصیش نیز او در صدر قرار می‌داد بلو پنج بار ازدواج کرد که همه آنها به جز آخرین ازدواجش به طلاق ختم شد. همسران بلو عبارت بودند از آنیتا گوشکین، الکساندرا (ساندرا) تشاکباسوف (دختر نقاش ناهوم تشاکباسوف)، سوزان گلاسمن، الکساندرا یونسکو تولچا و یانیس فریدمن. پنج بار ازدواج کرد و سه فرزند داشت. همسر دوم او، سوندرا شاکباسوف، الهام‌بخش شخصیت مادام شاو در رمان «ماجراهای آگی مارچ» بود.

دیدگاه‌های سیاسی

مسیر او از ایده‌آلیسم تروتسکیتیسم، برابری جنسیتی و عدم وابستگی به یهودیت اجدادی به بدبینی فزاینده، زن ستیزی، نژادپرستی و بازگشت به ریشه‌های مذهبی است. با این حال، بلو، آنطور که گاهی از او به تصویر کشیده می‌شود، تبدیل به یک «نومحافظه‌کار» نشد، بلکه بیشتر نگران ماندگاری تمدن و فرهنگ عالی در آمریکا بود. فقط در این حوزه‌های فرهنگ و هنر بالا بود که بلو به راست سیاسی پیوست. با اینحال از مسائل سیاسی خاص دوری می‌کرد، زیرا می‌فهمید که اظهار نظر بیش از حد در مورد سیاست برای او خطرناک است، او فقط تا آنجا به سیاست اهمیت می‌داد که شرایط هنر و فرهنگ عالی در زندگی روشنفکری آمریکایی را تحت تأثیر قرار می‌داد. با این اوصاف، نمی‌توان انکار کرد که بلو با افزایش سن به طور فزاینده‌ای جنسیت‌گرا و نژادپرست شد. البته در مورد مسائل سیاسی نژاد و جنسیت، بلو قبل از هر چیز به برتری در فرهنگ و هنر که در نظام شایسته سالاری به دست می‌آید اهمیت می‌دا. د در سال‌های اولیه بلو به عنوان نویسنده‌ای می‌بینیم که به سخنرانی‌ها و مناظره‌های سوسیالیستی می‌رفت، تمام ظرافت‌های دیدگاه‌های جناح‌های چپ را درک می‌کرد، اما به هیچ گروه سازمان‌یافته‌ای نپیوست. خطر خشونت شهری، به ویژه از سوی جامعه آفریقایی-آمریکایی، برای بلو نگران کننده بود. او از فروپاشی جامعه و هرج و مرج اجتماعی که برخی از چپ‌های افراطی سیاسی از آن حمایت می‌کردند و او را به اردوگاه محافظه کار سوق داد می‌ترسید.

 از سیاست چپ به طور قطع دور شد و با محافظه‌کاری فرهنگی یکی شد؛ محافظه‌کاری بلو یک فرهنگ عالی و نظم اجتماعی بود و نه سیاست و دعوت به عمل. او منتقد سرسخت کمونیسم و فاشیسم بود و از اولین حامیان جنبش حقوق مدنی بود. خود را به حوزه اغلب بحث‌برانگیز روابط یهودیان و آفریقایی-آمریکایی‌ها کشاند. مطالعاتی مانند پوچ‌گرایی و نیهیلیسم را تحقیر می‌کرد. منتقد چندفرهنگی بود و بر انتقاد خود از چندفرهنگ‌گرایی ایستاد و نوشت: در هر جامعه‌ای که نسبتاً باز باشد، پوچ بودن یک کمپین کوچک فکری پلیسی با بزرگ‌نمایی بی‌معنای اظهارات «تبعیض‌آمیز» در مورد پاپوآها و زولوها برانگیخته می‌شود، مورد خنده قرار می‌گیرد؛ و جدی بودن در این سبک متعصب نوعی «استالینیسم» است...»

