جستار «چرا روانشناسان باید زنده بمانند؟» نویسنده «زویا قلی پور»

چاپ تاریخ انتشار:

zoya gholipoorr

متاسفانه تفکر اشتباهی که در کشور ما مرسوم شده این است که هر شخصی تنها در صورتی باید به روانشناس مراجعه کند که کاملاً روان‌پریش یا دیوانه باشد، در حالی که در کشورهای متمدن جهان تمام اشخاص معقول و شناخته شده و مشهور و موفق جهان یک روانشناس شخصی دارند تا در کنار سلامت جسم، سلامت روان و آرامش در زندگی را برایشان تضمین کند.

 شاید بهتر باشد از زاویه‌ای واقعی‌تر به نقش روانشناس در جامعه خود بنگریم تا بیشتر این تخصص را مورد واکاوی قرار دهیم.

این موارد تعریف صحیحی از وظایف یک روانشناس نیست!

۱) «روانشناس کسی است که با او درد‌دل می‌کنیم و سبک می‌شویم»

بسیار می‌شنویم که وقتی به کسی توصیه می‌کنیم به یک روانشناس مراجعه کند می‌گوید: «روانشناس چی‌کار می‌کنه مگه؟! فقط حرف می‌زنیم، خب با دوستانم حرف می‌زنم پول هم نمی‌دم!»

در حالی که نمی‌دانیم صحبت کردن در مورد مشکلات و دغه‌دغه‌های زندگی تنها یکی از مراحل مصاحبه برای شناخت در روانشناسی محسوب می‌شود آن هم برای تشخیص فضای ذهنی، نوع تیپ شخصیت، طرح‌واره‌ها، ریشه‌یابی و طبقه‌بندی مشکلات؛ نه درمان اختلالات و ایجاد تغییر در سبک نگرش که درمان و رفع مشکلات روانشناختی مرحله‌ای کاملاً جدا و متفاوت است!

روانشناس در صحبت‌ها به نسبت نوع نگرش ما به موضوعات مختلف و پاسخ‌هایی که به او می‌دهیم، ساختار روان ما را تحلیل و پردازش می‌کند و نسبت به تیپ شخصیتی و شرایط محیطی با بهره‌گیری از روش‌های شناخت درمانی و تحلیل و درمان یا کنترل طرح‌واره‌ها با بهره‌گیری از رویکردهای روان‌درمانی به ما می‌آموزد چگونه با دغدغه‌ها و مشکلاتی که نمی‌توانیم آنها را درک و هضم کنیم رو‌به‌رو شویم و از حجم فشار روانی بکاهیم تا تفکر منطقی‌تر شناخت محیطی بیشتر در ما فعال شود و راهی برای روبه‌رو شدن و کاستن مشکلات زندگی پیدا کنیم که بتوانیم با خانواده و جامعه همزیستی سالم‌تری داشته باشیم، از نظر ذهنی آرامش بیشتری را تجربه کنیم و در مجموع به ارتقا سطح سلامت در زندگی دست یابیم.

۲) «روانشناس موظف است با ارائۀ یک راهکار همۀ مشکلات ما را به صورت معجزه‌آسا حل کند.»

 این انتظار را باید از یک جادوگر داشت نه یک روانشناس!

او نمی‌تواند تمام تروماها یا روان‌زخمهای کودکی و نوجوانی و جوانی ما را با یک بشکن‌زدن محو کند و تمام افراد پیرامون ما را تبدیل به انسانهایی ایده‌آل کند و تمام مشکلات جامعه و خانوادگی و مالی و شخصیتی ما را با خواندن یک وِرد جادویی از بین ببرد؛ اما می‌تواند ما را به شناخت و درک و پذیرش برساند تا با کاستن از بار فشار روانی و شناخت دقیق‌تر از شرایط و افراد پیرامونمان به تعادل برسیم و در آرامش نسبی راهکاری منطقی برای افزایش کیفیت زیستی پیدا کنیم.

۳) «انتظار داریم دکتر پسر یا دختر یا همسر یا والدین من را نصیحت کند و کاملاً به افرادی ایده‌آل من تبدیل شوند.»

در بیشتر مواقع ما تمام اشتباهات تربیتی و ارتباطی، روش‌های ناکارآمد رفتاری خود و شرایط شخصیتی فرزندمان یا همسر و والدین و دوستانمان را نادیده می‌گیرم و به دنبال راهی آسان و سریع برای رسیدن به ایده‌آل می‌گردیم در حالی که حوصلۀ تلاش و آگاهی را نداریم، تمایلی به ایجاد تغییر در خودمان نداریم و انتظار داریم تمام جهان بر مدار محور ما بچرخد و همه خودشان را تغییر دهند تا ما راضی و آرام و شاد باشیم. بدیهی است که این تفکر منطقی و قابل اجرا نیست!

