یادداشت «چرا ادبیات!؟» «روشنا علیرضازاده» / اختصاصی چوک

چاپ تاریخ انتشار:

zahra alirezazadeh

یکی از اساسی‌ترین و در عین حال ناامیدکننده‌ترین مشخصه انسان این است که ما خودمان را به طور درست نمی‌شناسیم. بخشی از ذهن اغلب تصویر واضح ازین که طرف دیگر ذهن چه اتفاقی می افتد ندارد. و اینکه ما چرا غمگین. مضطرب و برانگیخته به نظر میرسیم.

ما اشتباهات زیادی را مرتکب می‌شویم به این دلیل که خود نادیده گرفتن فراگیری ما را تسخیر کرده است.

این جاست که ادبیات یاری‌مان می‌کند. تا خودمان را بهتر بشناسیم ادبیات با شرح دقییق و حسابرسی کامل ما را بهتراز خودمان به شناخت می‌رساند. به این دلیل که احتمالاً ما قادر به درک این نیستیم که چه چیزی در ذهنمان جاریست!

مارسل پروست: رمان طویلی درباره بعضی شخصیت‌های اشرافی و بورژوازی که در اوایل قرن بیستم در فرانسه می‌زیستند نوشت.

اما در آخر رمانش ادعای جالب توجهی میکند. رمان او در واقع درباره آن اعیان شاخص وبرجسته نبوده بلکه در مورد کسی است که به خانه وجود نزدیک است یعنی تو (خواننده)

خواننده هرکتابی زمانی که به عمل خواندن میپردازد در حقیقت خواننده احوال خویش است. کار نویسنده صرفا یک نوع وسیله دیدن از منظر دیگر است که به خواننده پیشکش می‌کند.

بدون نویسنده کتاب. احتمالاً خواننده به تنهایی قادر به تجربه کردن بعضی از رویدادها نخواهد بود. در بعضی از بهترین کارهای فرهنگی و ادبی ما با تکه‌هایی جدامانده از خودمان مواجهه می‌شویم و متعجب می‌شویم که نویسنده چگونه توانسته است آن امور ژرف فردی‌مان را دریابد.

به طور مثال خودآگاهی نویسنده"پیروست، روچه فواکالد" فیلسوف قرن هفدهم میلادی را در نظر بگیرید که در اثرش (maxims)

چنین می‌نویسد: همه ماتوانایی آن را داریم که بدبختی دیگران را بردوش کشیم.

ادبیات وکتاب حساسمان می‌کند. شاخک‌های خوابیده وجود را با نشانه‌های حساسیت برانگیز پیشرفته خود تحریک می‌کند. به همین دلیل است که پروست هرگز در استفاده طولانی از واژه‌ها از تواضع کار نگرفته است (رمان در جستجوی زمان از دست رفته) طولانی‌ترین رمان جهان است. ما، نه تنها خودمان را از طریق کارهای فرهنگی و ادبی خواهیم شناخت بلکه اندیشه‌های کسانی که نویسنده هستند و برای ما غریبه هستند در خواهیم یافت.

در مجموع خوشبختانه درمیان آب‌های طغیان این زندگی چندجزیره کوچک هست تابتوان بدان پناه برد"کتاب‌های زیبا. شاعران و موسیقی" ■

یادداشت «چرا ادبیات!؟» «روشنا علیرضازاده»