سبک ادبی

کریستوفر هیچنز آثار او را این چنین توصیف می‌کند، داستان‌های تخیلی و شخصیت‌های اصلی بلو منعکس کننده اشتیاق او برای تعالی است، نبردی نه تنها "برای غلبه بر شرایط گتو (محله یا شهرکها یهودی) بلکه بر روان پریشی‌های محله گتو." قهرمانان بلو با چیزی که منتقدان آن را «دیوانگی‌های بزرگ قرن بیستم» می‌نامند دست و پنجه نرم می‌کنند. این تعالی قهرمانان آثارش از «بی‌نظیر بد» از طریق «همان‌سازی وحشیانه یادگیری» و تأکید بر اشراف به دست می‌آید.

شخصیت‌های او شوخ طبع، جذاب، کمی سرخورده و کمی روان رنجور هستند. ارزش‌های دینی یهودی-مسیحی را گرامی می‌داشت و از آن دفاع می‌کرد. شالوده تغییر یافته ییدیش، انگلیسی و فرانسوی بلو در سبک آثار او گنجانده شده است و به کیفیت قابل توجه او به عنوان یک خالق در گروه مردم آمریکایی-یهودی افزوده است. به‌خاطر نثر واضح و توصیفی‌اش که اغلب از عناصر ییدیش و دیگر زبان‌های یهودی استفاده می‌کرد، شهرت داشت. از ویژگی‌های او توانایی در به تصویر کشیدن پیچیدگی‌های تجربه بشری با عمق و بینش بسیار در آثارش بود؛ نوشته‌های او آمیزه‌ای از رمان غنی و تحلیل ظریف فرهنگ، از ماجراجویی‌های سرگرم‌کننده، قسمت‌های شدید و غم‌انگیز به‌سرعت متوالی با مکالمه‌های فلسفی، توسط مفسری با زبانی شوخ و بینش نافذ به پیچیدگی‌های بیرونی و درونی که ما را به حرکت در می‌آورد، ایجاد شده است.

سائل بلو بیشتر به خاطر نوشتن رمان‌هایی که به بررسی انزوا، جدایی معنوی و احتمالات بیداری انسان می‌پردازند، شهرت دارد. کارهای اولیه او اغلب با استفاده از طنز و طنز سیاه مشخص می‌شد. زندگی و هویت یهودی موضوع اصلی در آثار بلو است، اگرچه او را به عنوان "نویسنده یهودی" نامیدند. اما آثارش شیفتگی به منحصر به فرد بودن و سرزندگی تجربه آمریکایی را هم نشان می‌دهد. سبک نگارش سائول بلو از نظر ماهیت توصیفی بی‌نظیر و مملو از ارجاعات فرهنگی و تاریخی آشکار است. او در آثارش توجه ویژه‌ای به محیط زندگی قهرمانانش و تأثیر آن در استواری وِیژگی‌ها و صفت‌های آنها دارد. درک سائول بلو و رمان‌هایش به معنای پیمودن مسیری طولانی به سوی درک نه تنها ادبیات آمریکا، بلکه زندگی آمریکایی است، زیرا هیچ رمان‌نویس دیگری تلاشی هوشمندانه‌تر و پرشورتر برای کاوش در رسانه انتخابی و محیط خود انجام نداده است.

 رمان‌های او آثار دشواری هستند که با پرسش‌های گیج‌کننده دست‌وپنجه نرم می‌کنند و گاهی از منابع باطنی مانند انسان‌شناسی رودولف اشتاینر و روان‌شناسی ویلهلم رایش استخراج می‌شوند. بر خلاف بسیاری از نویسندگان آمریکایی، که بهترین آثار خود را در جوانی تولید کردند و سپس با افزایش سن، داستان‌های متوسط یا ضعیف نوشتند، بلو به دلیل کیفیت بالای کارش شناخته می‌شود. علاوه بر این، داستان‌های او تطبیق‌پذیری بسیار زیادی را نشان می‌دهد. در آثار او، شکل بسیار ساختارمند فلوبر و همچنین روایت پیکارسک، رئالیسم ناتورالیستی و همچنین رمانس را می‌یابیم.