۴) «روانشناس با چند پیام در چت یا چند جملۀ کوتاه در مکالمه می‌تواند مشکل را بفهمد و با همان روش در چند پیام یا جملۀ کوتاه ریشه‌دارترین مشکلات را حل کند.»

متاسفانه هنوز علم روانشناسی آنقدر پیشرفت نکرده که روانشناسان را مجهز به ابزاری مانند گوی بلور و آینۀ جادویی بکند تا بتوانند حقایق پنهان در پشت وقایع زندگی ما را ببینند و تاریخ زیستی ما را در چشم‌به‌هم‌زدنی یکجا به صورت فایل RAR دریافت کنند؛ امید است که در آینده با تکنولوژی نورالینک به این مهم دست یابیم.

۵) «یک یا دو جلسه به روانشناس مراجعه می‌کنم و از او می‌خواهم به خاطر محدودیت مالی و زمانی یا حوصله‌ایِ من خیلی سریع مشکل را حل کند و آخر جلسۀ اول نهایتاً دوم با تغییر اساسی در سبک زندگی، بدون هرگونه مشکلی از مطب او خارج می‌شوم و ضمن ایجاد تغییرات اساسی و کارآمد در زندگی خود و اطرافیانم موفقیت و شادی را به حد انفجار می‌رسانم!»

شاید پذیرفتنش سخت باشد اما خبر بد این است که برای شناخت درست و تحلیل مناسب حداقل سه تا پنج جلسه لازم است تا ریشۀ مشکلات و واقعیت ذات و عوامل آسیب‌زا و ساختار ناهوشیار را فقط شناسایی کرد؛ بنابراین از آنجایی که متاسفانه روانشناسان برعکس آنچه به نظر می‌رسد بسیار بی‌پول‌تر و ناتوان‌تر از آن هستند که بتوانند چوب جادی مناسبی خریداری کنند، شما مجبور هستید علی‌رغم میل باطنی از گزینۀ صبوری و صداقت در برخورد و گفتگو با خودتان و روانشناستان استفاده کنید تا به نتیجۀ مطلوب یا نسبتاً مطلوب برسید.

۵) «اصلاً مگه من روانی‌ام که برم پیش روانشناس؟»

متاسفانه شواهد و مستندات نشان داده فقط روانی‌ها به روانشناس مراجعه نمی‌کنند چون از خودشان، آدمیان و شرایطی که به دلیل عدم درک محیطی مناسب و رفتارهای ناهنجارشان برای دیگران ایجاد می‌کنند شناخت مناسبی ندارند پس اگر به این نتیجه رسیدید که رابطۀ شما با روانشناس مانند جن و بسم‌الله است به این نتیجه هم برسید که احتمالاً خودتان بذرِ جنی هستید که از جن‌گیر می‌ترسید و قویاً پیشنهاد می‌شود با ترس خود روبه‌رو شوید و کمی جن‌زدایی کنید شاید خوشتان آمد!

۶) «دکتر تخفیف بده هزینۀ مشاوره زیاده!»

تا به حال فکر کرده‌اید چرا وقتی به اورولوژیست یا پزشک داخلی یا قلب یا دندانپزشک یا هر پزشک دیگری مراجعه می‌کنیم اینهمه حساسیت در مورد هزینۀ درمان وجود ندارد؟

چند دلیل روان‌شناختی برای این مورد وجود دارد؛ یکی این که در اغلب موارد ما دوست داریم روانشناس را به جای والدی مهربان یا دوستی صمیمی و صبور و فداکار ببینیم اما واقعیت این است که او یک متخصص است!

شغلش رواندرمانی‌ست و پولی که می‌گیرد برای گپ زدن و وقت گذراندن با شما نیست بلکه بابت ارائۀ خدماتی است که سالها برایش درس خوانده آن هم پیچیده‌ترین و گسترده‌ترین مفاهیم را که علاوه بر علم نیاز به خلاقیت و هوش هیجانی بالایی برای تحلیل و آنالیز دارد و در عین حال فشار روانی زیادی را بر خود او تحمیل می‌کند هرچند آنان برای مقابله و تحمل این فشار هم آموزش دیده‌اند ولی ما تصور می‌کنیم او فقط یک انسان مهربان و خوش‌برخورد و باتجربه و صبور است که می‌توانیم با او گپ بزنیم و درددل کنیم در حالی که درست همان زمانی که ما در حال گپ‌زدن و درددل کردن و برون‌ریزی و تخلیه هیجان هستیم و رفته‌رفته آرام می‌شویم در ذهن او پیچیده‌ترین معادلات در حال شکل گرفتن و فرآیندی پیچیده و چند وجهی برای پیدا کردن راه حل‌های چند مجهولی در حال پردازش است.

