کتاب «سایه باد» نوشته «کارلوس روییس سافون» یکی از بهترین کتابهایی است که تاکنون نوشته شده است. داستان اززبان پسری ۱۰ ساله به نام «دانیل» نقل میشود. اوکه درطول داستان به سن بلوغ میرسد، درخانه ای در طبقه بالای کتابفروشی پدرش زندگی میکند، جایی که هردو درآن کارمی کنند. پدرش که درشناخت وخرید وفروش کتابهای دست دوم کمیاب تبحر دارد، بعد از مرگ مادرش او را به تنهایی بزرگ میکند.
داستان ازاینجا شروع میشود که پدردانیل یک روز صبح او را به کاخی پر رمز وراز درقلب شهربارسلون میبرد و ازاو قول میگیرد که رازاین کاخ اسرار آمیز را با کسی درمیان نگذارد. این کاخ سری درواقع یک کتابخانه بسیار بزرگ و تودرتو با دالانهای مختلف و پراز کتابهای کمیاب است. رسم جالب این قصرقدیمی کتاب، این است که هرکس برای اولین باربه این کتابخانه قدم میگذارد باید یک کتاب برای خودانتخاب کند وهمیشه مراقب آن باشد. دانیل کتاب «سایه باد» نوشته «خولیان کاراکس» را انتخاب میکند و سرنوشتش با این کتاب و سرنوشت نویسنده آن پیوند میخورد.
او متوجه میشود که از تمام کتابهای نویسنده این کتاب تنها همین یک جلد باقی مانده که خیلیها به دنبالش هستند. او که دراین مورد کنجکاو شده وسعی در کشف جریان زندگی این نویسنده و کتابش دارد، وارد ماجراهایی میشود که به راستی جالب و خواندنی هستند. جستجوی دانیل برای کشف جزئیات زندگی خولیان کاراکس، ماجرای عشقیای که دراین ضمن برایش اتفاق می افتد و برخوردش با یک الکلی بی خانمان که ازقضا فردی ادیب از کاردرمی آید وبعدا بهترین دوستش میشود، آنقدر داستان جالب وپرکششی میسازد که تا پایان کتاب حتی یک لحظه نمیتوان آن را زمین گذاشت. شخصاً درضمن خواندن آن، بارها آرزو کردم کهای کاش این کتاب تمام نشود.
پاراگرافی جالب از کتاب:
پدر دانیل خطاب به او درکاخ اسرار آمیز کتاب:
«دانیل این محل رازی است، پرستشگاهی است. هرکتاب، هرجلد کتابی که میبینی جان دارد. جان کسی را که او رانوشته، جان کسانی که او راخوانده، زندگی کرده و رؤیا
دیدهاند. هر گاه کسی نگاهش را بر روی صفحات میلغزاند، روح کتاب بزرگ می شودو قوت میگیرد... در این مکان، کتابهایی که دیگر هیچ کس به یاد نمیآورد، کتابهایی که در زمان گم شدهاند، برای همیشه زندگی میکنند، در انتظار روزی که دوباره به دست خواننده تازهای، روح تازهای، برسند. ما درمغازه ها آنها را میفروشیم ومی خریم اما درحقیقت کتابها مالک نمیشناسند. هر کتابی که اینجا میبینی بهترین دوست کسی بوده است. اما اکنون تنها ما را دارد، دانیل. فکر میکنی بتوانی این راز را نگه داری؟» (سایه باد، ص ۱۰ و ۱۱)
کارلوس روییس سافون نویسنده کتاب سایه باد، بارها به عنوان پر خوانندهترین رمان نویس اسپانیایی بعد از «سروانتس» معرفی شده است. اوکه دربارسلون متولد شده، دررمانهایش با شیفتگی از معماری و کوچههای پیچ در پیچ زادگاهش سخن میگوید. وی بعداً به آمریکا نقل مکان میکند وهمیشه بین اسپانیا و کشورجدیدش دررفت وآمد بوده است.
کتاب سایه باد اولین کتاب از سری «گورستان کتابهای فراموش شده» است که سه رمان دیگر به نامهای «بازی فرشته»، «زندانی بهشت» و «هزارتوی ارواح» را شامل میشود. ظاهراً جلدهای دیگراین کتابها بعد از سایه باد نوشته شدهاند وامیدوارم به زیبایی آن باشند.
کارلوس سایفون در مورد آنها گفته است: «این کاری بود که رویایش را در سر داشتم. کتابهایی درباره دنیای درونی خودم، درباره خواندن و نوشتن. میخواستم روند خلق داستان را روایت کنم واین به من اجازه داد تا خیلی چیزها را درمورد خودم کشف کنم. نمیدانم که عاقلتر شدهام یانه، اما احساس آرامش بیشتری میکنم.»
لازم است اشاره کنم که ترجمه بسیار زیبا و روان «خانم دکترشکوفه محمدی شیر محله» که مستقیم از متن اسپانیایی انجام شده، لذت خواندن این کتاب را چند برابر میکند. این مترجم توانا، ساکن اسپانیا بوده و مدرک دکترای زبانشناسی خود را درآنجا گرفته است.
امیدوارم از خواندن این کتاب لذت ببرید. ■