بلو به عنوان استاد صدای روایی و چشم انداز، یک کمیک نویس بزرگ (شاید بهترین در آمریکا پس از مارک تواین)، و یک صنعتگر خوب که کنترل قابل توجه زبان به او اجازه می‌داد به راحتی از حالت بسیار رسمی به محاوره برود شهرت پیدا کرد.. از همه مهمتر، رمان‌های او نواحی تاریک روان را روشن می‌کند و دارای قدرت عاطفی عظیمی است. رمان‌های بلو از انتزاع رنج نمی‌برند. آن‌ها به طور مشخص با شور، مرگ، عشق و دیگر دغدغه‌های اساسی سروکار دارند و طیف وسیعی از احساسات انسانی را برای خوانندگانش برمی‌انگیزند.

استفاده پیچیده از کنایه و طنز مشخصه آثارش شد؛ اگرچه کمدی در آثار بلو موضوع پیچیده‌ای است، اما به او اجازه می‌داد حقایق دشوار و ناراحت کننده در مورد طبیعت و جامعه انسان را کشف کند. به نظر می‌رسد کارکرد اصلی طنز در آثار او فروکش کردن افسرده‌ای است که قهرمانان او را تهدید می‌کند. کمیک به قهرمانان بلو اجازه می‌دهد تا با واقعیت‌های تلخ وجود کنار بیایند. آن‌ها را قادر می‌سازد از ناامیدی دوری کنند و دیدی متعادل از وضعیت مشکل‌ساز خود به دست آورند. کمدی وروح عقل، به آنها اجازه می‌دهد تا به اضطراب‌های غیرمنطقی خود بخندند. شخصیت‌های او اغلب ناقص و متضاد بودند و در تلاش برای یافتن معنا و هدف در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است، بودند.

مضامین بلو شامل سرگشتگی جامعه معاصر و توانایی افراد برای غلبه بر ضعف خود و دستیابی به عظمت یا آگاهی است. بلو نقص‌های بسیاری را در تمدن مدرن و توانایی آن در پرورش جنون، مادی‌گرایی و دانش گمراه‌کننده دید. شخصیت‌های اصلی داستان‌های بلو پتانسیل قهرمانی دارند و در بسیاری از مواقع در مقابل نیروهای منفی جامعه قرار می‌گیرند. اغلب این شخصیت‌ها یهودی هستند و حس بیگانگی یا دیگری بودن دارند.

آثار بلو سرشار از ارجاعات و نقل قول‌هایی از مارسل پروست و هنری جیمز، در میان دیگران است، اما او این ارجاعات با فرهنگ بالا را با شوخی‌ها جبران می‌کند. بلو عناصر زندگی‌نامه‌ای را در داستان‌های خود آمیخته است و گفته می‌شود بسیاری از شخصیت‌های اصلی او شباهت‌هایی به او دارند. نوشته‌های او غالباً تحت تأثیر تجربیات شخصی او، از جمله مبارزات خود با افسردگی و روابطش با خانواده و دوستان بود. به عنوان مثال، رمان «هرتزوگ» او از تجربیات خودش از طلاق و پدر شدن استفاده می‌کند. نشاط، سرزندگی، شوخ طبعی و اشتیاق او همیشه با اصرار بر فکر مطابقت داشت، نه کلیشه‌های از پیش هضم شده رسانه‌های جمعی یا چپ‌ها.