روانشناس دقیقاً چه‌کار می‌کند؟

۱) روانشناس یک تحلیل‌گر و نقشه‌خوان و راه‌بلد است که می‌تواند آشفتگی‌های ذهنی شما رو سازمان داده، نظم ذهنی ایجاد کند و از میان این آشفتگی‌ها راه‌حل مناسبی برای مشکلات پیدا کند یا شما را به مسیر درست برای پیدا کردن راه‌حل مشکلات رهنمون شود.

۲) روانشناس خاطرات آزار دهندۀ زندگی شما را بازسازی و بازنگری می‌کند تا بتوانید تلخی خاطرات گذشته را درک کنید و بپذیرید، به شکلی که بر زندگی امروز شما اثر چندان مخربی نداشته باشد.

۳) روانشناس شناخت بدبینانه شما نسبت به دیگران را اصلاح می‌کند

 و باعث می‌شود درک محیطی بهتر و کنترل هیجان بیشتری داشته باشید تا بتوانید با اطرافیانتان به یک همزیستی معقول و منطقی برسید.

۴) روانشناس ذهنیت منفی شما در مورد خودتان را باز آفرینی می‌کند و هرجا لازم باشد تغییراتی ایجاد می‌کند تا بتوانید با نقصانها و فقدان‌های زندگی خود کنار بیاید و رنج کمتری را تجربه کنید و اگر درد مزمنی وجود داشته باشد بتوانید با مسکن‌های مناسب آنها را آرام‌تر و قابل تحمل‌تر کنید.

۵) در روانشناسی روشهای درمانی متفاوتی وجود دارد که بسته به نوع مشکل شما هر متخصص روش خاص و مناسب را اجرا می‌کند. پس اگه پیش یک روانشناس رفتید و راهکاری استفاده کرد که تأثیری روی شما نداشت معنی‌اش این نیست که روانشناس‌ها کاری بلد نیستن و روان‌درمانی بی‌اثر است بلکه آن روش درمان یا آن روانشناس و رویکرد روان‌درمانی‌اش مناسب شما نبوده و باید روش دیگری به کار برده شود همانطور که گاهی پزشکان طب فیزیکی هم گاهی برای پیدا کردن روش مناسب درمانی مجبور به آزمون برای پیداکردن خطا هستند.

توصیۀ نهایی: روان‌درمانی طبق تشخیص متخصص روانشناس معمولاً به پنج تا بیست جلسه نیاز دارد همانطور که فیزیوتراپی و دندانپزشکی و عمل جراحی طول درمان دارد.

 شما برای یک سرما‌خوردگی ساده به چند روز استراحت و زمانبندی مناسب برای داروها و مراقبت و پیگیری درمان دارید، بحث روان بسیار جدی‌تر است زیرا می‌تواند تمام زندگی خودمان و اطرافیانمان را تحت تأثیر قرار دهد.

این نوع درمان‌ها نباید به یکباره قطع شوند. معمولاً در پایان مرحلۀ کنترل یا درمان، فاصلۀ جلسات بیشتر می‌شود به صورت مثال ماهی یکبار، بعد سه ماه یکبار، بعد ۶ ماه یکبار و در آخر به انتخاب خود مراجع جلسات سالیانه یا ۶ ماه یکبار یا در مواردی که موضوع خاصی پیش می‌آید برگزار می‌شود، این فرایند درست مانند چکاپ پزشکی می‌ماند بدیهی‌ست که کسی که هرگز چکاپ نمی‌رود از بسیاری از بیماریهای پنهان خود خبر ندارد مثلاً اگر کسی فشار خون بالا یا دیابت داشته باشد و نداند احتمال مرگش وجود دارد. درست مانند کسی که قلب باز عمل کرده و نیاز به بررسی‌ها و مراقبت‌های بعد از عمل دارد؛ رواندرمانی هم از این قاعده مستثنی نیست!

پس می‌توان نتیجه گرفت که رواندرمانی در زندگی امروز روشی کارآمد و الزامی برای آرامش و تعادل است و نه تنها کسی که به روانشناس مراجعه می‌کند دیوانه نیست بلکه این اقدام نشان از خردورزی و درایت اوست.

به امید روزی که زیر سایۀ علم و منطق در آرامش روان زندگی کنیم■

جستار «چرا روانشناسان باید زنده بمانند؟» نویسنده «زویا قلی پور»