بلو علاوه بر رمان‌هایش، مقالات و داستان‌های کوتاه متعددی نیز نوشت که بسیاری از آنها در مجله نیویورکر منتشر شد. ویژگی نوشتار بلو با عمق فلسفی، شوخ طبعی و واقع گرایی آن مشخص می‌شود. او اغلب مضامینی مانند هویت، عشق و شرایط انسانی را در آثارش بررسی می‌کرد و شخصیت‌هایش اغلب پیچیده و چندوجهی هستند. نوشته‌های بلو اغلب بر تجربیات خود به عنوان یک مهاجر و میراث یهودی‌اش استوار است.مارتین لوئیس آمیس رمان‌نویس: بلو را به عنوان "بزرگ‌ترین نویسنده آمریکایی از نظر من" توصیف کرد. او در مورد بلو بیان کرد که: «به نظر می‌رسد جملات او بیش از هر کس دیگری وزن دارد. او مانند نیرویی از طبیعت است... او همه قوانین را زیر پا می‌گذارد... افراد در داستان‌های تخیلی بلو، آدم‌های واقعی هستند، با این حال شدت نگاهی که او آنها را غرق می‌کند، به نحوی از طریق خاص، جهانی را به درون می‌گشاید. از طرفی منتقدانی چون ولادیمیر ناباکوف در نامه‌ای خصوصی، بلو را یک «متوسط بدبخت» توصیف کرد. روزنامه‌نگار و نویسنده، ران روزنبام، اثر راولشتاین (2000) بلو را تنها کتابی توصیف از شکست‌های بلو به عنوان نویسنده توصیف کرد: «...مشکل من با قبل از راولشتاین بلو این است که او اغلب به سختی تلاش می‌کند تا دو جنبه تا حدودی متناقض از هستی و سبک خود را به هم نزدیک کند؛ تکه‌های هضم نشده‌ای از تفکرات فلسفی و نه کاملاً چشمگیر و محرمانه... فقط برای اینکه مطمئن شوید که می‌دانید رمان‌های او دارای قدرت فکری هستند...»

بررسی اجمالی 4 اثر سائول بلو

کتاب «مرد آویزان» را می‌توان به‌عنوان یک روایت مرد زائد دید، که شباهت‌های جالبی با کتاب «خاطرات یک مرد اضافی» تورگنیف ایجاد می‌کند که مفهوم ادبی قرن نوزدهم روسیه را از طریق یک تجربه آمریکایی معاصر بررسی می‌کند. این اثر یک دفتر خاطرات اگزیستانسیالیستی است که تا حد زیادی مدیون یادداشت‌های زیرزمینی فئودور داستایوفسکی است (1864). جوزف، قهرمان داستان، در حالی که منتظر است در طول جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی برود، "آویزان" رها می‌شود. او که یک قربانی اخلاقی جنگ است، هیچ احساس هدفی ندارد؛ زندگی برای او خسته کننده، پیش پا افتاده و بی‌رحمانه به نظر می‌رسد. او بیش از حد خودآگاه و منتقد اطرافیانش است، بیشتر وقت خود را تنها می‌گذراند و در دفتر خاطراتش می‌نویسد. او دیگر نمی‌تواند به کار گذشته خود ادامه دهد و مقالات زندگی‌نامه‌ای درباره فیلسوفان عصر روشنگری بنویسد. اگرچه او از خود بیگانه است، اما می‌داند که نباید از این احساس دکترینی بسازد. پایان رمان شکست نهایی جوزف را در فراتر رفتن از «قربانی شدن» خود نشان می‌دهد. اومشتاقانه به خدمت سربازی و به هنگ خود می‌رود به امید آنکه این هنگ ارتشی زندگی او را دگرگون کند. ایروینگ اس. ساپوسنیک، در The Centennial Review، درمورد این اثر اذعان کرده که «هیچ یک از رمان‌های دیگر سائول بلو (sic) منتقدان او را بیش از اولین رمان او، «مرد آویزان»، گیج نکرده است.»

در دومین اثر خود «قربانی» شخصیتی ترسو، دلسوز به شدت حساس به محیط اطراف خود را به نمایش می‌گذارد که در مورد دیگران و احساس آنها نگران است، و سعی در کمک به دیگران دارد، حتی اگر به ضررش باشد؛ بنابراین «لونتال» دائماً با نیاز به تصمیم‌گیری در مورد چگونگی سازگاری خود با شرایط مواجه است بخصوص زمانی که با «کربی آلبی» روبرو می‌شود. او دراین اثر قهرمانی منفعل را به تصویر می‌کشد که قادر به غلبه بر قربانی شدن خود نیست. بلو اعتراف کرد، این رمان تا حدی از رمان شوهر ابدی داستایوفسکی (1870) الگوبرداری شده است.

ترس در این اثر بسیار خاص است، ترسی که سایر یهودیان نیز در داستان به اشتراک می‌گذارند، ترس از ایجاد شهرت بد در میان گویم‌ها (محیط یهودی‌نشین). این رمان مبارزه روانی بین آسا لونتال، یهودی، و کربی آلبی، «دوگانه» غیریهودی است. آلبی، تنها، منزوی و بدون شغل، اظهار می‌کند که لونتال مسئول سرنوشت شوم او است. لونتال به مشکل گناه و مسئولیت خود می‌اندیشد و سعی می‌کند خود را از شر دوگانه آزار دهنده‌اش خلاص کند. علی‌رغم تلاش‌هایش برای اثبات خود، او هنوز در انتهای کتاب «آویزان» است – هنوز قربانی نیروهایی است که به اعتقاد او خارج از کنترل او هستند. او در این اثر به سادگی تعصبات موجود را تأیید می‌کند و با روایت یک درونگرایی حساس، گفتگوهای درونی و بیرونی، تردیدها، معکوس‌ها، ناگفته‌ها، واکنش بیش از حد، کم، نادرست، تاخیری... قهرمان داستانش «لونتال» را نزدیک به یک تقدس یا بیماری روانی می‌کند. بلو فردی را به تصویر می‌کشد که توسط محیطش تسخیر شده است. ادبیات قربانی، وحشتی از زندگی را آشکار می‌کند و ارزش‌های اومانیستی را در دنیایی تاریک و غیرمنطقی بی‌فایده می‌داند. او در این اثر که سرتاسر داستان مربوط به اخلاقیات قربانی شدن است می‌کوشد تا خواننده را به تفکر وادارد برای: آیا می‌توان از قدرت غالب قراردادها و تعصبات فرار کرد؟ آیا مظلوم در ظلم خود شریک هست؟ یک فرد چقدر می‌تواند در رویارویی با قدرت‌های حاکم بر زندگی‌اش باز باشد؟

بعد از رمان دومش، بلو از خلق و خوی افسرده و تاکید بیش از حد بر شکل ادبیات مدرنیستی دلسرد شد. دو رمان اول او بر اساس استانداردهای رسمی «سرکوبگرانه» فلوبر نوشته شده بود. آن‌ها مالیخولیایی، ساختاری سفت و سخت، در زبان محدود، و از نظر لحن جدا و عینی بودند. بلو با شورش علیه این استانداردهای محدود کننده، و با شروع نوشتن سومین رمان خود، یوغ مدرنیسم را کنار گذاشت.

مضمون، سبک و لحن ماجراهای «آگی مارچ» بسیار متفاوت از رمان‌های قبلی او است، زیرا در اینجا می‌توان روایتی بی‌پایان پیکارسک با زبانی پر زرق و برق و قهرمانی پرجنب‌وجوش را یافت که به دنبال تأیید زندگی و امکان آزادی است. اگرچه محیط تأثیر عمیقی بر جوزف و آسا لونتال دارد، اما «آگی مارچ» اجازه نمی‌دهد که محیط سرنوشت او را تعیین کند. در طول ماجراهای بسیاری، خیلی از شخصیت‌های ماکیاولیست رمان به دنبال تحمیل نسخه‌های خود از واقعیت به آگی خوش‌اخلاق هستند، اما او از دست آنها فرار می‌کند و از متعهد شدن خودداری می‌کند. بلو با سومین رمان موفقیت‌آمیز «ماجراهای آگی مارچ» عمداً دیدگاه و زیبایی‌شناسی مدرنیستی را رد کرد. او اومانیسم رمانتیک انگلیسی قرن نوزدهم را در کمدی که او آن را نوعاً یهودی می‌داند مخلوط کرد تا خوش‌بینی مدرنیسم را تقلیل دهد. این رمان داستان روایت تلاش یک مرد جوان برای هویت و کشف خود است. آگی قهرمان بیش از حد متعصب و بیش از حد ساده لوح است این اثر به دلیل زبان زنده و به تصویر کشیدن زندگی آمریکایی مورد ستایش قرار گرفت.

با «هرتزوگ» به موفقیت چشمگیرتری نائل شد. هرتزوگ بهترین و دشوارترین رمان بلو است. این یک مراقبه گذشته‌نگر توسط یک استاد میانسال است که به دنبال درک دلایل گذشته فاجعه‌بار خود می‌گردد. یک اثر گفتمانی پیچیده، که طنز طعنه‌آمیز آن را فراگرفته است، برچسب‌های سنتی را به چالش می‌کشد، اما مدیون رمان ایده‌ها، رمان روانشناختی، رمان معرفتی، و غزل عاشقانه مراقبه است. هرتزوگ اثری مراقبه‌ای است که در آن قهرمان داستان به طور اجباری گذشته خود را به یاد می‌آورد و ارزیابی می‌کند و تلاش می‌کند از فروپاشی کامل ذهنی جلوگیری کند. خاطراتی در درون خاطرات وجود دارد و داستان زندگی موسی هرتزوگ به صورت تکه‌ای به هم مربوط می‌شود. روش بلو خواننده را قادر می‌سازد تا ببیند که چگونه تخیل هرتزوگ قطعات گذشته را به خاطر می‌آورد و در یک الگوی معنادار جمع می‌کند.

راوی داستان که به خاطر طلاق اخیرش از همسر دومش، مضطرب است، وسواس زیادی به نوشتن نامه برای همه افراد مرتبط با آن رویداد و همچنین متفکران مهم، زنده و مرده، که به او مربوط هستند، دارد. او بحران داخلی خود را با بحران فرهنگی تمدن غرب مرتبط می‌داند و از این رو در مورد اخلاق فردریش نیچه و همچنین اخلاق روان‌پزشکش، دکتر ادویگ، می‌اندیشد. نامه‌نگاری او هم نشانه‌ای از فروپاشی روانی اوست و هم تلاشی برای تعمق و درک رنج و مرگ. بلو در این اثر با درهم‌آمیزی میان خاطرات گذشته نزدیک، خاطرات گذشته‌های دورتر، با کنار هم قرار دادن اینها، خواننده را با داستان غم‌انگیز زندگی خانگی هرتزوگ آشنا می‌کند. گذشته تلخ هرتزوگ – ازدواج‌های فاجعه‌بار او و دیگر رویدادهای غم‌انگیز زندگی‌اش که او به یاد می‌آورد – نمادی از تأثیر مخرب نهیلیسم فرهنگی می‌شود.

«هدیه هومبولت» داستانی از ایده‌هایی است که عمدتاً به پرسش‌های فلسفی بزرگ درباره روح و مرگ انسان می‌پردازد. رمانی در مورد دگرگونی است. موضوعی دیگر از وضعیت فرهنگ، یا فقدان آن، به ویژه در آمریکا، و در شهرهای بزرگ. هدیه هومبولت رمانی نیمه اتوبیوگرافیک است. نه تنها هومبولت بر اساس دلمور شوارتز ساخته شده است، بلکه چارلی نیز بر اساس خود بلو ساخته شده است. این رمان از دید اول شخص روایت می‌شود، به این معنی که خواننده وقایع

 رمان را از چشم یک شخصیت می‌بیند که با صدای خودش صحبت می‌کند. تضاد جنبه‌ای از طرح است که در آن مبارزه بین دو نیرو رخ می‌دهد، تضاد اصلی شخصیت در مقابل جامعه است، که در آن تلاش می‌کند تا خود را از قید پول، افراد بد و کالاهای مادی رهایی بخشد، که همه آن‌ها را تحقیر می‌کند.

همانند رمان‌های قبلی بلو، تنش و طنز در این رمان ریشه در تلاش قهرمان داستان برای رهایی از حواس‌پرتی‌های جامعه معاصر و پیگیری نیازهای روحش دارد. این رمان که بلو در ابتدا قصد داشت یک داستان کوتاه باشد، به بررسی رابطه در حال تغییر هنر و قدرت در آمریکای ماتریالیستی می‌پردازد. چارلی سیترین، قهرمان داستان، تلاش می‌کند تا کارکرد هنرمند در آمریکای معاصر را برای خود تعریف کند. این موضوع از طریق کارنامه متضاد دو نویسنده، فون هومبولت فلیشر (تا حدی نسخه‌ای از شوارتز) و شاگردش چارلی سیترین (تا حدی نسخه‌ای از خود بلو) مورد توجه قرار می‌گیرد. فلیشر در آرزوی ارتقای جامعه آمریکا از طریق هنر است، اما با شکست می‌میرد. در مقابل، چارلی سیترین از طریق نوشتن خود پول زیادی به دست می‌آورد، به خصوص از نمایشنامه برادوی و فیلمی درباره شخصیتی به نام فون ترنک – شخصیتی که از فلیشر الگوبرداری شده است. یکی دیگر از شخصیت‌های برجسته این کتاب، رینالدو کانتابیله، گانگستر شیکاگوی نامتعارفی است که سعی می‌کند سیترین را به دوستی وادار کند. توصیه‌های شغلی رینالدو به سیترین باعث شده تا اواز نظر تجاری ثبات پیدا کند، توصیه‌هایی که مستقیماً با توصیه‌های مربی سابقش، هومبولت فلیشر، که یکپارچگی هنری را در اولویت قرار می‌دهد، مخالف است.

چارلی سیترین سعی می‌کند با شکست و مرگ زودرس استاد سابق خود، فون هومبولت فلیشر، که پتانسیل تبدیل شدن به بزرگترین شاعر مدرن آمریکا را داشت اما به موفقیت‌های بسیار کمی دست پیدا کرد، کنار بیاید و از طرفی به این فکر می‌کند که آیا شاعر رمانتیک می‌تواند در یک جامعه مادی زنده بماند؟ پول موجودیت مهمی در این رمان است. در زمانی که این داستان روایت می‌شود، چارلی نویسنده‌ای موفق و ثروتمند از موفقیت‌هایش بوده است، اما ثروت او به دلیل مدیریت ضعیف مالی و استثمارهایی که توسط دوستان، خانواده و غریبه‌ها متحمل شده است، در حال خشک شدن است. منتقدان این رمان را تفسیری بر کالایی شدن فزاینده فرهنگ در آمریکای اواسط قرن می‌دانند آلوین کرنان، در کتاب «کتابخانه خیالی» خود در سال 1982، این رمان را نماینده کاهش ارتباط مفهوم رمانتیک از ادبیات با زندگی معاصر توصیف کرده است.

جوایز و افتخارت

کمک هزینه تحصیلی گوگنهایم 1948

جایزه ملی کتاب داستانی 1954

جایزه ملی کتاب داستانی 1965

جایزه ملی کتاب داستانی 1971

جایزه پولیتزر برای داستان 1976

جایزه نوبل ادبیات 1976

در نوامبر 1976 جایزه میراث دموکراتیک آمریکا از اتحادیه ضد افترا B’nai B’rith را دریافت کرد، اولین باری که این جایزه به یک شخصیت ادبی اهدا می‌شود.

1980 جایزه O. Henry

جایزه ادبی سنت لوئیس 1986 از همکاران کتابخانه دانشگاه سنت لوئیس

 در ژانویه 1968 جمهوری فرانسه به او نشان Croix de Chevalier des Arts et Lettres را اعطا کرد، بالاترین نشان ادبی که توسط آن کشور به افراد غیرشهروند اعطا می‌شود،

مدال ملی هنر 1988

جایزه PEN مالمود در سال 1989

1989 جایزه نویسنده ممتاز پگی وی هلمریک

مدال مادام العمر بنیاد ملی کتاب در سال 1990 برای مشارکت برجسته در نامه‌های آمریکایی

1997 جایزه ملی کتاب یهودی را برای اثر The Actual به خاطر «تعالی در ادبیات یهود» دریافت کرد

2010 وارد تالار مشاهیر ادبی شیکاگو شد

خدمات پستی ایالات متحده 2024 تمبر سه اونسی را به یاد ساول بلو در 6 فوریه 2024 در شیکاگو منتشر کرد. ■

 منابع

https://voegelinview.com/father-sons-saul-bellows-politics-political-thought

https://literariness.org/2018/05/05/analysis-of-saul-bellows-novels/

https://en.wikipedia.org/wiki/Saul_Bellow

https://litpriest.com/authors/saul-bellow

برندگان جایزۀ نوبل ادبیات «سائول بلو» نیسنده «گیتا بختیاری» /اختصاصی چوک